صفحه 1 : زندگی با کتاب صفحه 2 : خبر همدان صفحه 3 : شهرستان صفحه 4 : خبر همدان صفحه 5 : ایران و جهان صفحه 6 : ورزش صفحه 7 : زندگی با کتاب صفحه 8 : فرهنگی

۲۳
اسفند
۱۴۰۳

شماره
۵۸۵۳

امروز: ۲۳ (اسفند) ۱۴۰۳ ◀ ◀ Thursday 2025 (Mar) 13

عناوین صفحه

هگمتانه، گروه خبر همدان: پاییز و زمستان در همدان، فصولی پر از زیبایی و تاریخ، جایی که هر گوشه‌ آن داستانی از فرهنگ و تمدن کهن این دیار را روایت می‌کند.
به گزارش هگمتانه؛ آشنایی با تاریخ و تمدن یک شهر یا منطقه، نه‌تنها به ما کمک می‌کند تا ریشه‌های فرهنگی و تاریخی خود را بشناسیم، بلکه موجب درک عمیق‌تری از تغییرات و تحولات اجتماعی و فرهنگی می‌شود. شناخت تاریخ و تمدن، به ما این امکان را می‌دهد که اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم و از دستاوردهای آن بهره‌مند شویم. علاوه بر این، آگاهی از میراث فرهنگی و تمدنی باعث تقویت هویت جمعی و ملی می‌شود و می‌تواند در حفظ و گسترش این گنجینه‌ها در نسل‌های آینده نقش مهمی ایفا کند. در نهایت، این شناخت موجب ارتباط بهتر و عمیق‌تری با دیگر فرهنگ‌ها و ملت‌ها می‌شود و می‌تواند منبعی برای الهام‌گیری در پیشرفت‌های آینده باشد.
همدان، شهری با تاریخ و تمدنی کهن، همواره در طول تاریخ به عنوان یکی از مراکز مهم فرهنگی، علمی و تاریخی ایران شناخته شده و از جایگاه بالایی برخوردار است. اخیرا بزرگان این دیار در حوزه تاریخ و تمدن و فرهنگ گرد هم آمده‌اند تا در مورد ویژگی‌ها، تاریخ و تمدن غنی همدان به گفت‌وگو بپردازند و افکار و دیدگاه‌های خود را در اختیار مردم قرار دهند. این گفت‌وگوها به‌ عنوان یک گنجینه ارزشمند از اطلاعات و شناخت دقیق از همدان، در روزنامه هگمتانه به ثبت خواهد رسید و از این طریق درصدد هستیم، به معرفی این موضوعات پرداخته و مخاطبان این رسانه را با ابعاد مختلف شهر همدان آشنا کنیم. در این گزارش، با دکتر محمدرضا عراقچیان، یکی از پیشگامان این حرکت فرهنگی، به گفت‌وگو نشسته‌ایم تا بیشتر با اقدامات و اهداف این پروژه آشنا شویم که در ادامه گفت‌وگو ما را با ایشان می‌خوانید:

آقای دکتر یک معرفی از خودتان داشته باشید و بفرمایید چه شد که به فکر افتادید بزرگان شهر را گرد هم آوردید و در مورد تاریخ و تمدن فرهنگ همدان مطالبی را جمع‌آوری کنید؟
محمدرضا عراقچیان هستم، متولد 24 آذرماه سال 1341، در فصل پاییز و سرد. در محله امامزاده یحیی در مرکز شهر همدان و محدوده خیابان سنگ شیر قدیم و خیابان تختی فعلی به دنیا آمدم. دبستانم را در مدرسه سعدی، راهنمایی را در مدرسه ظفر و سال اول دبیرستان را در مدرسه ابن‌سینا گذراندم و سال دوم متوسطه دیگر مدارس به تعطیلی خورد و انقلاب اسلامی پیروز شد، منم هم ترک تحصیل کرده و درگیر مسائل جنگ و جبهه و نهادهای انقلابی شدم اما در سال 63 مجدد ادامه تحصیل دادم و بعد از چند سال فارغ‌التحصیل شدم و دیپلم ریاضی را از دبیرستان امام(ره) گرفتم و نفر اول دیپلم در استان شدم و بعد در کنکور شرکت کردم و نفر اول کشور در رشته معماری و شهرسازی شدم و در دانشگاه تهران تحصیل کردم که آن زمان مقطع تحصیلی تا ارشد پیوسته بود، فوق لیسانسم را که تمام کردم به همدان آمدم و عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی شدم و هم‌زمان در دانشگاه بوعلی سینا و در دانشگاه آزاد رشته معماری را پایه‌گذاری و راه‌اندازی کردم و بعد هم در سال 78 مجدداً مقطع دکترا را شروع و در سال 85 هم از رساله‌ام دفاع کردم که در کنار آموزش، کارهای مشاوره‌ای، طراحی، نظارت، شرکت در جلسات اداری، مباحث فنی و... را در برنامه داشتم
باید اینطور برایتان بگویم که گاهی برای معرفی انسان‌های بزرگ در شهر که اغلب هم گمنام هستند، باید اقدامات جدی انجام داد و به سمت آنها رفت. به همین منظور اخیرا بزرگان شهر همدان را در حوزه تاریخ، تمدن و فرهنگ با کمک و یاری آقای محمد صیفی‌کار گردهم آوردیم و به موضوعات شهرمان بیشتر پرداختیم که البته کار آسانی نبوده و این مهم با دشواری‌هایی به دست آمده است..
فکر می‌کنم اردیبهشت ماه سال 1403 بود که برای گردآوری این اشخاص و شنیدن مطالب شیوایی از زبان آنها، ابتدا با آقای محمد صیفی‌کار از همدان‌شناسان برجسته شهر جلسه‌ای داشتیم و در خصوص نحوه انجام کار به همفکری رسیدیم.
تقریبا نام حدود 50 نفر از بزرگان تاریخ، تمدن و فرهنگ شهر همدان را فهرست کرده و به جلساتی دعوت کردیم که تاکنون سه جلسه برگزار شده و خوشبختانه نتایجی به دنبال داشته و اشخاصی هم اضافه می‌شود.
روزی به همراه آقای صیفی‌کار خدمت آقای حسینی؛ شهردار همدان رسیدیم و در مورد موضوعی از معضلات شهر صحبتی داشتیم و این مسأله هم مطرح شد و عنوان کردیم که دو جلسه تاکنون برگزار کردیم و اوایل زمستان جلسه سوم را با بزرگان شهر همدان خواهیم داشت و ایشان استقبال کردند که نه به عنوان یک مدیر شبه دولتی بلکه به عنوان مدیر یک نهاد مردمی، در آن جلسه‌ میزبان باشند.
بدیت ترتیب 22دی ماه در یک شبی برفی ما در ساختمان کولاب مهمان آقای حسینی بودیم تا جلسه‌ای را در راستای اهداف تعریف شده داشته باشیم و آنجا تصمیماتی گرفتیم و درصدد برآمدیم اطلاعات و مطالبی در اختیار شهروندان قرار دهیم.
ما در هر جلسه موضوع خاصی را بحث و بررسی می‌کنیم و در آن جلسه نیز در مورد آداب و رسوم، رفتار، روابط اجتماعی و اقتصادی و تاریخی در پاییز و زمستان موضوعاتی را مطرح کردیم که به هر حال آن شب نیز اوائل زمستان و با بارش برف همراه بود و موضوع ما هم پاییز و زمستان همدان که کاملا مناسب بحث و بررسی بود و قرار بر این شد که به این موضوع به طور ویژه بپردازیم و آقای شهردار نیز حمایت‌هایی داشته باشند.
گردهمایی بزرگان همدان اتفاق مبارکی است که هم به معرفی اشخاص می‌پردازد و هم فرصتی در معرفی روابط اجتماعی پاییزه و زمستانه شهر همدان است و هم معرفی محلات در این شهر انجام می‌شود.

  چه شد که به سمت همدان‌شناسی رفتید؟
سعی می‌کنم کارهای زمین مانده را پیگیری کنم، برای نمونه وقتی به همدان آمدم، شروع به راه‌اندازی رشته معماری و شهرسازی کردم و البته باید انجام می‌شد. این رشته در دانشگاه بوعلی و آزاد همدان و بعد در کردستان و همچنین دانشگاه غیرانتفاعی راه‌اندازی شد.
در دانشگاه همدان کاری آغاز کردم که در ایران نمونه‌ای ندارد و آن این بود که بانک مصالح ساختمانی یا بانک فناوری ساختمانی را راه‌اندازی کردم، در این بین بیش از 5هزار نوع مصالح ساختمانی و بیش از 20هزار برگ اطلاعات فنی جمع‌آوری شده که در دانشگاه به عنوان یک شبه موزه‌ای مورد استفاده است.
کار دیگری هم که زمین مانده بود و هنوز هم تکمیل تکمیل نشده است، راه‌اندازی کتابخانه تخصصی معماری و شهرسازی بود که با هزینه شخصی انجام دادم اما هنوز از طریق دانشگاه پیگیر هستم که به کتابخانه بزرگ‌تر تبدیل شود.
پیشنهاد راه‌اندازی کتابخانه‌ای هم تحت عنوان " انسان و شهر" را به دانشگاه داده‌ام که کتاب‌هایی از رشته‌های حقوق، جامعه‌شناسی، روانشناسی، فرهنگ، تاریخ و تمدن و هر آنچه راجب انسان و شهر بوده را در یکجا جمع کنیم تا مورد استفاده قرار گیرد.
کاری را هم در جمع‌آوری کلمات و لهجه‌های همدانی شروع کردم و با آقای صیفی‌کار هم در خصوص گویش‌ها کلام و گفتار کارهایی انجام می‌دهیم. چیزی حدود بیش از یک هزار لغات همدانی جمع شده و همچنین کارهای تنظیم ویدیو و معرفی گویش در حال انجام است.
این کاری هم که انجام می‌دهیم آغازی است بر یک کار زمین مانده در حوزه زمستان و پاییز همدان چرا که به شکل جامعی کار پیش نرفته بود. ما به دنبال این هستیم هرآنچه از تاریخ همدان در فصل پاییز و زمستان یعنی از تاریخ قبل از ماد است را تا امروز به مردم بگوییم و به معرفی فرهنگ، گویش، زبان، لهجه، خوراک و... بپردازیم.
بنده کارهای دیگری هم انجام می‌دهم که شامل جمع‌آوری فایل‌های کتب تاریخی همدان، عکس‌های قدیمی همدان و خیلی اتفاقات دیگری که جزو کارهای زمین مانده‌ است که باید انجام شود.

   بپردازیم به پاییز و زمستان همدان
عرضم به خدمت شما اینکه اگر از ابتدا بخواهیم در مورد فصول صحبت کنیم، فصل بهار، فصل زایش و رویش و فصل تولد است، این فصل که تمام می‌شود، زایش تمام شده و پختگی شروع می‌شود، گرمای تابستان و انرژی آن باعث پختگی می‌شود و پاییز که شروع شود، نتیجه پختگی حاصل می‌شود. به طور مثال میوه‌هایی همچون آلوچه، سیب گلاب، گیلاس و آلبالو میوه‌های بهاری و تابستانی هستند که پختگی ندارند اما میوه‌‌های پاییزه و زمستانه مانند سیب، به، نارنگی و پرتقال و... پختگی دارند. همان طور که عرض کردم میوه‌های بهاره و تابستانه آن پختگی و ماندگاری را ندارند اما یک میوه پاییزی دو ماه هم می‌ماند، مثلا انار، پرتقال، نارنگی و سیب را می‌توان ماه‌ها در سردخانه نگهداشت در حالی که میوه‌های بهاری و تابستانی را باید سریع مصرف کرد و آن ماندگاری را ندارند. انسان پخته هم دارای ویژگی‌هایی است و در برابر ناملایمات روزگار دوام می‌آورد و از آنجا که یک جوان زود در برابر مسائل و مشکلات ممکن است کم ‌آورد، می‌گوییم آن پختگی لازم را ندارد. تفکر ما در خصوص این موضوعات شروع فکری شد تا بیشتر در فصول زمستان و پاییز صحبت کنیم.
پاییز به ما پختگی می‌دهد و اصلا پاییز نماد پختگی و تجربه است. برای نمونه درختان در تابستان با آفتاب، کم‌آبی، پرآبی و آفت مواجه هستند اما پاییز به آن پختگی و دوام رسیدند. بهار نماد جوانی، تابستان نماد میانسالی، سن فعالیت و کار و پاییز نماد سالخوردگی و بعد از میانسالی است. پاییز از طرفی نماد افزایش عمر است به نحوی که انسان‌ها در این فصل تجربه دارند و به یک جایی رسیدند که می‌توانند ماندگار شوند. ماندگاری در پاییز اتفاق می‌افتد مانند نوشتن کتاب و شعر.
بهار فصل کار، کوشش و تلاش است اما پاییز فصل به بار نشستن کوشش‌هاست، ما در پاییز با شب‌های بلند مواجه هستیم که وقت شعر و شاعری، شاهنامه خواندن و انتقال تجربه است.
کودکان و نوجوانان در گذشته در فصل پاییز و زمستان باید چیزهایی را یاد می‌گرفتند و تابستان کار می‌کردند. پاییز و زمستان عملا فصل خاطره بازی، انتقال خاطره، لهجه و گویش است و بهار فصل آموختن کار؛ تابستان انتقال آنچه آموخته‌‌ایم است اما پاییز و زمستان فصل انتقال فرهنگ است. در فصل پاییز و زمستان بزرگترها فرهنگ خود را به کوچکترها زیرکرسی، کنار بخاری و آتش، در شب‌نشینی‌ها و یا به قول همدانی‌ها "شوچره‌ها" انتقال می‌دهند و به این دلیل برای ما بسیار مهم است که این فصول را چگونه بگذرانیم.
پاییز فصل تنوع رنگی و تلون‌ است، طبیعتی که تقریبا 6 ماه سبز بود حال زرد، نارنجی و تنالیته قرمز، قهوه‌ای و حتی مشکی می‌شود، یعنی یک عشق بازی رنگی و تنوع رنگی و بعد یک دفعه در زمستان سفید می‌شود، یک بازی توأم با عشق را در پاییز می‌بینیم، در این فصل جوانان با خش‌خش برگ‌ها عشق بازی می‌کنند و بنابراین در فصل پاییز تجربه عشق را هم می‌توانیم داشته باشیم و حتی به مانند بهار در این فصل زوج‌های تازه ازدواج کرده در معابر و خیابان‌های شهر قدم می‌زنند و لحظات شادی را سپری می‌کنند.
بچه‌ها در این فصل با رنگ و برگ، بازی می‌کنند و به بزرگان، شعر الهام می‌شود و لذا این اتفاقات مبارک را در پاییز شاهد هستیم و بعد در زمستان به استراحت می‌رسیم. بسیاری از مشاغل مانند کشاورزی در زمستان در منطقه همدان استراحت می‌کنند، هرچند افرادی ممکن است عمدتا مشغول کار دیگری شوند اما در حوزه کشاورزی استراحت است.
پاییز روزها کوتاه است و بنابراین زمان کار کردن در مشاغل تجاری و خدماتی و زمان استراحت است، این استراحت جسمی است فکری نیست و ما در این دوره یاد می‌گیریم و با بزرگترها مشورت داریم؛ از رسانه، روزنامه، شبکه‌های اجتماعی، کتاب‌خواندن، شعر خواندن و... چیزهایی یاد می‌گیریم و انبان خود را از ادبیات، عشق، شعر و شاعری پر می‌کنیم.

  از فصول سال در همدان قدیم برایمان بیشتر بگویید
بسیاری از شهرهای کشور مثلا شهرهای شمالی و همچنین جنوبی مانند خوزستان و بندرعباس که سرما را خیلی احساس نمی‌کنند، دو فصل دارند در صورتی که همدان چهار فصل است؛ در این شهر بهار زیبا، تابستان خیلی گرم، پاییز زرد، آرام و ملایم و زمستان خیلی سخت مانند امسال را داریم.
وقتی از پاییز می‌گوییم یاد دور میدان امام(ره) و خوردن لبو، چغندر و باقالی، زردآلو و انجیر خیسیده می‌افتیم که دیگر میوه‌ بهاری و تابستانی باقی نمانده است. ما در همدان در این فصول تنها سیب را از میوه‌های با قابلیت نگهداری داریم که متعلق به این شهر است. انگور به صورت بند آویزان می‌شود تا شب چله بماند و سیب را روزنامه پیچ می‌کنند و یا لابه‌لای کاه و جای خنک نگهداری می‌شوند تا شب یلدا بماند.
پاییز و زمستان فصل جابه‌جایی میوه‌‌های تر با خشک است و ما گردو، بادام، انگور بند(انگور خشک شده روی بند) و چغندر، باقالی و... می‌خوردیم. پاییز و زمستان فصل جابه‌جایی غذاها را هم داشتیم، در تابستان آبدوغ خیار و قوت و غذاهایی که حرارت کمی ایجاد می‌کرد و مناسب با هوای تابستان بود را می‌خوردیم اما وقتی وارد پاییز و زمستان می‌شدیم غذاهای انرژی‌زا که می‌توانند ما را ساعت‌ها نگه دارند شامل آبگوشت، انواع آش‌ها، انواع خورشت‌ها، کوکو و کتلت و... را نوش جان می‌کردیم.
پاییز و زمستان فصل خرید و ذخیره دخل و دان است. از آنجا که پدرم متولد 1298 بود و در جنگ‌جهانی دوم سرباز بوده است، بچه که بودم برایمان تعریف می‌کرد و می‌گفت که یادم می‌آید اول پاییز در همدان جارچی جار می‌زد که اگر کسی ذخیره 6 ماه غذا و آذوقه را ندارد از شهر خارج شود تا به شرایط سخت زمستان برنخورد. در این شرایط در پاییز و مهر ماه برف شروع می‌شد و تا اردیبهشت ماه ادامه داشت، مثلی که می‌گویند "به سال هفتاد/ چه برفی افتاد" حال حکایت کودکی ما است از خاطره برفی سال‌های دور. این مثل یعنی 70 روز از عید گذشته اما برف شدیدی آمده است.
پاییز و زمستان که می‌شد در خیابان شهدا میوه‌های خشک شده می‌چیدند و می‌فروختند، خوراکی‌هایی مثل نخود و کشمش، شانی، مویز و...
پاییز و زمستان فصل فرآوری میوه‌های تابستان بود و شیر شیره درست می‌کردند، که شیر شیره از انگور سیاه و سرکه که چند ماه زیر برف خوابانده شده درست می‌شد.
پاییز و زمستان فصل بهره‌برداری از آب چاه، قنات و چشمه برای زندگی کردن است، فصل کرسی‌های زغالی است؛ در پاییز یکی دیگر از کارهایی که در باغات انجام می‌شد، کندن کوره زغال، سوزاندن چوب و زغال درست کردن و بعد شستن زغال و گونی کردن آن و فروختن به صاحبان خانه‌ها بود. خب کم‌کم بارش برف شروع می‌شود و برف‌روبی ادامه دارد که سرد شدن و یخ بستن دست‌ها و به قول ما سوز آمدن و ذق‌ذق دست‌ها (تیرکشیدن و سوز داشتن) و بعد کار کردن در سرما و قاتماقه بستن (چرک شدن) دست‌ها و بعد حمام‌های داغ و کیسه و روشوره(سفیدآب) بود.
زمستان فصل خوردن کدوی تفریجان، (روستایی در نزدیکی شهر همدان) است. ما در زمستان‌های گذشته سالادی داخل سفره‌ها نداشتیم و به جای آنها کدو، لبو، چغندر و شغلم پخته می‌خوردیم که هم دارو بود و هم به نوعی سالاد فصل.
زمستان فصل قندیل بستن است(قندیل یخ، قندیلی است که در هنگام ریزش آب و بر اثر یخ زدن تشکیل می‌شود) قندیل‌هایی که از لبه سقف‌ها و پاساره‌ها و ناودان‌ها آویزان می‌شوند و یکی از علایق جوان‌های آن زمان این است که آنها را بشکنند و مک بزنند. در این فصل برف تمیز که می‌آید، خوردن برف و شیره هم جزو خوردنی‌ها قرار می‌گیرد، شیره ملایر روی برف تمیز ریخته و یک بستنی زمستانی خوشمزه درست می‌شد.

  از نوع زندگی و خاطره‌بازی در محله امامزاده یحیی هم بفرمایید
همدان جزئی از شهرهایی است که در آن هنوز ساختار محله‌ای حاکم است و حتی تلاش می‌شود در محلات جدید هم این کار صورت گیرد. در شهرسازی جدید تأکید به حفظ فرهنگ محله‌ای دارند و این فرهنگ محله‌ای هم تنها دور هم زندگی کردن یعنی زندگی به معنی مادی نیست بلکه نوعی زندگی معنوی را هم شامل می‌شود، ما بدین گونه با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی داشتیم، همدانی‌ها برای این منظور اصطلاح "خانه یکی بودن" را به کار می‌برند.
قبلا در همدان خانه‌های قدیمی دریچه‌ای داشتند که همسایه‌ها اصلا نیاز نبود داخل کوچه شوند و دری بزنند و به داخل منزل همدیگر بروند بلکه از دری که از حیاط همسایه به حیاط همسایه دیگر می‌خورد، به خانه‌های همدیگر راه داشتند و چرایی آن هم بحث‌های ژئوپولیتیکی، نظامی، اقلیمی و اجتماعی دارد؛ این دری که مابین حیاط‌ها می‌گذاشتند به این دلیل بود که دو خانوار به یکدیگر مطمئن و دارای یک فرهنگ و نوع زندگی بودند.
در موضوع اقلیمی می‌توان اینطور گفت که آنقدر برف به همدان می‌آمد و کوچه‌ها بسته می‌شدند که همسایه‌ها دیگر نمی‌توانستند از کوچه به خانه همدیگر بروند و از آن دریچه استفاده می‌کردند و از حیاط به خانه یکدیگر می‌رفتند.
موضوع راهبردی هم این بود که اگر حمله‌ای به شهر می‌شد و یک خانه‌ای در معرض تهاجم قرار می‌گرفت، افراد آن خانه دیگر از در خروجی نمی‌توانستند بیرون بروند و از دریچه‌ها بود که وارد خانه همدیگر می‌شدند و یک دژ مستحکم دفاعی ایجاد می‌شد؛ ما در یک چنین خانه‌هایی زندگی کردیم، تقریبا 20 سال در این خانه‌ها زندگی کردم و واقعا هم لذت‌بخش بود.

 محله امامزاده یحیی چطور محله‌ای بود
نام محلات همدان بر حسب انسان‌های بزرگ، بناها و مشاغلی که در آن وجود دارد، تقسیم می‌شوند و علت‌های مختلفی هم برای این موضوع وجود دارد. به طور مثال محله‌ای به نام آقاجانی بیگ معلوم است فرد بزرگی از بیگ‌ها در آنجا ساکن بود، محله‌ای هم که به چمن چوپان‌ها معروف است، این محله‌ها دارای چمن و بازارچه‌‌هایی بودند. محله‌ای به نام جولان یعنی جولاها (بافنده‌ها) بود. آنجا کارو زندگی می‌کردند یا محله‌ای هم به نام قبر پلویی است یعنی قبر انسان بزرگی در آنجا به خاک سپرده شده است، محله‌ای هم به نام امامزاده یحیی است که امامزاده‌ای به نام یحیی در آن محل خاکسپاری شده است، بدین ترتیب عنصر شکل دهنده انسان‌ها و متمرکز کننده این محله هم یک امامزاده است.
دور امامزاده یحیی فضای بازی بود که چمن امامزاده می‌گفتند و مشاغلی در آن فعال بود. چمن‌ها جایی است که ما در آنجا رشد پیدا می‌کردیم در حالی که بچه‌های امروز یا در خانه با کامپیوتر هستند یا مهد کودک و مدرسه و نهایت هم خیلی لطف کنیم و منتی بگذاریم، آخر هفته دستشان را می‌گیریم و به پارک می‌بریم تا تاب و سرسره بازی کنند، تازه گوشزد می‌کنیم که با کسی حرفی نزنند که مبادا بدآموزی داشته باشد و اخلاقشان تغییر نکند و به تعبیر ما همه آدم‌ها بد هستند.
همان طور که گفتم‌ ما در چمن‌ها رشد کردیم، بازی که می‌کردیم گاهی به قهر می‌کشید اما اگر صبح قهر می‌شدیم تا عصر آشتی بودیم، یعنی مذاکره صلح و آشتی و جنگ و دعوا بود و پدر و مادرهای ما هم دخالتی در کار نداشتند و می‌گذاشتند ما زندگی خودمان را داشته باشیم و البته توصیه و نصیحت‌هایی هم داشتند. در همدان قدیم کاربری‌هایی دور امامزاده یحیی فعال بود که امنیت محله را برقرار می‌کرد، چیزی که امروزه به آن چشم ناظر می‌گوییم. آن زمان از ابتدای صبح دکان‌ها و مغازه‌ها باز بودند، مثلا حمام‌دار و نانوا از ساعت چهار صبح می‌آمد و تا هشت شب فعال بود و از طرفی مشاغل عطاری، بقالی، میوه فروشی، سبزی فروشی، علافی، بستنی فروشی و... تا ساعت 9 و 10 شب فعال بودند و محله امنیت داشت، بچه‌ها هم در محله بازی می‌کردند و رفت و آمد داشتند و این ویژگی محلاتی چون امامزاده یحیی بود.
شغل علافی را هم تعریف کنم این است که افراد در خانه‌های خود یا گوسفند داشتند یا مرغ و خروس که نیاز به دانه و خوراک برای این حیوانات و پرندگان بود و شغلی به نام علافی اینها را برای اهل محل تأمین می‌کرد. شغل علافی که ما یحتاج ماکیان و گوسفندان مردم را تأمین می‌کرد، ملزومات لازم از طریق الاغ و قاطر به محله‌ها می‌رسید. چرا که ماشینی نبود. روی الاغ یا قاطر یک پالانی( پالان: قطعه‌ای از پوشش یا لایه‌ای بر روی پشت حیوانات بارکش) می‌گذاشتند که بدن حیوان به واسطه بار زخم نشود و بعد یک کیسه بزرگ روی آن قرار می‌دادند که اقلام جای گیرد که گوال یا جوال نام داشت. ما در همدان به واسطه استفاده از الاغ و قاطر راسته پالان دوزی داشتیم.
یکی از ویژگی محله ما که در برخی محلات بود و همه جا نبود این بود که یک قابله هم آنجا زندگی می‌کرد، آن زمان که زایمان بیمارستانی نبود و همه زایمان طبیعی بود و در خانه انجام می‌شد و دکتری به عنوان پزشک زنان زایمان نبود، فردی به زایمان مادر باردار کمک می‌کرد، محله ما خانمی‌ به نام "حاج ربابه‌" زندگی می‌کرد که از جاهای مختلف از روز گرفته تا شب و نصف شب به سراغش می‌آمدند و به منزل خود می‌بردند تا در کار زایمان مادران کمک و یاری دهد. خانم بسیار پاک و محترمی بود که می‌شود گفت تقریبا 20درصد جمعیت آن زمان شهر همدان توسط ایشان به دنیا می‌آمد.
از دیگر ویژگی محله ما وجود سه مسجد به نام‌های مسجد انصاری، مسجد حاج سرتیپ و مسجد امامزاده بود، مراسمات خاص در این مساجد برگزار می‌شد و ویژگی خاصی هم داشتند. ایام ماه رمضان آقای محقق که هم بحث علامه جعفری در نجف بود، بعد از افطار به مسجد انصاری می‌‌آمد و نه‌تنها روضه و حدیث می‌گفت بلکه از فلسفه و زندگی هم برایمان می‌گفت.
همانطور که گفتم زمستان‌های سختی داشتیم و برف کوچه‌ها را پر می‌کرد و ما به اندازه عبور یک نفر راه را باز می‌کردیم و یا اگر خیلی برف می‌آمد، تونل می‌زدیم و از زیر آن عبور می‌کردیم. آب آشامیدنی هم اوایل به صورت فشاری بود که شیرهای برداشت‌
برف‌‌روب که می‌آمد داد می‌زد که بالا پشت بام‌های منازل را از برف پارو کند و اینها زندگی‌های قدیمی در محلات از جمله محله قدیمی امامزاده یحیی را شکل می‌داد.
مردمان محله امامزاده یحیی زندگی متوسط شهری داشتند که نه خیلی فقیر بودند و نه خیلی پولدار. آن موقع در محله‌ها همه نوع افرادی بودند و مثل محلات امروز نبود که افراد فقیر یک طرف شهر باشند و افراد غنی در طرف دیگر بلکه همه در یک محله زندگی می‌کردند و احترام خاصی هم برای هم قائل بودند.

  ممنون از اینکه وقتی را به ما اختصاص دادید و از صحبت در مورد همدان قدیم لذت بردیم، اگر سخن پایانی دارید بفرمایید.
ممنون از شما که وقتی را به ما اختصاص دادید، همدان شهری بوده که در طول سال‌ها حوادث زیادی را پشت سر گذاشته است، شهرهای کویری مرکز ایران در جنگ‌ها به ویژه در هشت سال جنگ ایران و عراق آسیبی ندیدند، چون قابل دسترس نبودند و دشمنان از اطراف نتوانستند به آنها حمله کنند اما همدان جزو شهرهایی است که به آن حملات زیادی شده است، از ترکان عثمانی و دیگران گرفته تا این اواخر جنگ ایران و عراق که هر بار تخریب فراوانی صورت گرفته اما دوباره ساخته شده است.
یکی از ویژگی‌هایی که همدان دارد این است که بیش از 12 بار تخریب شده اما شهر اصلا جابه‌جا نشده و همان جا دوباره ساخته شده، چون به قول قدیمی‌ترها همدان خاکی گیرا دارد یعنی جذب خود می‌کند.
شهرها و روستاهای زیادی در کشور تخریب شدند و بعد چند کیلومتر آن طرف‌تر مجدد ساخته شده‌اند اما اینکه چرا همدان همان جای قبلی ساخته شده، این موضوعی است که برای ارزیاب یونسکو هم که به خاطر ثبت هگمتانه به این شهر آمده بود، جالب بود و ما به آن تداوم و استمرار حیات می‌گوییم. اینطور بگوییم که از دوران ماد تاکنون تداوم حیات در هگمتانه، اکباتان و همدان وجود داشته و این موضوع قابل بحثی است.



ارسال ديدگاه

نام:
پست الکترونیکی:
کد امنیتی:
ديدگاه: