صفحه 1 : زندگی با کتاب صفحه 2 : خبر همدان صفحه 3 : شهرستان صفحه 4 : خبر همدان صفحه 5 : ایران و جهان صفحه 6 : ورزش صفحه 7 : فرهنگ و ادب صفحه 8 : فرهنگی

۳۰
فروردین
۱۴۰۳

شماره
۵۵۹۳

امروز: ۳۱ (فروردین) ۱۴۰۳ ◀ ◀ Friday 2024 (Apr) 19

عناوین صفحه


در نوشتار قبل اشاره شد که تصمیمات قدرت (که متأسفانه با توجه به حجم بحران‌زایی آن در شهر، باید از آن به‌عنوان «قدرت عریان» نام برد) چگونه شهرها را روبه نابودی می‌برد. عزیزان و مخاطبان گرامی، قصد ندارم در این نوشتار به بررسی خودکامه بپردازم چراکه همه ما بارها و بارها خودکامگان متفاوتی را دیده یا لمس کرده‌ایم که حذف‌شده یا نشده، جایگزینی دیگر پیداکرده‌اند که عریان‌گری بیشتری نیز از خودکامه قبل از خود داشته‌اند، نمونه آن سلطان‌های سکه، دلار، طلا و...، که پس از حذف یا طرد، همچنان باقی هستند و می‌تازند، بلکه می‌خواهم به قطع سیستم بازتولید قدرت عریان فکر کنم، به این بیندیشم که چگونه می‌توان با قطع زنجیره تولید و از آن مهم‌تر بازتولید قدرت عریان، این زیست گاه عریان گری را برهم زد. البته پیش از ادامه بحث لازم است چند نکته مشخص شود؛ اول اینکه منظور ما از قدرت عریان هیچ‌کدام از قدرت‌های خاص سیاسی، اقتصادی و یا دیگر صورت‌های قدرت نیست، بلکه منظور ما از قدرت عریان، هر صورتی از قدرت است که برای شهر آسیب‌زا و بحران‌زا است. ممکن است حتی یک قدرت مولد هم در زمانی خاص به قدرت عریان شدن گرایش یابد و از مسیر مولد بودن خارج شود و یا حتی برعکس آن (‌که نمونه‌هایش هم کم‌نظیر است)، اتفاق افتد. پس منظور ما صورتی از قدرت است که ماهیت عریان‌گری و تخریبی برای شهر دارد؛ گاه یک تصمیم، یک کنش و یا یک لفاظی ممکن است در دایره این عریان‌گری قرار گیرد؛ اما نکته دوم اینکه اصلاً خارج از دایره قدرت چیزی وجود ندارد، قدرت به‌هیچ‌وجه آن پدیده که همیشه منفی و تسخیر کننده تلقی می‌شود، نیست، بلکه همان‌طور که اشاره شد قدرت می‌تواند مولد و نیروی محرکی برای توسعه باشد، همانند قدرت‌های اقتصادی و یا سیاسی که گاه تبدیل به صورت‌های مولد شده و شهر را در مسیر توسعه قرار می‌دهند، اما مهم آن است که زمینه قدرت چه باشد و چه رقم بزند، معنای این گزاره این است که امروز من زیست‌گاه قدرت را بر نیروی قدرت ترجیح می‌دهم. منظور از زیست‌گاه قدرت، همین شهر است که مشخص می‌کند که کدام صورت قدرت باید جریان داشته باشد؛ «صورت عریان‌گر و بحران‌زا و یا صورت مولد و توسعه‌محور»؟ من فکر می‌کنم که نیاز نیست ماجرا واکاوی شود و مثال به مثال در متن شهر این صورت قدرت را مورد واکاوی قرار دهم تا مشخص شود کدام قدرت در شهر جریان دارد، چراکه تبلور فضایی شهرهای ما، خود نشان‌دهنده این مهم هستند. هرچقدر شهر نابرابرتر و زخمی‌تر، عریان‌گری قدرت بیشتر و هرچقدر شهر برابرتر و سالم‌تر، مولد بودن قدرت بیشتر است.
اما چگونه باید زیست‌گاه قدرت را متحول سازیم و مقابل عریان‌گری آن بایستیم؟ چگونه باید شهر را از بحران به‌سوی ظرفیت سوق داد؟ من فکر می‌کنم که امروز «ما» یعنی دارندگان شهر (یعنی همه اعضای جامعه و مدیریت شهری) رسالت بزرگی داریم و نه جامعه بدون مدیریت شهری و نه مدیریت شهری بدون جامعه یارای رقم زدن تغییر و تحول این زیست‌گاه را ندارد. شهر باید به دست خودِ شهر سُکان‌داری شود و نباید خارج دایره شهر تصمیمی برای آن گرفته شود. یکی از عواملی که زیست‌گاه قدرت عریان را مطلوب و مساعد می‌کند از دید من طرح‌های جامع و تفصیلی شهر هستند، طرح‌هایی که پشت درهای بسته تدوین و مصوب می‌شوند و پشت همان درهای بسته تصمیمات اجرایی به‌تبع این طرح‌ها گرفته می‌شوند و این‌گونه است که طرح‌هایی که قرار است برای شهر و مردم باشند، خود عاملی برای عریان‌گری قدرت می‌شوند و این‌جاست که سؤالاتی مطرح می‌شود؛ مردم در این طرح‌ها چه جایگاهی دارند؟ آیا مردم هم پیشنهادی برای شهر محل زندگی‌شان دارند؟ اصلاً مردم ‌دوست دارند در چگونه شهری زندگی کنند؟ تمام این تصمیمات را «دیگری» برای مردم می‌گیرد، دیگری که نه‌تنها هیچ شناختی از شهر ندارد بلکه با آن شناخت حداقلی هم مبارزه می‌کند. بگذارید مثالی از شهر خودمان بزنیم تا موضوع کمی روشن‌تر شود؛ طرح جامع و تفصیلی شهر همدان در سال 1396 توسط شرکتی که هیچ زمینه‌ای نسبت به شهر همدان نداشت و از شهری که کیلومترها با ما فاصله دارد(شرکت مشاور غیر بومی)، تدوین شد و جالب‌تر آنکه این شرکت بیش از آنکه پروژه‌های شهرسازی انجام داده باشد، پروژه‌های معماری انجام داده و اکثر کادر آن از حوزه معماری هستند و نه شهرسازی که خود این موضوع می‌توانست دلیلی بر نبود تخصص و نگرش فضایی به شهر در این شرکت باشد. به‌هرحال با هر دلیل موجه و غیرموجهی این شرکت در آن سال‌ها انتخاب شد و کار طرح جامع را آغاز کرد و پس از اتمام کار و بررسی‌های صورت گرفته، مشخص گردید که این طرح با آنچه یک طرح جامع و تفصیلی اصولی باید داشته باشد فاصله زیادی دارد، از عدم ارائه بررسی‌ها و مطالعات اجتماعی و اقتصادی برای پیشنهاد‌ها تا نقاط ضعف در جزئی‌ترین بخش‌ها چون برداشت‌های میدانی و اختلاف بین آنچه در طرح آمده و آنچه روی زمین است و از همه بدتر بخش حمل‌ونقلی آن‌که بیشتر شبیه یک دفتر نقاشی کودک 5 ساله که گویی فقط خط‌خطی کرده است، بود؛ و از همه حادتر الحاق شهر جورقان به شهر همدان که اوج عریان‌گری قدرت در آن بود، که خوشبختانه با مشارکت شورای شهر و مدیریت شهری فعلی با بخش علمی، بخشی از انتقادهای وارد بر طرح، به کرسی نشست و شرکت مشاور موظف به انجام اصلاحاتی شد که البته همچنان هم با وجود این اصلاحات، این طرح محل مناقشه است؛ اما درهرصورت آن طرح که محصول سال 1396 است با اصلاح یا بدون اصلاح مصوب خواهد شد و تنها زیست‌گاه قدرت عریان را هموارتر می‌کند؛ جایی که بتوان در آن بدون نظارت مردم دخیل شد، جایی که بتوان در آن بدون آگاهی مردم تغییر ایجاد کرد، جایی که بتوان در آن بدون توجه به نیاز و اولویت مردم با رنگ‌هایی و بدون هیچگونه درک فضایی، فضا تعریف کرد، حتماً زیست‌گاهی برای عریان‌گری قدرت است؛ اما امروز می‌خواهم بگویم که باید در ابتدا تغییر را در زیست‌گاه این قدرت رقم بزنیم و شروع این مهم با تحقق همان دو عامل است که بارها بر آن‌ها تأکید کرده‌ام؛
v تشکیل مارپیچ دخیلان توسعه بر شهر و تدوین برنامه منسجم و منعطف؛
v روی آوردن به زبان‌محله و تشکیل انجمن‌های محلی برای تدوین برنامه‌های محلی که سازوکار آن، در این سلسله‌نوشتارها به‌تفصیل شرح داده‌ شده است. این مهم‌ترین گام برای تحول زیست‌گاه قدرت و حرکت به‌سوی مولد شدن است؛ برنامه‌ریزی مشارکت‌محور راه برون‌رفت برای ایجاد تغییر زیستگاه قدرت.



ارسال ديدگاه

نام:
پست الکترونیکی:
کد امنیتی:
ديدگاه: