۹
خرداد
۱۴۰۲
شماره
۵۳۵۵
عناوین صفحه
در ادامه سلسله نوشتارهای پاسخ زبانشهر به ظرفیتها و چالشهای شهری به محفل پرمناقشهای با عنوان «رشد افقی یا رشد عمودی شهرها» رسیدیم که این روزها در کشور ما و بین تصمیمگیران دولتی شهرها، بسیار مورد بحث و جدل است. البته لازم به یادآوری است که این موضوع سالها پیش در شهرهای مدرن مورد بحث و واکاوی بوده و امروز سالهاست که از این بحث عبور کردهاند. همچنین در نوشتار قبلی اشاره شد که شهرهای مدرن کاملاً الگوهای رشد افقی را منسوخ دانسته و به سمت رشد عمودی میل کردهاند و با آمدن رویکردهایی چون نوشهرسازی، رشد هوشمند، شهرهای فشرده و رویکردهایی از این دست (که هنوز هم ادامه دارند) سعی بر حداقلسازی پیامدهای منفی رشد عمودی شهر دارند. در جریان این تغییر جهت شهرهای مدرن به سمت الگوی رشد عمودی، نکتهای مهم وجود دارد؛ تولید مسکن تنها بخشی از دغدغه این الگوی رشد شهری بوده و دایرهای که هریک از این رویکردهای رشد شهری را دربر میگیرد، گسترهای بهمراتب بزرگتر از بخش مسکن است. بطور مثال الگوی رشد هوشمند ایالات متحده آمریکا که برای مقابله با پراکندهرویی و جلوگیری از تبعات آن در شهرها شکل گرفت، دارای اصول دهگانهای به شرح جدول است:
اصول دهگانه رشد هوشمند
1 اختلاط کاربریها
2 طراحی فشرده
3 تنوع گزینههای مسکن
4 ایجاد جوامع پیادهمدار
5 پرورش محلههای متمایز و جذاب با حس مکان قوی
6 حفاظت از فضاهای باز و اراضی کشاورزی، طبیعت و نواحی حساس زیستمحیطی
7 تقویت و هدایت توسعه به سمت جوامع محلی موجود
8 فراهم کردن انواع مختلف گزینههای حملونقل
9 قابل پیشبینی و موثر به نسبت هزینه و عادلانه ساختن تصمیمها برای توسعه
10 تشویق جوامع محلی و افراد ذینفع به همکاری در تصمیمگیری برای توسعه
هریک از این اصول دهگانه نیز دارای چندین سیاست هستند که در یک زنجیره متصل بههم الگوی رشد شهری را تعریف میکنند و در مجموع «رشد هوشمند» لقب گرفته است. این تنها یکی از الگوهای رشد شهری در دهه 90 میلادی است و پس از نقد این الگو نیز رویکردهای جدیدتری به میدان آمدند و امروزه نیز متفکران، دائماً در حال ارائه طرحهای خلاقانه برای شهرهای خود هستند تا با فجایعی که امروز ما در شهرهای خود تجربه میکنیم، مواجه نشوند.
اما ما امروز کجای کار هستیم؟ ما هنوز اندرخم یک کوچهایم؛ هنوز با گذشت این همه سال از منسوخ شدن رشد افقی شهرها و تصمیمگیری از بالا به پایین برای شهرها، همچنان به این الگوهای منسوخ شده تکیه زدهایم و بحرانزایی میکنیم. مثال بارز آن سیاست رشد افقی شهری است که امروز سرلوحه فعالیتهای دولت قرار گرفته و تنها به بهانه تولید مسکن، سعی بر رشد افقی شهرها داشته و فرآیندی ضدتوسعه را طی میکند.
در شهر همدان نیز نماینده مجلس که بهعنوان یک قدرت سیاسی هیچ وظیفه و مسئولیتی در چارچوب قانون در مدیریت شهری برای او تعریف نشده است، بر طبل رشد افقی شهر و گسترش هزار و چهارصد هکتاری شهر همدان، آنهم بدون هیچگونه تخصص و یا آگاهی از دانش شهرسازی و برنامهریزی فضایی، میکوبد. علاوه بر آن، به جریان افتادن دوباره احداث شهر جدید اکباتانا در اطراف شهر همدان به همان بهانه تولید مسکن و طی کردن مسیر اشتباه چندین ساله شهرهای کشور و تجربه ناموفق در احداث شهرهای جدید با بهانه سرریز جمعیت شهرهای مادر، موضوع توسعه شهری را بیش از پیش در پرتگاه سقوط قرار میدهد. تفکر ایجاد شهرهای جدید با بهانه سرریزپذیری و تولید مسکن، تفکری منسوخ و از پیش شکست خورده است که تجربه آن را بارها در شهرهای جدیدی چون پرند، بینالود، مهاجران، پردیس، مهستان، اندیشه، رامشار و چندین نمونه دیگری که اجرا شده و به هیچیک از اهداف خود نرسیدهاند بهوفور مشاهده کردهایم. یکی از دلایل اصلی شکست این شهرها این بود که تفکر حاکم و ماهوی برای تاسیس این شهرها تولید مسکن و استقرار سرریزجمعیت شهر مادر بوده و هرگز نگاه توسعهمحور به تولید یک شهر را بههمراه نداشته است. درواقع تولیدات جدید اصلاً شهر نبودند بلکه در بهترین حالت میتوان به آنها «مجتمعهای مسکونی» لقب داد، چراکه شهر دارای بنیاد و پایه است و بیش از آنکه ساخت دستوری باشد، «برساخت» یک جامعه است؛ این تفسیر یعنی آنکه شهر باید براساس یک جامعه و بر پایههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فضایی خاصی بنا گردد نه براساس تولید چند دستگاه ساختمان.
شهر جدید اکباتانا که امروز تقریباً هیچ عضوی از جامعه حتی از مکان احداث آن هم باخبر نیست نیز از این قاعده مستثنی نیست. در اولین سوال باید به ضرورت احداث این شهر اشاره کرد، درواقع با اینکه شهر همدان شهری مهاجرفرست بوده و نرخ رشد جمعیتی پایینی دارد طوری که نرخ رشد جمعیت کل استان همدان در آمارهای منتشر شده در سال 1395 نرخی منفی است، نحوه محاسبه جمعیت 120 هزارنفری شهر جدید اکباتانا به چه شکل بوده است؟ اگر این محاسبه از نرخ رشد جمعیت شهری نیست و با احتساب تقاضای مسکن در شهر همدان است باید گفت که این محاسبهای کاملاً منحرف و نادرست است، چراکه تقاضای مسکن از سرریز جمعیت شهری نیست بلکه بخش زیادی از آن درماندگی در خرید مسکن بهدلیل قیمت بالای آن است، که این قیمت بالای مسکن هم نه بهدلیل کمبود مسکن بلکه بهدلیل بازار دلالی و سوداگری مسکن است. چراکه آمار واحدهای خالی در شهر همدان بهشدت بالاست و اگر تصمیمگیران و مسؤولان شهری اطلاعات را پنهان نکنند و آمار دقیق خانههای خالی شهر همدان را منتشر کنند، بدون تردید بخش قابلتوجهی از تقاضای مسکن پوشش داده خواهد شد. علاوه بر آن سوال اساسی دیگری مطرح است؛ شهر جدید اکباتانا بر پایه چه نقشی در سازمان فضایی کشور نقشآفرینی خواهد کرد؟ درواقع پایه اقتصادی و جایگاه و نقش آن در نظام شهری کشور چیست؟ برپایه کدام اقتصاد شهری تعریف خواهد شد و منابع آن چیست؟ همین حالا نیز نرخ بیکاری شهر همدان به شرایط فاجعهباری رسیده است و همین عامل دامنه اعتراضات اخیر را گستردهتر هم کرده است، آیا شهر جدید اکباتانا نیز همانند شهرهای جدید دیگر کشور، تامین نیازهای اقتصادی خود چون درآمد و کار را بر دوش شهر مادر یعنی همدان خواهد انداخت؟ بدون تردید اگر پایه و نقش اقتصادی این شهر دقیق مشخص و تعریف نشده باشد که بر پایه کدام منابع و ظرفیت اقتصادی پیش خواهد رفت، داستان شهرهای خوابگاهی تکرار خواهد شد. علاوه بر آن برای مکانیابی این شهر چه فرآیندی طی شده است؟ آیا امکانسنجیهای محیطی و ظرفیت منابع ازجمله آب، خاک، انرژی و غیره مورد واکاوی دقیق قرار گرفته است؟ همین حالا نیز شهر همدان با فاجعه قطعی آب مواجه است و روزهای سختی را پشتسر گذاشته است، آیا در مکانیابی شهر جدید ظرفیتهای محیطی و بحث امکانسنجی صورت گرفته است؟ در ابعاد دیگر اینکه این شهر براساس چه هویتی برنامهریزی و طراحی خواهد شد؟ این شهر براساس کدام فرهنگ، کدام جامعه و چه حقی برنامهیزی و طراحی خواهد شد؟ امروز حتی جامعه علمی هم از مکانیابی و نحوه برنامهریزی آن بیخبر است چه برسد به جامعه مدنی و مردمی که قرار است مالکان آن شهر باشند! گویی شهر براساس میل سیاستمداران پیشپیش طراحی شده! مسیری از بالا به پایین و کاملاً تحمیلی به مردم و شهر عاقبتی جز شکست ندارد، همان عاقبتی که شهرهای جدیدی خوابگاهی تا به امروز داشتند ... .
در نوشتار آتی به چند نکته در باب احداث شهر جدید اکباتانا اشاره خواهیم کرد: نکاتی در باب شهر اکباتانا در دوران قایمموشکبازی اطلاعات.