۹
اردیبهشت
۱۴۰۴
شماره
۵۸۷۷
عناوین صفحه
حضرت امام خمینی (رحمتالله علیه) در دوران زندگی بابرکت خود، ارتباطهایی با علما و مردم متدین همدان و همچنین سفرهای متعددی به همدان داشتهاند که در این نوشته کوتاه به مناسبت ایام رحلت این یگانه دوران و سالگرد قیام پانزده خرداد به برخی از آنها با عنوان "امام در همدان" اشاره میشود تا جنبهها و زاویههایی از شخصیتهای علمی و سیاسی همدان و محبت و ارادت مردم و علمای این شهر نسبت به ایشان آشکار شود؛ این تحقیق که برای اولین بار با این موضوع منتشر میشود با تلاش پژوهشگر گرامی حجتالاسلام دکتر مصطفی سلیمانیان تألیف گردیده و در اختیار تحریریه روزنامه قرار داده شده است که با تشکر از ایشان تقدیم شما مخاطبان فرهیخته روزنامه هگمتانه میگردد.
تدوین کتاب"طلب و اراده" توسط امام خمینی(ره) در همدان
1. یکی از مباحث مهم و دقیق و پیچیده علمی که در دانش فلسفه و کلام و عرفان مورد بررسی و دقت قرار میگیرد، مبحث مربوط به طلب و اراده خداوند و رابطه آن با طلب و اراده انسانها است.
محقق خراسانی صاحب کتاب معروف (کفایه الاصول) که بالاترین کتاب سطوح عالی حوزه علمیه در دانش اصول فقه است، در مقصد اول، بحث اوامر (ج 1، ص 99، چاپ کنگره) طوری بحث طلب و اراده را جلو میبرند که به مساله جبر و اختیار انسان مربوط و بحث بسیار پیچیده میشود و با اینکه تمام این کتاب به زبان عربی است محقق خراسانی با جمله فارسی "قلم به اینجا رسید سر بشکست" به پیچیده بودن و مشکل بودن این مطلب اشاره میفرمایند و به مخاطب خود میفهمانند که آنقدر مساله سخت و سنگین است که گویا قلم سر میشکند و دیگر توانایی نگارش این مطالب را ندارد.
اما امام خمینی (رحمتالله علیه) در درس کفایه خود این مبحث را بررسی کرده و به همه شبهات و سوالات پیرامون مساله جبر و اختیار پاسخ می دهند.
بعدها ایشان در سفر به همدان این مطالب را به صورت کتابی تدوین میکنند که با نام "طلب و اراده" نوشته سید روحالله موسوی خمینی انتشار مییابد و در پایان کتاب "طلب و اراده" اشاره میفرمایند که این کتاب در خطه همدان به نگارش درآمده است:
تمت فی بلده همدان. بیست و پنجم ماه رمضان 1371 ق، تابستان 1331 شهر همدان.
نگارش این کتاب، سطح بالای علمی امام خمینی(رحمتالله علیه) را در دانش فلسفه و کلام و عرفان نشان میدهد و اینکه بیان و بنان امام خمینی در این مباحث سنگین و پیچیده نه به بیراهه میرود و نه میشکند.
نقش مرحوم آخوند همدانی در حفظ و انتشار کتاب چهل حدیث امام خمینی (رحمتالله علیه)
2. یکی از سنتهای دیرینه حوزه علمیه برپایی درس اخلاق و توجه به تهذیب و تربیت معنوی طلاب است. حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) هم در حوزه علمیه قم درس اخلاقی داشتند که طلاب بسیاری از این درس استفاده میکردند و معتقد بودند اثر نفس معنوی حضرت امام آنچنان است که تا مدتها انسان را در حوزه فضای معنوی و عرفانی قرار میدهد، لذا با شور و علاقه فراوان در این درس شرکت میکردند.
بعدها امام خمینی(رحمتالله علیه) این درس اخلاق خود را در قالب کتاب (چهل حدیث) به نگارش در میآورند؛ کتاب چهل حدیث در ذیل چهل حدیث به بحثهای مهم اخلاقی پرداخته است و مهارت ویژه امام این بوده که این مباحث اخلاقی را در قالب مباحث اعتقادی و عرفانی و عقلی مطرح کرده است و این نشان از جامعیت علمی حضرت امام در علوم منقول و معقول دارد؛ پس بهتر است بگوییم چهل حدیث کتابی مشتمل بر مطالب حدیثی، اخلاقی، اعتقادی، عرفانی و عقلی میباشد که در نوع خود کتابی بدیع و نمونه است زیرا هر دانشمندی مهارت و توانایی نگارش مطالب اخلاقی در زیرمجموعه مباحث عرفانی و اعتقادی را ندارد. علاوه بر آنکه در بین دانشمندان دینی رسم بوده که هرکدام حداقل 40 حدیث از احادیث دینی را شرح و بسط دهند، لذا حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) هم درس اخلاق خود را در قالب چهل حدیث به نگارش درآوردند.
سپس در سفر به همدان و در دیدار حضوری که امام خمینی(رحمتالله علیه) با مجتهد فرزانه و فرهیخته مرحوم آخوند ملاعلی معصومی همدانی (رضوانالله تعالیعلیه) داشتند ایشان از حاج آقا روحالله میپرسند: این روزها چه برنامه علمی دارید؟ و حاج آقا روحالله جواب میدهد: درس اخلاق قم را به کتاب چهل حدیث تبدیل کردهام. مرحوم آخوند همدانی مشتاق میشوند که یک نسخه خطی از این کتاب را که فعلا چاپ نشده بود در اختیار داشته باشند و سپس مرحوم آخوند همدانی با دستخط خود یک دور آن را رونویسی میفرمایند.
ولی بعدها و در پی حمله ساواک به منزل امام و بردن برخی از کتابها و نوشتههای امام، نسخه اصلی چهل حدیث از دسترس خارج میشود، و چهل حدیث دوبار به صورت ناقص و توسط برخی از شاگردان درس اخلاق امام به چاپ میرسد.
در نهایت با پیدا شدن نسخهای از چهل حدیث که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانی بوده است این کتاب به صورت کامل و با نام چهل حدیث چاپ میشود؛ اگر مرحوم آخوند همدانی برای در اختیار داشتن نسخه چهل حدیث حضرت امام، اقدام نمیکردند، چه بسا این اثر گرانبها در تاریخ از بین میرفت.
در مقدمه ناشر کتاب چهل حدیث آمده است:
(دو استنساخ از کتاب چهل حدیث امام خمینی به عمل آمده است، که یکی از آن دو 13 حدیث را نسخهبرداری کرده، و دیگری نسخه کاملی است متعلق به مرحوم آیتالله العظمی آخوند ملاعلی همدانی اعلیالله مقامه. تصویر نمونهای از هر دو نسخه در پایان کتاب آمده است).
و در یکی دیگر از چاپهای کتاب چهل حدیث میخوانیم:
(نسخه دستنویس کتاب شرح چهل حدیث امام خمینی به همراه دو کتاب دیگر شرح دعای سحر و آدابالصلاه تا اواخر دهه 1360 شمسی در کتابخانه ملاعلی معصومی همدانی نگهداری میشده و سپس به دست چاپ سپرده شده است). ر.ک: عقیقی بخشایشی، اربعین یا چهل حدیث، اثر نفیس امام خمینی ص 31.
سفر آیتالله خوانساری و آیتالله اراکی به همراه آیتالله خمینی(رحمتالله علیه) به همدان
3. مرجع متقین حضرت آیتالله حاج سید محمد تقی خوانساری (اعلیالله مقامه الشریف) معروف به صاحب نماز باران هستند، زیرا ایشان در دوران خشکسالی به اقامه نماز باران پرداختند و با بارش رحمت الهی این خشکسالی از بین رفت و این نماز در بین علما و متدینین شهرت ویژهای یافت.
بعدها در پی کهولت سن و بیماری حضرت آیتالله خوانساری، پزشکان به ایشان سفارش کردند: بهتر است مدتی در جای خوش آب و هوایی باشید و کمی استراحت کنید؛ لذا ایشان با هیات همراه خود مدتی به همدان تشریف آوردند؛ در کتاب زندگینامه این عالم مهذب و فرزانه اشاره شده است که حضرت آیتالله اراکی و حضرت آیتالله خمینی به همراه آیتالله خوانساری به خطه همدان سفر کردند و مدتی در همدان ماندند و در این مدت مردم متدین و علمای همدان استفادهها و بهرههای فراوان علمی از وجود این سه مجتهد برجسته بردند.
بصیرت آیتالله موسوی گروسی مورد تایید امام خمینی(ره)
3. حضرت آیتالله حاج سید عبدالمجید موسوی گروسی از دانشمندان و فقیهان برجستهای است که در منطقه غرب کشور و به ویژه در همدان به ارشاد و تربیت دینی جامعه اشتغال داشتند؛ ریشه سادات موسوی گروسی به منطقه گروس در شهر بیجار برمیگردد. ایشان از شاگردان و نزدیکان میرزای شیرازی صاحب فتوای تنباکو است که وقتی از عراق به ایران برگشتند، میرزای شیرازی فرمود: علم و عقل به ایران رفت. مقبره آیتالله موسوی گروسی در امامزاده شاهزاده حسین (علیهالسلام) همدان در ابتدای خیابان شهدا قرار دارد.
حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) در سفرهای خود به همدان خاطره مهمی را درباره ایشان به یادگار بردند؛ یکی از خاطراتی که ایشان به آن اشاره کردند مربوط به تیزهوشی و بصیرت فوقالعاده حاج سیدعبدالمجید در فهم انحراف یک شخص یهودیالاصل است که حضرت امام خمینی با استفاده از تجربه مرحوم حاج سید عبدالمجید و عبرت گرفتن از داستان ایشان به انحراف منافقین پی بردند و اشاره کردند که منافقین میخواستند با کتابهای خود مرا هم گول بزنند و اشاره کردند که مثل قضیه آسید عبدالمجید با آن یهودی، بنده هم به انحراف منافقین پی بردم.
فرمایش حضرت امام خمینی(ره) در این باره چنین است:
من نجف که بودم، یک نفر از همین افراد آمد پیش من. قبل از این بود که آن منافقین پیدا بشوند. پیش من، شاید بیست روز - بعضیها می گفتند 24 روز - مدتی بود پیش من. هر روز میآمد آنجا و روزی شاید دو ساعت آمد صحبت کرد از نهجالبلاغه، از قرآن. همه حرفهایش را زد. من یک قدری به نظرم آمد که این وسیله است. نهجالبلاغه و قرآن وسیله برای مطلب دیگری است. و شاید باید یادم بیاورم آن مطلبی که مرحوم آسید عبدالمجید همدانی به آن یهودی گفته بود.
میگویند یک یهودی در همدان مسلمان شده بود. بعد خیلی به آداب اسلام پایبند شده بود؛ خیلی زیاد! این موجب سوءظن مرحوم آسید عبدالمجید، كه یكی از علمای همدان بود، شده بود كه این قضیه چیست؟ یکوقت خواسته بودش، گفته بود كه تو مرا میشناسی؟ گفت: بله. گفت: من کیام؟ گفت: شما آقای آسید عبدالمجید. گفت من از اولاد پیغمبرم؟ گفت: بله. تو كی؟ من یك یهودی بودم، پدرانم یهودی بودند و تازه مسلمان شدهام. گفته بود: نکته اینکه تو تازه مسلمان كه همه پدرانت هم یهودی بودند و من هم سید و اولاد پیغمبر و ملا و این چیزها، تو از من بیشتر مقدسی، این نكته این چیست؟! من شنیدم که یهودی گذاشت و رفت! معلوم شد حقه زده. یک قضیهای بوده. میخواسته با صورت اسلامی کارش را بکند. تو یهودیها اینگونه کارها هست. صحیفه امام خمینی(ره)، ج٨، ص۱۳۴-۱۴۵
قابل ذکر است که حضرت آیتالله حاج سید محمد باقر موسوی همدانی که از شاگردان امام خمینی است و کتاب تفسیرالمیزان علامه طباطبایی و کتاب تحریرالوسیله امام خمینی را ترجمه کرده است از همین خاندان معظم موسوی گروسی باشد.
حمایت مرحوم آخوند همدانی پس از دستگیری امام خمینی در 15خرداد 1342 و مهاجرت ایشان به تهران برای حمایت از امام
انتخاب لقب سلمان برای مرحوم آخوند همدانی توسط امام خمینی (رحمتالله علیه)
5. فقید سعید مرحوم آیتالله العظمی حاج ملاعلی معصومی همدانی از فقهای نامدار و شاگردان فاضل مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (قدس سره الشریف) به شمار میرود. وی پس از طی مدارج کمال و نیل به بالاترین مدارج علمی، به شهر همدان بازگشت و در طول سالیان طولانی به تربیت طلاب و فضلای فراوان همت گماشت.
حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) وقتی در درس حاج شیخ عبدالکریم حائری شرکت میکردند تقریرات درس ایشان را مینوشتند و آن تقریرات را برای ارزیابی علمی به مرحوم آخوند همدانی نشان میدادند.
مرحوم آخوند همدانی پس از دستگیری امام خمینی در 15خرداد 1342، از جمله مراجعی بود که برای حمایت از امام خمینی(رحمتالله علیه) به تهران مهاجرت کرد و تذکرات جدی به مسوولین دستگیری امام داد. آیتالله آخوند همدانی در صحبتی که با بعضی از مسوولین رژیم سابق درباره دستگیری حاجآقا روحالله خمینی داشتند آنچنان صحبت کردند که آن مسوول گفته بود تا به حال هیچ شخصی با این روش با من صحبت نکرده بود.
همچنین بعدها آیتالله آخوند همدانی در پیغام محرمانهای به امام اشاره کردند که: (ابوذر کمی آهستهتر) و حضرت امام خمینی در جواب اشاره فرمودند: (سلمان حرکت آهستهتر، پیشرفت کمتر). بعد از این پیغام بود که لقب (سلمان) برای مرحوم آخوند همدانی معروف شد و زندگینامه ایشان در کتابی به نام (همچو سلمان) چاپ شد.
در خاطرات یکی از شاگردان مرحوم آخوند همدانی آمده است:
در یکی از همین سفرهای تبلیغی وقتی از همدان باز میگشتم، حضرت آیتالله آخوند مطابق سلیقه همیشگی و اخلاقی خود فرمودند: وقتی به قم رسیدی، و هنگامی که با آیتالله حاج آقا روحالله خمینی دیدار داشتی، جملهای هم از قول این جانب به ایشان برسان و بگو ملاعلی گفت:
ابوذر! کمی آرام و قدری یواشتر!» همین و بس.
از همدان برگشتم و به امام گفتم: من از همدان میآیم، حضرت آیتالله آخوند ملاعلی، سلام شفاهی به حضرت عالی داشتند و فرمودند وقتی خدمت آقا رسیدی سلام مرا میرسانی، به ایشان بگویی:
«ملاعلی گفت: ابوذر کمی آرام!» ایشان پرسیدند: آقای آخوند حالشان خوب بود؟
عرض کردم: الحمدلله. فرمودند: شما باز به همدان باز میگردید؟ گفتم: آری، فرمودند: هروقت به خدمتشان رسیدی، ضمن ابلاغ سلام، از قول این جانب به محضر ایشان میرسانی که فلانی میگفتند:
سلمان! کمی حرکت، کمی قدم به پیش!» همین و بس.
این دو جمله پرمعنا و پرمحتوا، از دو شخصیت روحانی و بزرگوار آن روز، به صورت رمزی تبادل پیدا کرد. هنگام بازگشت به همدان، متن پیام را به محضر آیتالله آخوند رساندم. ایشان تبسم کردند و بس و چیزی نفرمودند.
تبعید داماد امام خمینی به همدان
همچنین داماد امام یعنی حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ شهابالدین اشراقی به خاطر طرفداری از امام به همدان تبعید شدند و با خانواده به همدان آمدند و مدتی در آنجا ماندند که مرحوم آخوند همدانی مسائل مربوط به سکونت و پذیرایی از داماد امام را بر عهده گرفتند.
بعد از تبعید امام به ترکیه در 13 آبان سال 1343، آقای اشراقی به عنوان وکیل تامالاختیار امام انتخاب شد تا به رتق و فتق امور بپردازد و در همین ارتباط فعالیت چشمگیرى در کمکرسانى به طلاب، روحانیون مبارز و خانواده مبارزان داشت و در اردیبهشت سال 1345 به همدان تبعید شد.
آیتالله اشراقی اوایل اردیبهشت 1345 به همدان وارد شد و تا روز 20 اردیبهشت در منزل مرحوم آیتالله آخوند ملاعلی معصومی سکونت داشت. آیتالله اشراقی در تاریخ 18 اردیبهشت 1345 برابر با 16 محرم 1386 هجری قمری نامهای به حضرت امام نوشته و وضعیت خود و خانوادهاش را پس از ورود به همدان توضیح داده است. البته نامه طبق آنچه روی پاکت آن نوشته شده در تاریخ 24 اردیبهشت 1345 [22 محرم 1386] به وسیله آیتالله شیخ عباسعلی عمیدزنجانی ارسال شده است.
حضرت امام که در این مدت از اوضاع و احوال آیتالله اشراقی و خانواده ایشان بیخبر بود در تاریخ 27 اردیبهشت تلگرافی به آیتالله آخوند معصومی ارسال کرده و از سلامتی آقای اشراقی سوال کرده است. آیتالله معصومی نیز در فردای آن روز خبر سلامتی آقای اشراقی و خانواده او را به امام به صورت تلگرافی ارسال میدارد. اسناد زیر درباره همین موضوع به نظرتان میرسد.