۱۹
دی
۱۴۰۳
شماره
۵۸۰۳
عناوین صفحه
هگمتانه، گروه رفیق شهیدم: دفاع مقدس، گنجینه بیپایان و گرانبهایی است که با وجود گذشت 31سال از آن هنوز نمیتوان گفت به قطرهای از این دریای بیپایان رسیدهایم. بدون شک تلاشها، ایثارگریها و فداکاری رزمندگان ما، امروز موجب بقا نظام و سربلندی ملت ایران در تمام دنیا شده است.
اینکه چرا بعد از گذشت 15سال از عملیات سال 1361 در منطقه قصرشیرین، پیکر شهدا از جمله شهید احمد افشاری که این هفته مهمان این شهید بزرگوار هستیم، تفحص میشود و چرا برخی فرماندهان همدانی در این مکان به اسارت درآمده و شهید میشوند در بیان یکی از یادگاران دفاع مقدس آمده است که با هم مرور میکنیم.
به گزارش هگمتانه، غرب کشور عزیزمان ایران حتی قبل از شروع جنگ تحمیلی بارها زخم خورده حملاتی بوده است و مردم همدان نیز به عنوان همسایه و یار وفادار استانهای همجوار خود در هر زمان دست آنها را فشرده و پای در رکاب جان فشانیهای زیادی از خود نشان دادهاند.
قراویز و بازیدراز بعد از گذشت 30سال همچنان طنینانداز مظلومیت رزمندگان به خصوص شیرمردان همدانیست که مخلصانه در گرمای طاقتفرسا و کشنده این ارتفاعات تا آخرین فشنگ اسلحه و قطره خون خود مردانه ایستادند و نگذاشتند دشمنان در خاک پاکمان جولان دهند.
عملیات 11شهریور شهیدان رجایی و باهنر ارتفاعات قراویز، کارنامه درخشان دلاوران همدانی را خونین و پر بهاتر از قبل نشان میدهد که چگونه مردانه در راه ولایت و دفاع از خاک و ناموس، جان خود را فدا کردند.
نقش رزمندگان همدان در جلوگیری از تصرف سرپل ذهاب
سردار رضا میرزایی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در «نشست تحلیلی گفتمان دفاع مقدس با محوریت عملیات 11شهریور، گفت: 31شهریورماه سال 59 عراق به صورت رسمی و با تجاوز به مرزهای کشور ما، اعلام جنگ کرد اما قبل از آن نیز جنگ خاموش در نوار مرزی داشتیم و دشمن با هجوم و حملههای گاه و بیگاه به پاسگاههای مرزی موجب ناامن شدن روستاها و مجروحیت تعدادی از سربازان آن منطقه شده بود.
وی ادامه داد: روز 31شهریور هنگام هجوم ارتش بعث عراق در غرب کشور در پاسگاه تیله کوه توانست 17 نفر از رزمندگان ما از جمله فرمانده سپاه وقت همدان که برای سرکشی و تحلیل شرایط به آن منطقه رفته بود، به اسارات بگیرند. همچنین اولین شهید جنگ تحمیلی نیز در این مکان به شهادت رسید.
وی افزود: سپاه دوم ارتش عراق با لشکرهای 6 زرهی و 8 پیاده، مأموریت داشت شهرهای قصرشیرین، سرپل ذهاب و پادگان ابوذر را تصرف کند که در ابتدا شهر قصر شیرین اشغال شد و سپس از سمت دشت ذهاب و جاده قصر شیرین به پیشروی خود ادامه دادند و وارد شمال شهر سرپل ذهاب شدند اما در آنجا نیروهای استان همدان و کرمانشاه با کمک مردم محلی سد راه دشمن شدند چرا که اگر دشمن این شهر را تصرف میکرد تبدیل به فاجعه شده و آزادسازی آن بسیار سخت میشد.
میرزایی خاطرنشان کرد: ارتش عراق که موفق نشده بود سرپل ذهاب را تصرف کند و پیشروی متوقف شده بود، در ارتفاعات کوره موش، قراویز و بازیدراز مستقر شدند. در آن زمان "شهید فراهانی" که از فرماندهان بزرگ به شمار میرفت به همراه "سردارهمدانی" به صورت خودجوش اولین عملیات این منطقه را طرحریزی کردند و توانستند دو ارتفاع اول قراویز را آزاد کنند که من از این منطقه به عنوان قراویز کوچک یاد میکنم و به عنوان یکی از خطهای دفاعی رزمندگان همدانی تا انتهای جنگ قرار گرفت.
عملیات بازپسگری بازیدراز
این فرمانده دوران جنگ با بیان اینکه این ارتفاعات به علت مشرف بودن بر جادههای اصلی و شهر از اهمیت زیادی برخوردار بود تا جایی که صدام از بازیدراز به عنوان کلید فتح غرب یاد کرده بود، اضافه کرد: نخستین عملیات در دوم اردیبهشت در بازیدراز آغاز شد و در شب هشتم اردیبهشت ماه ارتش عراق در تنگه قراویز فشار آورد و آتش را زیاد کرد که در این عملیات شهیدان فریدی و تقی بهمنی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
میرزایی تصریح کرد: در ادامه عملیات بازیدراز و در راستای باز پسگیری ارتفاعات قراویز از 9تیر سال60 برنامهریزی آن شروع و از همان زمان گشت و شناساییها شدت گرفت و سردار "قدیر نظامی" نیز مسؤولیت شناسایی را به عهده گرفت همچنین با توجه به شرایط منطقه باید به دشمن با اصل غافلگیری هجوم میبردیم و سپس بعد از شناسایی، عملیات طرحریزی شد.
وی گفت: طراحی و اجرای این عملیات به عهده فرماندهان سپاه بود اما حدود 120 نفر از ارتش نیز در آن شرکت داشتند در مجموع در این عملیات 572 نفر نیرو در قالب گروههای 60 یا 50 نفره در سه محور عملیات کردند و فرماندهان محور این نیروها سردار شهید "حبیب الله مظاهری" در محور اول دشت ذهاب، سردار "علیرضا حاجبابایی" در محور دوم جناح میانی و سردار "حاج محمود شهبازی" در محور سوم یعنی شیرین آب و جاده قصر شیرین حضور داشتند، بنده نیز به عنوان فرمانده نیروهای عمل کننده محور اول در کنار سردار مظاهری قرار داشتم و فرماندهی کل عملیات نیز بر عهده سردار شهید "حاج حسین همدانی" بود.
وی خاطرنشان کرد: عملیات قرار بود در 9شهریور ماه به نام شهید سرگرد "حسین ادبیان" که در عملیات بازیدراز به شهادت رسیده بود صورت بگیرد اما پس از 70 شبانهروز تلاش بیوقفه در همان روزها؛ نخستوزیر وقت و رئیس جمهور یعنی شهیدان "باهنر" و "رجایی " به شهادت رسیدند و مسؤولان و فرماندهان به علت عزاداری نیروها و تصور بر اینکه انگیزه خود را از دست دادهاند تصمیم بر لغو عملیات گرفتند.
لو رفتن عملیات به وسیله یک جاسوس به ظاهر متدین
این فرمانده دوران جنگ بیان کرد: عملیات قرار بود به طور موقت لغو شود اما زمانی که خبر به رزمندگان رسید با شعارها و سرودهای انقلابی در پادگان ابوذر، اعتراض خود را نسبت به این تصمیم اعلام کردند و در نهایت با نظر آنها موافقت شد و برای 11شهریور عملیات با نام شهیدان باهنر و رجایی و عملیات دوم بازیدراز تصویب شد.
میرزایی یادآور شد: شناساییها بسیار قوی بود حتی تا نزدیکی سنگرهای عراقی رفته بودیم نکته قابل تأمل در اینجاست که فرماندهان ارشد عملیات همه در گشت و شناساییها حضور داشتند و بارها تا عقبه دشمن نفوذ کرده بودند. با توجه به شناساییها و آمادگی نیروها همه چیز برای یک عملیات غافلگیرانه مهیا بود اما غافل از اینکه این عملیات به صورت کامل توسط مجاهدین خلق لو رفته است.
وی اذعان کرد: "وحید حاجیلو" یکی از فرماندهان خوشنام و به ظاهر متدین و انقلابی این عملیات بود او به قدری خود را فداکار و ایثارگر نشان داده بود که تصور نمیکردیم جاسوس باشد، در تمام گشتهای شناسایی با اصرار حضور پیدا میکرد و حتی در عملیات مجروح شد.
وی ادامه داد: او قبل از آغاز عملیات گفت که متون تبلیغاتی برای عملیات حاضر کردیم باید به همدان بروم و آنها را چاپ کنم و سپس برگردم، به علت مهارتی که در کارش داشت کسی به اون شک نکرد متأسفانه با این بهانه به سرعت به تهران رفت و کل طرح و نقشهها را به رابطین خود تحویل داد و آنها نیز این اطلاعات را برای عراقیها ارسال کردند و بدین صورت عراقیها کاملا منتظر ما بودند و به جای آنها ما غافلگیر شدیم.
این فرمانده دفاع مقدس خاطرنشان کرد: "وحید حاجیلو" در این عملیات از دست و پا مجروح شد و در منزل خود بستری بود. در همان زمانها خانه گروهی در تهران کشف شد و هویت این فرد نیز لو رفت و پس از 48 ساعت از دستگیریاش، وی را اعدام کردند.
وی اظهارکرد: عملیات در ساعت یک بامداد 11شهریور آغاز شد اما به علت لو رفتن عملیات، عراقیها نیرویهای خود را تقویت کرده بودند و به صورت آمادهباش در انتظار ما بودند. زمانی که به نزدیکی عراقیها رسیدیم قبل از اینکه رمز عملیات اعلام شود به یکباره آتش سنگینی به سر ما ریختند اما با این وجود، رزمندگان تمام توان خود را به کار گرفتند و با وجود آتش سنگین و تشنگی شدید نیروها، یکبار دیگر صحنه عاشورای حسینی تکرار شد.
میرزایی با تأکید براینکه کربلای رزمندگان همدانی واقعاً در این بخش بود، یادآور شد: اغلب بچهها به علت بالا آمدن از شیب کوه و همچنین چندین ساعت رزم بیامان از تشنگی و خستگی توان خود را دست داده بودند، از طرفی نیز خیلی از بچهها مجروح شده بودند. آتش دشمن از سه محور بر روی بچهها اجرا میشد. پیشروی نیز به صورت کامل و عمیق انجام شده بود ولی دشمن ما را از جناحین دور زده و محاصره کرده بود.
این فرمانده دوران جنگ گفت: این عملیات با وجود اهمیت زیادی که داشت عدمالفتح بود در طی آن 62 نفر از نیروها به درجه شهادت نائل آمدند که پیکر هشت نفر از آنها بعد از تفحصهای فراوان هنوز مفقود است، 112 نفر مجروح شده و 13 نفر نیز به اسارت دشمن درآمدند.
کربلای همدان قراویز بود
وی با بیان اینکه این ارتفاعات 21ماه در اشغال عراقیها بود، تأکید کرد: این منطقه با وجود تلاش رزمندگان تقریباً تا پایان جنگ در دست عراقیها ماند و در نهایت پس از عملیات سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر رژیم بعث عراق احساس خطر کردند و در هفتم تیرماه از ارتفاعات بازیدراز، قراویز و کورهموش عقبنشینی کردند، پس از آن موفق شدیم پیکر شهدایی که در آن منطقه جا مانده بودند را جمعآوری کنیم.
میرزایی اظهار کرد: توان دشمن در این عملیات دو تیپ کماندو و زرهی بود که شامل تعدادی زیادی تانک و انبوهی از تجهیزات نظامی بودیم تعداد تانکها آنقدر بالا بود که ما با تانک درگیر بودیم.