صفحه 1 : زندگی با کتاب صفحه 2 : خبر همدان صفحه 3 : شهرستان صفحه 4 : ورزش صفحه 5 : ایران و جهان صفحه 6 : ورزش صفحه 7 : زندگی با کتاب صفحه 8 : فرهنگی

۲۷
دی
۱۴۰۳

شماره
۵۸۰۹

امروز: ۲۷ (دی) ۱۴۰۳ ◀ ◀ Thursday 2025 (Jan) 16

عناوین صفحه

هگمتانه، گروه کتاب: دیوان مفتون یک سخن منظوم کامل فارسی است زیرا انواع شعر پارسی از غزل، قصیده، مثنوی و... کلاً در دیوان وجود دارند، اشعار در بحور مختلف و صنایع شعری دیده می‌شوند و شاعر با قدرت و استادی از عهده کار برآمده است.
به گزارش هگمتانه، میرآقا کبریایی، متخلص به «مفتون»، سال 1268 خورشیدی در شهر همدان، در یک خانواده درس‌ خوانده و عارف‌ مسلک متولد شد. «میر غایب» جد او از عرفای صاحب‌ نام، فاضل و ادیب بود، سید محسن معروف به «شمس‌العرفا» پدرش نیز از عرفا بود.
مفتون همدانی همچون جد و نیای خود از روحیه عرفانی برخوردار بود، دوران کودکی در خانواده نزد پدر به آموزش مقدمات علوم زمان پرداخت، در مکتب‌خانه و حوزه‌ها با فارسی، عربی و علوم اسلامی آشنا شد. در ادبیات فارسی و ادبیات عربی دستی داشت. از قریحه‌ شعری برخوردار بود. از آنجا که با قرآن کریم مأنوس بود در اشعارش از کلمات و آیات‌ قرآنی و احادیث بسیار دیده می‌شود، همین امر از امتیازات شعری وی به شمار می‌رود.
وی یکی از آخرین بازماندگان «سخنوری» در همدان بود. به قول معمرین همدان در دهه نخست این سده گاهی میرآقا مفتون کبریایی در سردم سخنوری در برابر مدعیان از راه رسیده ظاهر می‌شد و به سخنوری می‌پرداخت.
توضیح اینکه گاهی شاعری مدعی سخنوری وارد شهر می‌شد جهت طبع‌آزمایی یکی از قهوه‌خانه‌ها سردم خاص سخنوری می‌بست و یکی از شاعران شهر در برابر مدعی از راه رسیده در حضور جمعی از اندیشمندان و سخن‌پردازان به سخنوری با او می‌پرداخت. البته سال‌هاست که این نوع بحث و گفت‌وگو به زبان شعر آن هم فی‌البداهه در جامعه فراموش شده و به تاریخ پیوسته است.
زنده‌یاد سعید نفیسی، بحثی عالمانه در مقدمه چاپ نخست دیوان مفتون همدانی دارد. او از مفتون به بزرگی یاد می‌کند. وی را عارفی عالم و دانشمندی آگاه معرفی می‌نماید: «از شاعران و بزرگان ادب همدان سه تن بیشتر مورد توجه هستند، شیخ موسی نثری، علی‌محمد آزاد، محمد یوسف‌زاده (مجتهدزاده) «غمام همدانی» و نفر چهارم شاعر مُفلَق مفتون کبریایی همدانی است.» (دیوان مفتون همان، مقدمه سعید نفیسی)

  وصف نفیسی از مفتون
مرحوم نفیسی، مفتون را با صفت مفلق می‌نامد، یعنی شاعری که مبتکر و ابداع‌ کننده و نوآور است. شاعری که شعرهای نغز می‌سراید. «بسا مهتران که نعمت پادشاهان خوردند و بخشش‌های گران کردند و بر این شعرای مفلق سپردند که امروز از ایشان آثار نیست و از خدم و حشم ایشان دیّار نه». (نظامی عروضی سمرقندی، دکتر محمد معین)
معلوم است سعید نفیسی از به‌ کارگیری این واژه خواسته به کوتاه‌ترین تعریف، جایگاه مفتون را در شعر بیان نماید. مفتون همدانی علاوه بر قریحه و ذوق شعری از روحیه اجتماعی و مردمی در سطحی گسترده برخوردار بود. او همیشه با مردم بود، رنج و اندوه و مشکلات جامعه را خوب می‌دید و هرگز سکوت نمی‌کرد. همین رفتار او سبب شد تا مورد بی‌مهری قرار گیرد، برای آن که از مردم دور باشد او را به قریه «سوزن» یکی از روستاهای دورافتاده تبعید کردند.
مفتون از دوران زندگی در «سوزن» گاهی در اشعارش یاد کرده و از رنج‌هایش سخن گفته است.
مرحوم ابراهیم صفایی ملایری، رئیس خانه تاریخ ایران، مطلبی که درباره انجمن ادبی همدان در ارمغان چاپ شده درباره مفتون می‌نویسد: «مفتون کبریایی یکی از شاعران گرانمایه‌ای بود که رنج تحصیل و دانش را در علوم ادب فارسی تحمل کرده، در مهد عرفان پرورش جسته و با نجوم و منطق و حکمت هم آشنا بود. می‌توان گفت پس از مرگ او چراغ شعر و ادب در شهر تاریخی و باصفای همدان خاموش شد.»

یکی از آغازگران انجمن ادبی همدان
مفتون همدانی را می‌توان از پیشروان تأسیس انجمن ادبی همدان در اوایل این سده به شمار آورد، او یکی از آغازگران انجمن ادبی همدان است. سال 1303 -  1302 در همدان به دنبال انجمن اتحاد که انجمنی اجتماعی سیاسی بود، انجمن ادبی همدان به همت بزرگانی چون غمام، نثری و آزاد تأسیس شد. حمایت و پشتیبانی شاعران بزرگی چون مفتون، صفاءالحق و... در ماندگاری انجمن بسیار مؤثر بود.
مرحوم رضا مفتون فرزند وی در مقدمه‌ نخست دیوان پدرش به این نکته اشاره کرده و می‌نویسد: «در سال 1302 شمسی انجمن ادبی همدان به همت عده‌ای از فضلا و شعرای نامی همدان تأسیس شد که ابتدا، نویسنده و دانشمند و ریاضی‌دان معروف همدانی مرحوم موسی نثری مشهور به «مدیر» انجمن را نگه داشته و ریاست آن را عهده‌دار بود. بعدها، علی‌محمد آزاد همدانی، سید غلامحسین شهشهانی متخلص به «نیسان» و سایرین به ریاست رسیدند. مفتون از اولین کسانی بود که در انجمن ادبی همدان، گاهی حضور می‌یافت. (مقدمه دیوان، همان، ص 18)
گرچه انجمن ادبی همدان که بعداً نام «انجمن ادبی دانش» را انتخاب کرد هرگاه به عللی تعطیل می‌شد اما همان بزرگان مفتون، آزاد، احمد صابر (سهیل) احمد بدیع، میرزا جعفر پیدا، احمد ساجدی و... انجمن را فعال نگه داشتند.
مفتون با بزرگواری همیشه خود را دانش‌آموخته انجمن‌ها می‌دانست. هرگاه فرصت می‌یافت در انجمن‌های تهران چون حکیم نظامی و انجمن ادبی ایران حضور می‌یافت.
همه بکر است و بدیع است چو طبع مفتون
نکته‌هایی که من از انجمن آموخته‌ام (دیوان مفتون، همان)
مفتون خالصانه به حضرت مولا علی علیه‌السلام ارادت داشت و عشق می‌ورزید. علاوه بر قصایدی که دارد از نهج‌البلاغه امام علی(ع) دو مطلب را به نظم کشیده که در نوع خود کاری بزرگ، زیبا و پسندیده است.
یکی خطبه‌البیان است و دیگری «دعای کمیل» هر دو منظومه به نام‌های انسان کامل و دعای کمیل در دیوانش هست. (دیوان مفتون، همان، صص 111-110)
نخست دیوان مفتون زیر نظر خودش به چاپ سپرده شد و چاپ‌های بعدی پس از درگذشت وی به وسیله خانواده‌اش منتشر شد. مفتون یکی از دوستداران باباطاهر بود. شب‌های جمعه هر هفته وی در جمع دیگر شاعران شهر در کنار مزار باباطاهر ساعاتی از شب را به قرائت اشعار عارفانه می‌پرداختند. پس از فوتش، بدن او را در جوار باباطاهر عریان به خاک سپردند که امروز در حاشیه شرقی آرامگاه باباطاهر زیارتگاه دوستدارانش است.

  مفتون همدانی از عاشقان مولای متقیان
مفتون همدانی از عاشقان مولای متقیان و از ارادتمندان ادبا و شعرای زمان خود و همدان بوده است مورخان نوشته‌اند که اغلب شب‌های جمعه تا پاسی از شب در مقبره پیر سوخته دل و شاعر آزاده و قلندر دلداده به عشق و عرفان یعنی باباطاهر عریان که از بزرگ‌ترین ترانه‌سرایان ایران است به‌ سر می‌برده و در توصیف حال خود و ارادت به باباطاهر نوشته است.
باده حب علی در ساغــر مینـــای ماست
بقعه بابا قلنـــدر منزل و مـــاوای مـــاست
در جوار تربت بابا مـــقام ماســت چون
ما چو طفلانیــم و ایــنجا خانه بابای ماست
این مکان لامکان سیری که ما بگزیده‌ایم
منزل ما، محفل ما، باغ ما، صحرای ماست
وی با توجه به فعالیت‌های ورزشی که در زندگی خود داشته در شعر خود نیز آثاری در وصف ورزش زورخانه‌ای خلق کرده است. در ادامه بخشی از یکی از شعرهای مفتون را در این خصوص می‌خوانید.
ای دل ز ورزشی که بود رسم باستــان
سر وامزن که باب دل و جان ماسـت آن
روراست گویمت طلبی گر ره صـــلاح
ایــــن راه را بـــرو که بود راه راستــان
بشنو ز من که ورزش پـر ارزش قدیـم
خود دفع لرزش است که آرم به داستـان
کاری که پوریـــای ولی پیـــر آن بود
ایــن شعر را بخوان و بنه سر به آستان
کای لنگر زمین و زمان جان هر احـد
دست من است و دامن تو یا علی مدد
اول به زورخانه چو رفتی زمین ببــوس
آری زمین به نام جهــان آفــرین ببـــوس
از پهلوان و مرشد و از پیشکسوتـــان
سر نه بر آستــان و پس آستـان ببــوس
خواهی که نور چشم شوی پیش این آن
پیشــانی و جبیـن و رخ آن و این ببـوس
دست خدای را به حقیقت به دست گــیر
این شعر بخـوان و زمین را چنین ببـوس
کای لنگر زمین و زمان جان هر احـد
دست من است و دامن تو یا علی مدد

 شاعری در گود زورخانه
یکی از کارهای اجتماعی مفتون حضور وی در جمع ورزشکاران باستانی‌کار بود. همیشه در گود زورخانه حاضر می‌شد. ضمن ورزش در فرصت‌های مناسب با صدایی خوش به خواندن اشعار عرفانی و حماسی می‌پرداخت. مخصوصاً در شب‌های اعیاد و میلاد ائمه مفتون به فضای زورخانه حال و هوایی خاص می‌بخشید. مدتی هم در حاشیه خیابان بین‌النهرین همدان زورخانه تأسیس کرد و به مدیریت آن پرداخت. به قول پیشکسوتان ورزش، زورخانه مفتون از رونق ویژه‌ای برخوردار بود. (دیوان مفتون، همان، ص 15)
دیوان هر شاعر به منزله کارنامه ادبی، هنری شاعر به حساب می‌آید زیرا شاعر می‌کوشد آنچه می‌اندیشد و آنچه توان در شعر دارد بهترین‌ها را در دیوانش و دفاتر شعرش گردآوری کند. خواننده در همان تورق نخست تا حدی متوجه می‌شود با کدام شاعر و چگونه اندیشه‌ای مواجه است.

  دیوان مفتون؛ سخن منظوم کامل فارسی
دیوان مفتون یک سخن منظوم کامل فارسی است زیرا انواع شعر پارسی از غزل، قصیده، مثنوی و... کلاً در دیوان وجود دارند، اشعار در بحور مختلف و صنایع شعری دیده می‌شوند و شاعر با قدرت و استادی از عهده کار برآمده است. باید دیوان مفتون همدانی را گرفت و ساعاتی در آن سیر و جستجو نمود بی‌شک صاحب هر ذوق و سلیقه گمشده خود را خواهد یافت.
مفتون در غزل‌سرایی و گفتن قصیده از توان بالایی برخوردار بود. به ویژه در قصایدش از آیات کلام‌الله مجید و کلمات قرآنی بسیار استفاده می‌کرد و هیچگاه سخنش خالی از روح زلال عرفانی نبود.
با توجه به قصیده‌ای طولانی در معرفی علی علیه‌السلام در همان چند بیت نخست توان بهره‌گیری از کلام‌الله مجید در توصیف صفات حضرت امام علی(ع) ادعای فوق را به عین می‌توان دید و پذیرفت.
در ادامه قصیده‌ای می‌خوانید در مدح مولای متقیان علی علیه‌السلام از مفتون همدانی:
علی ای سمای وحدت تو چه مظهری خدا را
که خدا نمود زینت به تو تخت انّما را
به کدام دهر و حینی تو حدوث کرده بودی
که نمود حق نثار قدم تو هل اتی را
تو چه پرتوی خدا را، ز جمال کبریایی
که به نه سپهر دادی، تو علّو و ارتقا را
تو به آسمان وحدت، چه مهی؟ چه آفتابی؟
که گرفته نور روی تو، ز ارض تا سما را
اگر آفتاب روی تو نبود قصد یزدان
نه ز شمس نام بردی نه قسم نه والضحی را
به تو گر قوام هستی ز ازل خدا نبستی
به تمام ملک هستی به کردی این عطا را
تو به تارک از تبارک، ز ازل چو تاج هشتی
فتبارک‌ا... ایزد، به سرود و مرحبا را
ز شکوه لایزالی، تویی آن سوار قدرت
که کشید دست و تیغ تو، کمان لافتی را
علی ای که در شجاعت، به قدر تو قدر دادی
که به قدرت دست گیرد، سر رشته قضا را
تو اگر ز کعبه بت‌ها به زمین نمی‌فکندی
به خدا کسی به عالم، نشناختی خدا را
به نبوت و ولایت، بکشاندی از بدایت
تو تمام انبیا را، تو تمام اولیا را
(دیوان مفتون، همان، ص 20)
غزلیات میرآقا مفتون همدانی سرشار از حسی لطیف و پرشور است و عاشقانه‌هایی بی‌نظیر را در عرصه ادب متجلی می‌کند. دل پرشرار مفتون چنان گرم می‌سراید که خواننده را بی‌درنگ با کلام خود همراه می‌نماید. دیوان مفتون همدانی یکی از آثار ارزشمند و گرانسنگ ادبی به شمار می‌رود. در ادامه غزلی از این شاعر همدانی می‌خوانید:
تا اسیر سر زلف تو پریوش شده‌ام
پای تا سر همه چون موی در آتش شده‌ام
دوش زلف سیهت کوس دلاویزی زد
قامتت هم علم افراشت، که دلکش شده‌ام
جای تو تیر دگر، در همه اندامم نیست
پیش ابروی کمان تو، چو ترکش شده‌ام
با سر زلف تو گفتم که: در آتش چونی؟
جنبشی کرد که فهماند، سیاوش شده‌ام
دست و پا هر چه زدم، بند تو محکم‌تر شد
مدتی هست که فارغ ز کشاکش شده‌ام
با خبر باش نسوزی ز شرار دل من
که من از عشق سراپا همه آتش شده‌ام
گرهی خورده به کارم ز خم زلف نگار
که از آن عقده پریشان و مشوش شده‌ام
دیده‌ام سرخ و رخم زرد شد ای شیخ به عشق
تو چه رنگی، که من این‌گونه منقش شده‌ام
گفت مفتون نبود ز آتش دوزخ باکم
شاهدم بوته عشق است که بی‌غش شده‌ام
(دیوان مفتون، همان، ص 630)

متولیان فرهنگی نگذارند دیوان مفتون‌‌ها فراموش شود
در پایان باید گفت این گنجینه‌های ادب همواره باید در فضای کتاب‌خوانی ما جای داشته باشند. امید است کتاب‌های این بزرگان ادب و فرهنگ دیار هگمتانه توسط متولیان فرهنگی شهر و با حمایت آنها منتشر شده و در بازار کتاب در دسترس دوستداران ادب این سرزمین قرار گیرد. تا این کتاب‌ها را بتوان در کنار دیگر آثار ادبیات ایران، به راحتی تهیه کرد.
حمایت از این شاعران و نویسندگان بزرگ، حمایت از ادبیات و فرهنگ هگمتانه است تا نگذاریم کلامشان در برگ برگ زمان به فراموشی سپرده شود.
* در این نوشتار از کتاب ماوشان تألیف علی جهان‌پور بهره گرفته شده است.



ارسال ديدگاه

نام:
پست الکترونیکی:
کد امنیتی:
ديدگاه: