۲۴
دی
۱۴۰۳
شماره
۵۸۰۷
عناوین صفحه
هگمتانه، گروه کودکانه: منظور از ظاهر همه امور مشهودی است که از انسان سر میزند و مظهر آنها بدن است و مراد از باطن، شوونی است که قابل مشاهده نیست، همچون فکر و نیت. طبق توضیحی که خواهد آمد باطن آدمی لایهای رویین و لایهای زیرین دارد. در اینجا تنها به لایه رویین نظر داریم.
پس مقصود از این ویژگی آن است که ظاهر انسان دست اندرکار نقش زنی بر باطن اوست. بسیاری از حالات باطنی سایهاند و صاحب سایه، دست و پا و حرکت و نگاه و صوت و سخن است و بیراه بوده است که کسانی خواستهاند خنجری پولادین بر دیده زنند تا دل گردد آزاد.
از این رو هرگاه نقشی بر پیکر انسان نمودار شود، شبحی با رنگ و بوی خود در باطن خواهد افکند. شگفتتر آن است که اگر این نقش با تکلف و تصنع نیز به خود بسته شود، باز طنینی درونی خواهد داشت. و چنین است که تباکی به بار بکاء مینشیند و تحلم به بار حلم. تباکی نقش گریه بازی کردن است و تحلم نقش بردباری بازی کردن و این هر دو بازی گاه جدی میشود (رب جد جره اللعب: بسا جدیتها که در پی بازی می آیند.) در این باب، امام علی (ع) می فرماید: اگر بردبار نیستی پس خود را بردبار جلوه ده، چه اندک پیش میآید که کسی خود را به گروهی شبیه سازد و جزو آنان نشود.
هنگامی که خداوند میفرماید: اگر مرا نخوانید، به شما عنایتی نخواهم کرد.(فرقان:77) و یا باید مرا به زبان و لفظ بخوانید.(مزمل:8) (نه تنها به دل) و یا به وقت خواندن من مستی از سر بیرون کنید تا بار این لفظها را بچینید.(نساء:43) اشعار به همین ویژگی ظاهر بر باطن دارد.
نقش زنی ظاهر بر باطن اختصاصی به ظواهر پسندیده ندارد. هرگاه رفتار یا گفتاری مذموم نیز بر جوارح آدمی نمودار شود آهنگی باطنی خواهد انگیخت. از این رو لقمان به فرزندش توصیه کرد که به هنگام راه رفتن با تفرعن بر زمین گام مزن. (اسراء: 37) تفرعن، نقش است، اما حاصل آن فرعونی شدن دل است.
*بخشی از کتاب نگاهی دوباره به تربیت اسلامی نوشته دکتر خسرو باقری