۱
مرداد
۱۴۰۴
شماره
۵۹۴۲
عناوین صفحه
هگمتانه، گروه همدانشناسی: بازار همدان از دوران مادها تا قاجار و پهلوی، نقشی فراتر از اقتصاد داشته است؛ مکانی برای شکلگیری جنبشها، همزیستی اقوام و رشد هویت شهری.
به گزارش هگمتانه؛ در دل سرزمینی که هزاران سال است زیر آفتاب تاریخ نفس میکشد، شهری ایستاده که هر کوچه و گذرگاهش بوی خاطره میدهد؛ شهری که دیوارهایش هنوز پژواک گامهای مادها، خلفای عباسی، کاروانهای بازرگانان قفقاز و بینالنهرین، و فریادهای عدالتخواهانه مشروطهطلبان را به یاد دارند. همدان، این کهنشهر اسطورهگون، با بازاری زنده، پویا و پرتپش، ستون فقرات تاریخ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود را بنا کرده است.
بازار همدان فقط یک محل خرید و فروش نبود؛ بازار همدان "میدان حیات" بود. آنجا که صدای چکش مسگرها با صدای اذان در مسجد جامع درهم میآمیخت، آنجا که عطر نان و ادویه در راستهها میپیچید، آنجا که اخبار، اعتراض، مقاومت، دین، زندگی و آرزوها در یک بافت درهمتنیده، همدیگر را کامل میکردند.
این بازار، قلب تپنده شهری بود که هیچگاه درهای خود را به روی اقوام، ادیان و طبقات اجتماعی نبست. بازاری که دروازههایش به روی روستاییانی که محصول میآوردند، به روی اقلیتهایی که کسب میکردند و به روی تجاری که از هند، عثمانی، اروپا و قفقاز میآمدند باز بود. همانجا بود که سیاست، از اقتصاد زاده شد؛ که دین، در کنار تجارت قد علم کرد و همبستگی مردم، در برابر ظلم، شکل گرفت.
در دوران قاجار، وقتی صدای عدالتخواهی در ایران طنین انداخت، همدان یکی از نخستین شهرهایی بود که از دل بازارش صدای مردم برخاست. در این بازار، تاریخ نوشته نشد بلکه زیسته شد.
امروز، وقتی از بازار همدان صحبت میکنیم، تنها به دنبال ردپای گذشته نیستیم؛ بلکه میخواهیم بدانیم چگونه این نهاد اقتصادی و اجتماعی، در ساختار هویتی شهر و مردمانش تنیده شده و چگونه هنوز هم رمق گذشته را در خود حفظ کرده، هرچند با قامت خمیده.
در این نوشتار، همراه با استاد تاریخ اجتماعی، آقای غفوری، سفری خواهیم داشت به اعماق کوچهپسکوچههای تاریخ؛ به بازار همدان، با همه عظمت و خاطراتش؛ با صدای چکشهای خاموش شده مسگرها، با سکوهای خالی کاروانسراهای قاجاری، با فرشهایی که روزی در منچستر و مارسی و بمبئی افتخار ملی بودند...
این فقط روایت بازار نیست، این روایت یک تمدن است.
در سلسلهگفتوگوهای «همدانشناسی» ما، شهرام غفوری، پژوهشگر برجسته تاریخ اجتماعی ایران و نویسنده مجموعهکتابهای «تاریخ معاصر همدان؛ تحلیل عصر مظفری و مشروطه» موضوعاتی را برای ما باز کرده است؛ کسی که عمر خود را صرف شناخت لایههای پنهان تاریخ این شهر کرده است، او در محله قدیمی آقاجانیبیگ همدان رشد یافت و سالها در دانشگاههای این شهر تدریس کرد و اکنون بیشتر زمان خود را صرف نگارش و پژوهشهایی درباره تاریخ همدان میکند.
غفوری در این گفتوگو به اهمیت بازار در ساختار شهری همدان، از دوران قاجار تا دوره پهلوی اول پرداخت؛ بازاری که نهتنها قلب تپنده اقتصادی شهر، بلکه بستر شکلگیری هویت اجتماعی و فرهنگی همدانیان بوده است.
بازار، نقطه آغاز شهر
این تاریخشناس در ابتدا با نگاهی تاریخی به جایگاه بازارها در ساختار شهری ایران گفت: در بسیاری از شهرهای ایرانی، ابتدا بازار شکل میگرفت و سپس محلات پیرامون آن به تدریج ساخته میشدند، بازار در حکم ستون فقرات شهر بود؛ محل تبادل، پویایی و مرکز ثقل اقتصاد و ارتباطات اجتماعی. در همدان نیز، بازار قدیمی نهتنها نقش اقتصادی که نقش فرهنگی و اجتماعی پررنگی داشت.
وی با اشاره به جایگاه جغرافیایی همدان و مسیرهای ترانزیتی باستانی افزود: همدان در تقاطع مسیرهای بازرگانی قرار داشته و نقشی شبیه به یک پایانه لجستیکی ایفا میکرده است؛ کالاها از مناطق مختلف غربی ایران و حتی بغداد، وارد بازار همدان میشد، بستهبندی مجدد میگردید و به شهرهایی چون اصفهان، خراسان و حتی استانبول ارسال میشد، این ویژگی، موقعیت همدان را به عنوان شهری پر رونق در تجارت سنتی تثبیت کرده بود.
ضربه جنگها به اقتصاد بازار
اما این روند در دوره قاجار و به ویژه در خلال جنگ جهانی اول دچار دگرگونی شد، غفوری در این باره گفت: همدان در دوران جنگ جهانی اول آسیبهای زیادی دید؛ از حمله سالارالدوله تا قحطی و اشغال. بسیاری از تجار بزرگ شهر، سرمایه خود را برداشتند و مهاجرت کردند، این امر ضربهای سنگین به ساختار اقتصادی بازار همدان وارد کرد.1
غفوری در ادامه به ساختار کالبدی بازار همدان پرداخت و گفت: بازار تنها محل تجارت نبود؛ بلکه مراکز دیگری چون مسجد، مدرسه، حمام، قهوهخانه، سراهای تجاری، کاروانسراها و حتی مطبهای پزشکان سنتی (حکیمخانهها) در دل بازار شکل گرفته بودند. این فضاهای جمعی، بازار را به یک واحد زنده و یکپارچه اجتماعی بدل کرده بودند که در آن اصناف، صنعتگران و پیشهوران در قالب انجمنهای صنفی فعالیت میکردند.
وی افزود: بازارهای فرعی در محلات مختلف همدان نیز وجود داشتند که به نام «چمن» شناخته میشدند، مانند چمن امامزاده یحیی، که کارکردی مشابه با بازارهای محلی و نشان از توزیع عادلانه امکانات شهری در ساختار قدیم همدان داشتند.
ساختوساز مدرن و نابودی میراث قدیم
اما با آغاز طرحهای شهرسازی نوین، بسیاری از ساختارهای محلات و بازار سنتی همدان از بین رفت که غفوری در این باره عنوان کرد: وقتی قرار شد میدان اصلی شهر ساخته شود، نیمی از بافت قدیم شهر و بازار تخریب شد، این مسأله نهتنها باعث از بین رفتن فیزیکی فضاها شد، بلکه زنجیره اجتماعی و اقتصادی محلات نیز گسسته شد و بازسازیهای نوین نتوانستند آن روح تاریخی را بازگردانند.
وی اضافه کرد: شاید یکی از مهمترین نیازهای امروز همدان، احیای هویت فرهنگی و اجتماعی بازارها و محلات سنتی است؛ نهتنها در ظاهر، بلکه در فهم نقش تاریخیشان؛ امیدوارم مجموعه کتابهای تاریخ معاصر همدان بتواند سهم کوچکی در بازشناسی این هویت ایفا کند.
این تاریخشناس همچنین وعده داد در گفتوگوهای بعدی، به موضوعات دیگر چون ساختار محلات، نقش اصناف و تأثیر فرهنگی معلمان و فرهیختگان همدانی در گذار از بحرانها بپردازد.
وی در ادامه گفتوگوی خود، به ابعاد تاریخی و اجتماعی بازار همدان در دورههای گوناگون به ویژه از دوران ساسانی تا قاجار و پهلوی اول اشاره کرد و با استناد به منابع تاریخی و مشاهدات عینی خود از دهه 1350 خورشیدی، تصویری دقیق و زنده از ساختار بازار و نقش آن در شکلدهی به فرهنگ شهری همدان ارائه داد.
ریشههایی که تا ساسانیان میرسد
غفوری با اشاره به اسناد تاریخی و جغرافینویسان مسلمان پس از اسلام، از ریشههای بسیار کهن بازار همدان سخن گفت و افزود: ما امروز بخشی از بازار همدان را با نام "بازار زرگرها" میشناسیم، اما باید بدانیم که این بازار در دوران ساسانی هم فعال و پر رونق بوده است.
وی گفت: جغرافیدانان اسلامی مثل استخری و مستوفی در آثار خود از عظمت بازار همدان گفتهاند. این منابع نشان میدهند که بازار همدان از همان ابتدا، نهتنها اقتصادی، بلکه هویتی و اجتماعی بوده است.
این پژوهشگر تاریخ اجتماعی همدان، افزود: بازار همدان هرگز محیطی انحصاری یا بسته نبوده؛ تا همین 50 سال پیش، بازار همدان مکانی بود باز، پر جنبوجوش و فعال. روستاییان مواد اولیه وارد بازار میکردند و هم خود منتفع میشدند، هم به پویایی شهر کمک میکردند. بازار هیچگاه در انحصار گروه خاصی نبود؛ حتی تجار اقلیتهای مذهبی نیز در بازار حجره داشتند و در بخشهایی مثل پارچهفروشی یا واردات کالا فعال بودند.
بازار سبزهمیدان؛ صدای چکشها و زندگی
غفوری با نگاهی به خاطرات دهه 50 ادامه داد: من بازار سبزهمیدان دهه پنجاه را به یاد دارم. پنج بازار در یک مجموعه فعال بودند؛ صدای چکشهای مسگرها، آهنگران، چاقوسازها در فضا میپیچید. الان، متأسفانه آن بازار بزرگ مسگری جای خود را به مغازههای کلهپاچهفروشی داده و دیگر از آن حیات صنعتی خبری نیست.
وی افزود: بازار همدان نهفقط محل خرید و فروش، بلکه مکانی برای تولید، گفتوگو، آموزش و تعامل طبقات اجتماعی مختلف بود و مشاغل متنوع در کنار هم فعالیت میکردند؛ از نعلبند و چاقوساز تا طلاساز و عطاری.
کاروانسراها؛ قلب تدارکاتی بازار
غفوری در ادامه، به یکی از مهمترین اجزای بازار سنتی همدان پرداخت و از کاروانسراها گفت و اضافه کرد: در دوره قاجار، همدان 24 کاروانسرای بزرگ داشت که از جمله آنها میتوان به کاروانسرای گلشن که بزرگترینشان بود و کاروانسرای گمرک اشاره کرد. آقای گروسی، یکی از علاقهمندان به تاریخ همدان، فهرست کاملی از این کاروانسراها و مشاغل متصل به آنها را گردآوری کردهاند.
وی درباره ساختار این بناها توضیح داد: کاروانسراها معمولاً سه طبقه بودند، طبقه زیرین برای نگهداری شترها، اسبها و بار، طبقه میانی برای مسافران و انبار کالاها، و طبقه بالا به عنوان دفاتر تجار و حسابوکتاب استفاده میشد. کاروانسرای میرزا کاظم از بزرگترین آنها بود، با حدود 200 اتاق، 100 اتاق در داخل و 100 در بیرون داشته است.
غفوری به این نکته اشاره کرد که بازار نهتنها نهاد اقتصادی، بلکه عامل شکلگیری شهر نیز بوده است و افزود: از دوران مادها تا دوران اسلامی، ساختار شهر همدان به گونهای بوده که بازار در مرکز آن قرار داشته و محلات به دور آن رشد کردهاند؛ میدانها، مسجدها، مدارس، حمامها و حتی مطبهای پزشکان، حول بازار شکل گرفتهاند و این ساختار نشان میدهد که بازار نهفقط یک مکان، بلکه یک نظام سازماندهنده شهری بوده است.
این تاریخشناس با تأکید بر اهمیت حفظ و شناخت این میراث گفت: متأسفانه بخش زیادی از بازار و محلات اطرافش در پروژههای شهرسازی دهه 50 و بعد از آن تخریب شد اما جوانان همدانی باید بدانند که زیر پوست این شهر، یک تاریخ عمیق در جریان بوده است. آثار جغرافینویسان اسلامی، سفرنامههای اروپایی مثل لرد کرزن، هنری راولینسون، جکسون و دیگران، اطلاعات فوقالعادهای از بازار همدان در اختیار ما گذاشتهاند و پیشنهاد من این است که نسل جوان به این منابع رجوع کند و تاریخ خود را بشناسد.
وی به بررسی نقش کلیدی کاروانسراها، اصناف سنتی و ظرفیتهای صادراتی بازار همدان در دوره قاجار و پهلوی اول پرداخت و با استناد به منابعی چون مشاهدات جکسون و خاطرات ظهیرالدوله، تصویری زنده از شکوه فراموش شده بازار همدان ارائه داد.
50 کاروانسرا؛ همدان، شهری روی ستونهای تجارت
غفوری با استناد به مشاهدات پرسی سایکس و جکسون، به عظمت بازار و کاروانسراهای همدان اشاره کرد و گفت: در دوره قاجار، بیش از 50 کاروانسرا فعال در همدان وجود داشت؛ جکسون در سفرنامهاش نامهایی مثل سرای قلمدانی، حسینخانی، سبزواری، حاج سفرخان، افتخاری، قبله، شریفیه، نصراللهبیگی، پیغمبر، قدسیه، بانک، حاج ملا یوسف، حاج رضا، روپیه، دالان دراز، آهنفروشان، یعقوب یاری، حافظیه، سید علی قربان، مصطفی قلیخان و دهها کاروانسرای دیگر را ذکر میکند و اینها نشان میدهد همدان شهری بوده که تقریباً بر بستر بازار و تجارت ساخته شده است.
وی بیان کرد: در آن دوران، انگار مردم از خانه که بیرون میآمدند، مستقیم وارد یک کاروانسرا میشدند و این حجم از مراکز تجاری، همدان را به یکی از مهمترین شاهراههای اقتصادی غرب ایران تبدیل کرده بود.
غفوری توضیح داد: کاروانسراها فقط محل استراحت نبودند و برخی از این سراها، مراکز اصلی بنکداری و صادرات بودند؛ یعنی عمدهفروشی انجام میدادند، نه خردهفروشی.
بازارهای تخصصی؛ صدها مغازه در هر راسته
وی با اشاره به ساختار منظم و صنفی بازار گفت: بازار همدان بسته نبوده، بلکه به شدت تخصصی و سازمانیافته عمل میکرده است و هر صنف، راسته خودش را داشته؛ مثلاً بازار چاقوسازها، صندوقسازها، زرگرها، چرمسازها، حلبیسازها، فرشفروشها، قنادها، سبزیفروشها، سنگتراشها و...، که جکسون نوشته برخی از این بازارها تا 500 مغازه داشتهاند.
این تاریخشناس افزود: حتی بازارهایی مثل پالادوزها، شیشهبرها، موتابها (ریسمانبافها)، و نعلسازها در همدان فعال بودند و هر شغل در راسته خودش مستقر بود و امکان ورود صنوف متفرقه به آن راسته وجود نداشت.
همدان؛ صادرکننده انگور، تنباکو، قماش و صمغ
غفوری، پژوهشگر تاریخ اجتماعی همدان در ادامه به ظرفیت صادراتی همدان اشاره کرد و گفت: در دوره قاجار، همدان بزرگترین تولیدکننده انگور ایران بود، ظهیرالدوله در خاطراتش نوشته که باغهای اطراف همدان عمدتاً انگور داشتند. انگورها پس از خشک شدن به کشمش تبدیل میشد و به کشور روسیه تزاری صادر میشد و طبق نوشته جمالزاده، در سال 1325 هجری قمری (سال اول مشروطه)، 20 هزار صندوق کشمش از همدان به روسیه فرستاده شده است.
وی همچنین افزود: از صادرات دیگر همدان میتوان به قماش و پارچههای انگلیسی و هندی اشاره کرد که توسط تجار یهودی از بغداد وارد و از همدان به شهرهای دیگر ایران ارسال میشد و همچنین صمغ مادهای مهم در تولید چسب و تنباکوی همدان که به عثمانی (ترکیه امروزی) صادر میشد، از جمله اقلام پر ارزش صادراتی بودند.
واقعه آتشسوزی سرای میرزا ابراهیم؛ انفجار نفت وارداتی
یکی از وقایع قابلتوجه بازار همدان در دوره مظفرالدینشاه، آتشسوزی گسترده در یکی از بزرگترین سراهای تجاری آن بود که غفوری افزود: در منابع تاریخی آمده که سرای میرزا ابراهیم دچار آتشسوزی عظیمی شد و علت آن، انفجار 50 صندوق نفت وارداتی از روسیه بود؛ واژه "پیت" که در زبان روسی به معنای ظرف نفت است، وارد واژگان ما شده و نشان میدهد که همدان مرکز ذخیره و توزیع نفت برای شهرهای غرب کشور بوده است؛ در این حادثه، خسارتی به مبلغ 20هزار تومان وارد شد، مبلغی که در آن زمان بسیار بالا تلقی میشد.
وی در ادامه صحبتها گفت: بنابراین اگر بخواهیم به جمعبندی برسیم، بازار همدان نهفقط یک محل اقتصادی، بلکه محور اصلی شکلگیری و دوام شهر همدان بوده است و به زبان سادهتر، اگر بازار همدان نبود، شاید همدان هم به این شکلی که امروز میشناسیم وجود نداشت؛ این بازار، شاهرگ اقتصادی منطقه بود، تا حدی که بخش قابل توجهی از اقتصاد کشور ایرانِ آن زمان به واسطه همین بازار تأمین میشد.
این تاریخشناس بیان کرد: برای جوانان و علاقهمندان خوب است که بدانند چرا بازاری که روزگاری نیمی از کشور را پوشش میداد، امروز به چنین ابعاد محدودی رسیده است و این یک سؤال تاریخی مهمه و پاسخ به آن نیازمند بازخوانی روندهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در دورههای مختلف است.
وی افزود: اگر به مسجد جامع همدان دقت کنیم، در میانه بازار قرار گرفته است؛ یعنی مهمترین عنصر مذهبی، درست کنار نماد اقتصادی شهر و این همجواری نه تصادفی است، نه اتفاقی؛ در ساختار شهرهای اسلامی قدیم، بازار و مسجد دو رکن اصلی شهر بودند و بعد خانهها و محلات اطراف این دو شکل میگرفتند.
غفوری گفت: در دورههای تاریخی به ویژه در دوران قاجار، بازار همدان نقش سیاسی بسیار فعالی داشت؛ در جریان انقلاب مشروطه، حرکات جمعی، اعتراضها، حتی شورشها، معمولاً از دل بازار شروع میشدند و اگر حکام ظلمی به یکی از اصناف میکردند، همان صنف میتوانست دیگران را دور خود جمع کند و علیه آن ظلم بایستد، این یعنی قدرت تشکیلاتی و اجتماعی بازار، بالا بود.
وی اضافه کرد: بازار فقط محل کسب نبود، مرکز اطلاعرسانی مردم هم بود؛ در نبود تلویزیون، تلفن یا حتی روزنامه، مردم در بازار از اخبار و اوضاع باخبر میشدند و اینجا بود که خبر پخش میشد، تحلیل میشد و حتی همبستگی اجتماعی شکل میگرفت؛ در جریان انقلاب مشروطه، بازار نقش وحدتبخشی میان اقوام و مذاهب مختلف همدان را ایفا کرد و هنگامی که همه در کنار هم قرار گرفتند، علیه استبداد صغیر محمدعلی شاه ایستادند.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: در سلسله مراتب احترام اجتماعی هم، بعد از علما، تجار و بازاریها بیشترین احترام را در جامعه همدان داشتند و البته تصور نکنید یک مغازه فقط برای یک نفر بود، آن مغازه چندین خانوار را اداره میکرد و از شاگرد، پادو، اوستاکار، صاحبکار و... یعنی هر واحد صنفی مثل یک خانواده گسترده بود و بنابراین همبستگی بین این اقشار قوی بود و میتوانستند در برابر حکومت قاجار مقاومت کنند.
وی افزود: در نهایت باید بگویم بازار همدان جایگاه بسیار مهمی داشت؛ مرکز عرضه محصولات شهری و روستایی بود و دروازهای برای صادرات؛ فرش همدان به نیویورک، مارسی، منچستر، بمبئی و استانبول میرفت و تنباکو، فرش و دیگر کالاهای این شهر، در مغازههای جهان به فروش میرسیدند و مردم کشورهای خارجی افتخار میکردند که فرش همدان در اتاق پذیرایی آنها پهن باشد.
غفوری اضافه کرد: نکته مهمتر این است که بازار همدان، در کنار مردم بود، نه مقابلشان؛ چون مردم نان بازار را میخوردند و اگر بگوییم نیمی از جمعیت همدان از بازار ارتزاق میکردند، شاید کم هم گفته باشیم و بنابراین بازار همدان، مرکز حیات اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی و سیاسی شهر بوده است.
وی گفت: این مباحث، همانطور که عرض کردم، بسیار گسترده و پیچیده هستند، شاید بشود گفت تاریخ اجتماعی همدان در دوران قاجار و پهلوی، خود یک دوره مطالعاتی مفصل نیاز دارد که امیدواریم در آینده به صورت دقیقتر وارد آنها بحثها شویم.
این تاریخشناس خاطرنشان کرد: این نکته را هم اضافه کنم که شناخت تاریخ اجتماعی، از آداب و رسوم مهمتر است؛ چون به ما نشان میدهد که ریشههای ما کجاست، کجاها رشد کردیم، کجاها ضرباتی خوردیم؛ برای مثال اگر وارد بحث جنگ جهانی اول و تأثیر آن بر همدان شویم، شاید خیلیها گریه کنند، چون در این شهر آدمخواری هم از شدت گرسنگی اتفاق افتاده است و اینها واقعیاتی هستند که جوانها امروز باید بدانند.
وی افزود: تخصصم، تاریخ اجتماعی است، نه تاریخ سیاسی اما به جرأت میتوانم بگویم از دل کوچهها و خانههای قدیمی همدان، اسناد زندهای از تاریخ بیرون کشیدهام یعنی از منابع داخلی و خارجی و به این نتیجه رسیدم که همدان، یک شهر رؤیایی، یک شهر جادویی است که باید سالها دربارهاش گفت و باز هم خسته نشد.
غفوری در پایان گفت: همدان نهفقط شهری تاریخی، بلکه یک شهر بازارمحور بود و بازار، زندگی را جریان میداد؛ از کاروانسراها تا راستهها، از صادرات انگور و صمغ تا واردات پارچههای انگلیسی و شناخت این گذشته برای جوانان امروز بسیار مهم است؛ بازار همدان، فقط جایی برای خرید و فروش نبود، بلکه میدان پویایی اجتماعی و فرهنگی شهر بود.