۱۸
اردیبهشت
۱۴۰۴
شماره
۵۸۸۵
عناوین صفحه
هگمتانه، گروه گفتوگو: در دل کوچهپسکوچههای همدان، جایی میان بنه بازار تا خیابان لاالهالاالله، هنوز صدای گامهای محرم، نوای چهلمنبر و زمزمههای مردمداری و همدلی شنیده میشود؛ اگر گوش شنوایی باشد. علیاصغر حمدیه، راوی سالهای دور و نزدیک این شهر، از محلههایی میگوید که هویتشان در آئینه آئینها تعریف میشد، نه در تابلوی مغازهها و بیلبوردها.
به گزارش هگمتانه؛ همدان، شهری با پیشینهای کهن، نهتنها یکی از قدیمیترین شهرهای ایران است، بلکه گنجینهای از فرهنگ، آئین، هنر و ادب به شمار میآید. از کوچهپسکوچههای باستانی تا زمزمههای ادبیات شفاهی، هر گوشه از این شهر یادآور تاریخی زنده است، در دل این فرهنگ غنی، نام بزرگانی میدرخشد که چون آینه، حافظ خاطرات نسلهای گذشتهاند. یکی از این چهرههای ماندگار، علیاصغر حمدیه است؛ بازنشسته نیروی انتظامی، شاعر، تاریخپژوه و همدانشناسی برجسته که با نگاهی ژرف به گذشته، ما را با همدان دیروز آشنا میکند.
شما مخاطبان روزنامه را دعوت میکنیم به شنیدن صحبتهای شنیدنی این پیشکسوت همدانی که با نثری شیرین، تصویری زنده از محلههای قدیمی، فرهنگ بومی، هیأتها، شبچله، زندگی زیر کرسی، خشکبار شبهای سرد و همزیستی صمیمانه همسایگان ترسیم میکند.
حمدیه: به نام خداوند جان و خرد، عرض سلام و ادب دارم به همه خوانندگان روزنامه وزین هگمتانه. بنده علیاصغر حمدیه هستم، متولد سال 1323 در محله بنه بازار همدان؛ جایی که امروزه آرامگاه باباطاهر در آن واقع است.
آن روزها، بنه بازار یکی از مراکز تأمین خواربار شهر بود، از روستاهای اطراف مانند بهار و ینگجه، مردم لبنیات، تخممرغ و مرغ به بازار میآوردند. من کودک بودم که باقلیفروشها و مأموران عوارض در بنه بازار در خاطرم نقش بستند. بازار از رشیدیه شروع میشد و به نقطهای ختم میشد که امروز میدان فلسطین است. آن زمان مکانهایی چون پالاندوزها، سر نمازگاه و محله گندمیها، نشانههایی از هویت بازار بودند.
تحصیلات ابتداییام را در مدرسه جامی گذراندم. مادرم، یکی از قالیبافان قدیمی بود و نقشهنویسی میکرد، بسیاری از آداب و رسوم بومی همدان را از او آموختم. هنوز اشعار قالیبافان آن زمان را به خاطر دارم که به استقبال پاییز و زمستان همدان میرفتند. پاییز همدان از مهرماه آغاز میشد و خانوادهها مترصد تهیه آذوقه زمستان بودند. زغال، گندم، ترشی و میوههای خشک از ملزومات هر خانهای بود. حتی زغال را به گونهای خاص جدا میکردند، درشت برای سماور، خاک زغال برای گندلهسازی و تهیه سوخت.
هیأتهای عزاداری در همدان بسیار منظم و باشکوه برگزار میشد. 18 محله قدیمی با علم، کتل، زنجیر و چلچراغ در شبهای محرم به ویژه تاسوعا، عاشورا و سوم، در میدان فلسطین گرد هم میآمدند. سقاها هم بدون علامت از شب پنجم محرم با پرچمهای خاص به حرکت درمیآمدند.
در خانواده ما، فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی بسیار ارزشمند بود. بزرگترهای ما فرزندانشان را با اخلاق، هیأتی، اهل مسجد، آشنا به قالیبافی و اهل مدرسه پرورش میدادند. دخترها بیشتر قالیبافی یاد میگرفتند، معلمان آن زمان سعی میکردند کودکان را با نماز، روزه و ادب آشنا کنند.
زمستانهای همدان سخت و سرد بود. از آبانماه برف میآمد و کوچهها از یخ پر میشدند، یخچالهای سنتی مانند یخچال سعیدیه تا اواخر زمستان یخ را نگه میداشتند. هیچگاه مدرسه یا ادارهای تعطیل نمیشد، چون مردم با سرما خو گرفته بودند و اغلب هم پیادهروی بود و آنچنان ماشینی نبود و در نتیجه خطری هم نبود.
و اما کرسی، نماد زمستان همدان بود؛ زغال را در منقل میریختند و با کرسی گرم میشدند. شبنشینیها با شاهنامه، تحفهالمجالس، حمله حیدری، امیرارسلان، مختارنامه و کتابهای دینی برگزار میشد؛ همسایهها گرد هم میآمدند و فرهنگ مهماننوازی و همدلی در دل شبهای سرد زنده میشد.
یکی از آداب بسیار زیبای مردم همدان، علاقهمندی به طبیعت و گردش در فصول مختلف سال بود. خانوادهها، به ویژه در روزهای خاص مانند سیزدهبهدر، به دل طبیعت میرفتند. از صحراهای اطراف همدان، مانند دشتهای نزدیک به کوههای الوند، گرفته تا باغات پر از زردآلو و درختان گردو، همه جای شهر برای گردشگری و آموزش به کودکان مناسب بود. بچهها در این گردشها نهتنها از زیباییهای طبیعت لذت میبردند بلکه با شیوههای زندگی نیز آشنا میشدند. این سفرها به نوعی آموزش غیررسمی برای بچهها بود که چگونه باید با طبیعت و کشاورزی آشنا شوند.
در آن زمان، درختان میوه مثل زردآلو، هلو و شلیل در فصلهای مختلف سال، برای برداشت و خوردن در کنار خانواده، ارزش فرهنگی خاصی داشتند. به بچهها یاد میدادند که چگونه محصولات طبیعی برداشت کنند، محصولاتی مثل یونجه و غازیاغی بچینند و در کنار آنها زمان بگذرانند و درک کنند که طبیعت چقدر در زندگی روزمره نقش دارد.
آئین محرم در همدان
اینکه بخواهم بیشتر از آئینهای همدان بگویم باید خاصه به محرم همدان اشاره کنم که همانند بسیاری از نقاط دیگر ایران، با شور و شوق خاصی برگزار میشد. همان طور که قبلا گفتم مردم همدان در ایام عاشورا و تاسوعا به یاد امام حسین(ع) و شهدای کربلا، مراسم عزاداری و سوگواری برپا میکردند. در شبهای محرم، محلههای مختلف همدان با علمها، کتلها، زنجیر و چلچراغها، در حالی که در دست پرچمهایی با نام اهلبیت(ع) داشتند، مراسم عزاداری خود را برگزار میکردند. هر محلهای که ویژگیهای خاص خود را داشت، در نوبتهای مختلف مراسم را برگزار میکرد و مردم با شرکت در این مراسمها، ارادت خود را به اهلبیت(ع) نشان میدادند.
در همدان، از روز اول ماه محرم تا روز عاشورا، هیأتهای مختلف با اشعار حزنآلود و به ویژه با حضور بزرگترها، کودکان و نوجوانان در این مراسمها، سنتها را زنده نگه میداشتند. به ویژه در روز عاشورا، همه مردم در مساجد و تکایا جمع میشدند و عزاداری میکردند. یکی از ویژگیهای مهم محرم در همدان، پرچمها و علامتهای خاص بود که توسط هیأتها حمل میشدند و در نقاط مختلف شهر به حرکت درمیآمدند. در ایام عزاداری ماه محرم، بوق و شیپورهایی که در برخی محلهها به صدا درمیآمد، به مردم اطلاع میدادند که زمان عزاداری و برگزاری مراسمها فرا رسیده است.
آئینهای خاص محرم در همدان
همدان از دیرباز آئینهای خاصی را در ماه محرم برگزار میکند، چندین آئین سنتی و مذهبی در همدان ویژه در ایام محرم برگزار میشود. یکی از مهمترین این آئینها چهل منبر است که در آن مردم با روشن کردن شمع در چهل مکان مشخص به طلب حاجات خود میپردازند. این آئین در محلههای مختلف همدان همچون محله چنار و طالقانی برگزار میشود و نشاندهنده پیوند مردم با یکدیگر و با روح عاشورا است.
شمعگردانی
یکی از آئینهای دیگر که در شبهای تاسوعا و عاشورا در برخی محلههای قدیمی همدان برگزار میشود، شمعگردانی است. مردم با شمع در دست از مسیرهای خاص عبور میکنند و یاد شهدا و اهلبیت(ع) را گرامی میدارند. این آئین نهتنها به عنوان یک عمل مذهبی بلکه به عنوان یک نماد از وفاداری و ارادت مردم به امام حسین(ع) و اهل بیت(ع)، اهمیت دارد.
نخلبرداری
در روز عاشورا، آئین نخلبرداری یکی دیگر از جلوههای برجسته عزاداری در همدان است که مردم با آذینبندی نخل و حرکت دستهجمعی آن در سطح شهر، روایتی نمادین از تشییع پیکر امام حسین(ع) را به تصویر میکشند. این مراسم نهتنها جنبه مذهبی دارد بلکه نمادی از وفاداری و همدلی مردم با اهلبیت(ع) است.
تعزیهخوانی و دیگر مراسم عزاداری
تعزیهخوانی و سنجزنی از دیگر آئینهایی هستند که ایام محرم در همدان برگزار میشوند. این آئینها به ویژه در ایام دهه اول محرم و در میدان امام(ره) برگزار میشوند و به مردم فرصتی میدهند تا با خواندن اشعار مذهبی و اجرای نمایشهای عاشورایی، به یاد امام حسین(ع) و شهیدان کربلا بپردازند.
شعر در عزاداریها
نقش پر رنگ شعر در مراسم عزاداری همدان مشهود است، در همدان نوحههای آئینی معمولاً به زبان همدانی و با محتوای عاشورایی سروده میشوند. باید از برخی نوحهخوانها مانند «کربلایی علی در جولان» و «حاج یوسف در حسینآباد» یاد کنیم که اشعارشان همچنان در خاطرههای مردم همدان باقی مانده است.
شعرهایی هم بنده سرودهام که در آنها نه فقط غم کربلا، بلکه یاد و خاطره محلهها و کودکیام نیز به چشم میخورد که به این بیت اشاره میکنم"سینهزن کوچههام، علمکِشِ محلههام / بوی نذری داره باد، رد میشه از خونههام..."
این شعرها به نوعی تاریخ شفاهی مردم همدان را در خود گنجاندهاند و نقش مهمی در انتقال فرهنگ عاشورا به نسلهای آینده دارند.
تحولات و تغییرات در عزاداریها
تحولات زمانه و تغییرات ابزار عزاداری یکی از نگرانیهای ماست؛ با وجود تغییرات در ابزار و شیوههای برگزاری عزاداریها، اما جوهره اصلی ارتباطات دلها هنوز پابرجاست که اگر مراقب نباشیم، آئینها از معنا تهی میشوند و فقط فرم باقی میماند.
آئینهای سنتی در محلهها
محلههای قدیمی همدان نظیر چنار طالقانی، حسینآباد، حاجی، سنگشیر، تختنادر و جولان نقش ویژهای در برپایی آئینها دارند.
این محلهها هرکدام سنتهای خاص خود را در عزاداریهای محرم دارند. چهلمنبر در محله چنار و طوقگردانی در جولان از جمله آئینهای بصری و عرفانیای هستند که در این مناطق برگزار میشوند و هر کدام نمادی از پیوند میان مردم با امام حسین(ع) و آرمانهای عاشورا دارند.
اهمیت ثبت آئینها در فهرست میراث فرهنگی
اهمیت ثبت و مستندسازی آئینهای عاشورایی در همدان بر کسی پوشیده نیست. باید این سنتهای ارزشمند را به نسلهای آینده منتقل کرد تا چراغ فرهنگ عاشورا همواره فروزان بماند. از مسؤولان میخواهیم تا این آئینها را در فهرست میراث فرهنگی ثبت کنند تا نسلهای آینده از این سنتها بهرهمند شوند.
محرم، میراث زنده و پویا
محرم در همدان تنها یک مناسبت نیست بلکه یک میراث زنده است که در محلهها، لهجهها، طعم غذاها و آوای نوحهها از گذشته تا امروز جریان دارد. این فرهنگ غنی، نهتنها در آئینهای عزاداری بلکه در ادبیات و شعر نیز تجلی پیدا میکند. محرم در همدان پلی است که از گذشته به حال میزند و همچنان مردم را به یکدیگر و به اهلبیت(ع) پیوند میدهد.
این آئینهای محلی نهتنها نشان از ارادت مردم به اهلبیت(ع) دارد بلکه به عنوان یک شکل از فرهنگ جمعی در همدان در نظر گرفته میشود.
شب یلدا و آئینهای خاص آن در همدان
شب یلدا، که به عنوان بلندترین شب سال شناخته میشود، در همدان هم با آداب خاص خود جشن گرفته میشود. در گذشته هم خانوادهها شب یلدا را در کنار هم میگذراندند و با خوردن هندوانه، انار، آجیل و دیگر خوراکیها به استقبال فصل زمستان میرفتند. یکی از سنتهای زیبای این شب، شبنشینی در کنار کرسیهای گرم بود. کرسی، که به عنوان نماد گرمای خانه و یک اجتماع خانوادگی شناخته میشد و هنوز هم در شبهای یلدا در برخی خانهها کرسی برپا میشود.
در این شب، افراد بزرگتر خانواده برای کودکان و جوانترها قصههایی از گذشتههای دور میگفتند. این قصهها، بیشتر شامل حکایتهای اخلاقی و تاریخچههای قدیمی بودند که به بچهها آموخته میشد تا هم درک بهتری از گذشته خود پیدا کنند و هم ارزشهای فرهنگی را از نسلهای گذشته دریافت کنند. در کنار این شبنشینیها، شعرخوانی، قصهگویی و تلاوت قرآن نیز جزو برنامههای اصلی این شب پر شور و پر معنا بود.
در این شبهای بلند، به ویژه در شبهای یلدا، زنان و مردان همدانی با خود خوراکیهایی چون هندوانه، بادمجان ترشی و نان سنگ میبردند و پس از آبتنی در حمامهای عمومی، به خوردن و نوشیدن این خوراکیها میپرداختند. این آئینها نهتنها باعث تقویت ارتباطات خانوادگی میشد بلکه حافظ سنتهای فرهنگی قدیمی بود.
در ادامه صحبتهایم میخواهم به برخی از آئینها و سنتهای مردم همدان به طور خاص اشاره کنم که در طول سالها در این شهر رایج بودهاند. این آئینها جزو فرهنگ بومی و تاریخچه همدان محسوب میشوند و تأثیرات فرهنگی عمیقی بر مردم همدان و حتی سایر نقاط کشور گذاشتهاند. برخی از این آئینها بدین شرح است.
آئینهای فرهنگی و اجتماعی در چمنها
چمنها یا همان محلههای قدیمی همدان، مانند بنه بازار، کوچه قصابان و دیگر محلهها، مکانهایی برای برگزاری آئینهای فرهنگی و اجتماعی بودند. در این چمنها علاوه بر بازارچههایی که خدمات مختلفی مانند قصابی، نانوایی و ترهبار ارائه میدادند، مردم میتوانستند در قهوهخانهها و زورخانهها گرد هم بیایند و به فعالیتهای فرهنگی بپردازند. این مکانها نهتنها برای انجام امور روزمره و تأمین نیازهای مردم مهم بودند بلکه بهعنوان فضاهایی برای پرورش روح و جسم افراد جامعه نیز شناخته میشدند.
آئین حمام رفتن در همدان
یکی از آئینهای جالب همدان، که به نوعی جزء سنتهای اجتماعی مردم این شهر بود، حمام رفتنهای خاص در مناسبتها و حتی در روزهای عادی بود. در گذشته، در همدان به ویژه در ایام خاص مانند شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان، مردم به حمامهای عمومی میرفتند. از آنجا که حمامهای عمومی، مکانهایی برای سلامت و درمان نیز بودند، در این فضا خدماتی چون حجامت، زالو درمانی، دیسک جا انداختن و درمانهای دیگر نیز انجام میشد.
حاجبانها نیز در این حمامها حضور داشتند و به کمک افراد در کارهای درمانی میپرداختند. یکی از سنتهای جالب این بود که خانوادههای متمکن، برای عروس و داماد در مراسم خاصی از حمام استفاده میکردند و در این مراسم، بعد از رفتن به حمام، حنا میبستند و مراسم مخصوص خود را برگزار میکردند.
آئین شبهای احیا
در شبهای احیا، به ویژه شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان، مردم همدان به حمامهای عمومی میرفتند تا غسل احیا کنند. در این شبها، حمامبانان عموماً به طور رایگان خدمات میدادند و مردم به ویژه در شبهای مهم این ایام، در حمامهای عمومی حضور مییافتند تا با پاکیزگی جسمی، روح خود را آماده شبهای عبادت کنند.
آئینهای گورستانها و حمل تابوتها
هر محلهای در همدان دارای قبرستان خاص خود بود که مردم اموات خود را به آنجا میبردند. یکی از داستانهای جالب درباره گورستانهای همدان، خیابان "لا اله الا الله" بود که در آن تابوتها از محلههای مختلف به گورستان منتقل میشدند و مردم هنگام عبور تابوتها، لا اله الا الله میگفتند که موجب شد این خیابان به همین نام شناخته شود.
خلاصه این آئینها و سنتها نشاندهنده پیوند عمیق مردم همدان با فرهنگ و تاریخ خود هستند. هر یک از این آئینها نشاندهنده احترام به پیشینیان، اعتقاد به معنویت و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی است که از نسلهای گذشته به نسلهای کنونی منتقل شده است.
آئینهای گذشته ما نهتنها نمایانگر تاریخ و قدمت این شهر است بلکه پیوندهای اجتماعی و فرهنگی میان مردم را نیز به خوبی آشکار میکند، در ادامه بد نیست به چند مورد از دیگر آئینها و ویژگیهای فرهنگی هم اشاره کنم.
جشنهای ایرانی باستان
جشنهای ایرانی باستان همچون جشن صده، مهرگان، یلدا، نوروز و شب چله نشاندهنده پیوند عمیق مردم همدان با آئینهای باستانی ایران است. این جشنها نهتنها به عنوان یک رویداد مذهبی و فرهنگی، بلکه به عنوان فرصتی برای گردهمایی و تقویت روابط اجتماعی مردم برگزار میشدند. نمونه شب چله که بیان کردم، یکی از این جشنهاست که در آن مردم با جشن گرفتن شب یلدا به غلبه نور بر تاریکی و افزایش طول روز اشاره داشتند.
شب یلدا در همدان از دیرباز به عنوان یک جشن بزرگ برگزار میشد. این شب برای مردم همدان اهمیت ویژهای داشت زیرا بر اساس باورهای آنان، شب یلدا نماد پیروزی نور بر تاریکی و آغاز فصلهای گرمتر سال بود. مردم در این شب در کنار خانواده جمع میشدند، خوراکیهای خاصی همچون هندوانه، انار، به، سنجد، مویز، کشمش و بادام که میل میکردند، به نوعی با این مواد غذایی یادگارهایی از تابستان را در دل زمستان مینوشیدند.
آئین مهرهریزی هم در شب یلدا رایج بود که در آن افراد فامیل مهرههایی به نام خود در کوزهای میانداختند و سپس فالی برای هر یک میگرفتند. این آئین، نوعی پیشبینی برای آینده و نوعی سرگرمی اجتماعی در میان خانوادهها به حساب میآمد.
کرسیها و شبچرهها
در شبهای سرد زمستان همدان، مردم کرسی میگذاشتند و با استفاده از زغال، گرمای کرسی را تأمین میکردند. بر روی کرسی سینیهایی پر از میوههای خشک شده مانند لبو، زردآلو خشکه، سنجد، مویز و بادام قرار میدادند. این شبچرهها جزو خاطرات شیرین زمستانی همدانیها هستند.
همدلی و کمکهای اجتماعی در زمستان
در زمستانهای سرد همدان، مردم با همسایگان خود رابطهای نزدیک و صمیمی داشتند. اگر یکی از همسایهها مشکلی داشت یا برفی در پشتبامش جمع میشد، دیگران به کمکش میشتافتند و کوچهها را باز میکردند یا حتی برفها را میروبیدند تا عبور و مرور آسانتر شود. این نوع همدلی و کمکهای اجتماعی در همدان قدیم، یکی از ویژگیهای برجسته مردم این دیار بود.
اهمیت شاهنامه و ادبیات در شب یلدا
در شب یلدا، خواندن شاهنامه و قصهگویی از رسوم محبوب در همدان بود. خانوادهها از ابتداى پاییز، خواندن شاهنامه را شروع میکردند و در شب یلدا به یکی از داستانهای آن میرسیدند. به ویژه داستانهایی همچون رستم و سهراب در این شبها میان خانوادهها نقل میشد و این کار در حقیقت بخشی از فرهنگ شفاهی مردم همدان بود که نسل به نسل منتقل میشد.
جغرافیا و تغییرات فصلی همدان
زمستانهای همدان به ویژه در ماههای دی و بهمن، به شدت سرد و با یخبندانهای شدید همراه بود. مردم در این فصلها با مشکلاتی مانند کولاک و برف سنگین مواجه میشدند، اما این شرایط سخت باعث تقویت ارتباطات اجتماعی و همدلی میان مردم میشد. زمستان متشکل از چله بزرگه و چله کوچیکه بود و در این ایام تغییرات شدید دمایی و برفوباران قابل توجهی وجود داشت.
شبچرههای شب یلدا و غذاهای خاص
در شب یلدا، از کلهپاچه که به ویژه در همدان قدیم محبوب بود، برای شبچره استفاده میشد. مردم در کنار خوراکیهای خشک شده و میوههای فصل، از سیر و سرکه که هر دو از محصولات بومی همدان بودند، استفاده میکردند. این خوراکیها علاوه بر خواص تغذیهای، به نوعی نشاندهنده ارتباط نزدیک مردم با محصولات زمین و کشاورزی منطقه بود.
مردم همدان از دیرباز در کنار حفظ آئینها و سنتهای خود، با ویژگیهای جغرافیایی و فرهنگی منطقه همدلی و همکاریهای اجتماعی را نیز در دل این آئینها نشان میدهند. آئینهایی نظیر شب چله، یلدا و مهرگان از مهمترین جشنها و رسوم اجتماعی در همدان هستند که روحیه همگرایی و فرهنگ همدلی را در دل مردم این شهر ریشهدار کردهاند.
امیدوارم نسل امروز هم با مرور خاطرات ما، ارزشهای فرهنگی همدان را زنده نگه دارند و از بزرگان خود یاد بگیرند. در آخر با سپاس از روزنامه هگمتانه برای این فرصت ارزشمندی که در اختیار ما گذاشتند.
سخن آخر
علیاصغر حمدیه در روایت خود، ما را به همدان دیروز برد؛ شهری که در آن، فرهنگ، مذهب، خانواده، طبیعت و تاریخ در هم تنیدهاند. آئینها، محلهها، هیأتها، شبنشینیها و حتی نوع حمام رفتن، هر کدام بخشی از حافظه جمعی مردم این سرزمین است که اگر به تأکید وی مراقب نباشیم، آئینها تهی از معنا میشوند. ما باید روایتگر آن باشیم، نه فقط تماشاگر.