۲۹
شهریور
۱۴۰۳
شماره
۵۷۱۱
عناوین صفحه
محمد ایمانی در یادداشتی نوشت:
در این ایام آرامش کامل ایران، ویاوای، بیبیسی، رادیوفردا و اینترنشنال، چقدر #سگ_دو و واقّ بی حاصل زدند! البته مأمورند و معذور. کارفرمای صهیونیست، چند روز قبل، در لندن جمع شان کرد؛ حال آن که "کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی".
یاد این تحلیل "حسین باستانی" افتادم که دو ماه پیش در وبسایت بی بی سی، درباره عواقب دروغ پراکنی و تحمیق مخاطبان نوشت:
آنچه در اغتشاشات رخ داد، هیچ شباهت و نسبتی با سرنگونی نداشت. خیال براندازی بیشتر یک ذهنیت بود. گروههای مخالف، به ساده گرفتن سرنگونی پرداختند. هر شایعهای مورد استقبال قرار میگرفت و در مقابل، تلاش برای درستیسنجی شایعات، بلاموضوع تلقی میشد.
روندتحولات، کوچکترین شباهتی به وعده سرنگونی سریع نداشت. این روند، البته در کوتاه مدت باعث امیدواری و افزایش روحیه میشود. اما در درازمدت، عارضه ناامیدی را در پی دارد و به یاس کلی میانجامد.
اگر اپوزیسیون هر از گاه، شعار سرنگونی سریع بدهد و سپس برای تکرار همان شعار، انتظار دور بعدی اعتراضات را بکشد، سرانجام در معرض حسابرسی سخت قرار خواهد گرفت.
بعید است افرادی که به استقبال خطرات میروند برای همیشه رضایت بدهند که کارکرد اصلی نیروهای سیاسی، اقدامات نمادین در حمایت از اعتراضات باشد.
اهمیت تبلیغاتی چنان اقداماتی، البته انکارناپذیر است، ولی تکرار مکرر و بدون پشتوانه آنها باعث خواهد شد تا اپوزیسیون جدی گرفته نشود. تا آنجا که هم لایههایی محتاط -ولو ناراضی- از اجتماع و هم جامعه بینالمللی، منفعت خود را در معامله با قدرت مستقر ببینند.
نمونههای بیشماری از معاملات پشتپرده دولتمردان غربی با تهران وجود دارند؛ دولتمردانی که همواره محتمل است به امید توافق در یک پرونده راهبردی، یا برای آزادی ولو یکی از اتباعشان در ایران، امتیازات غیر منتظره بدهند".
حالا یکی دو روز دیگر که بگذرد، مشابه همین اعترافات را از دیگر گردانندگان بی بی سی خواهید خواند و شنید. فقط رضا ربع پهلوی نیست که به قول بهنود، "شعورش از گاو پایینتر است". از این مدل آی کیوهای بالا(!) در شبکه دولتی بیبیسی و ویاوای هم کم نیست.
حکایت گردانندگان این شبکهها، حکایت دیوانگان در جوکهایی است که با هزار زحمت، سر عقل شان میآورند؛ اما سر بزنگاه، دیوانگی لاعلاج عود میکند.