صفحه 1 : شهرستان صفحه 2 : خبر همدان صفحه 3 : شهرستان صفحه 4 : خبر همدان صفحه 5 : خبر همدان صفحه 6 : ورزش صفحه 7 : زندگی با کتاب صفحه 8 : فرهنگی

۴
مرداد
۱۴۰۳

شماره
۵۶۶۹

امروز: ۶ (مرداد) ۱۴۰۳ ◀ ◀ Saturday 2024 (Jul) 27

عناوین صفحه



در سلسله نوشتارهای پاسخ زبان‌شهر به ظرفیت‌ها و چالش‌های شهری به پدیده «شهر مصرفی» و چگونگی تغییر از ارزش تولید به ارزش مبادله رسیدیم که در نوشتار قبل به آن اشاره و گفته شد شهرهای کشور که در گذشته بنیان و پایه اقتصادی داشتند (عموماً کشاورزی) به‌تدریج با ورود لبه تیز نظام سرمایه‌داری (مخاطبان عزیز در نوشتارهای گذشته اشاره شده است که نظام سرمایه‌داری دارای دو لبه نرم و تمدن‌ساز و تیز و مخرب است که لبه تمدن‌ساز آن به موضوع انباشت سرمایه، توسعه و تولید می‌پردازد که عموماً جهان شمال آن را تجربه کرده و لبه تیز و مخرب آن به مقوله مصرف تولیدات جهان شمال می‌پردازد و تفکر مبادله‌ای و کازینویی داشته و بیش از مفهوم توسعه به بازار مصرف فکر می‌کند و عموماً جهان جنوب آن را تجربه کرده و می‌کند) از بین رفتند و شهرها تبدیل به محفلی برای فروش و مصرف آنچه در آن‌سوی مرزهای کشور تولید می‌شد، شدند. شهر به‌تدریج از تفکر تولیدی خود دور شد و در دامن نظام دلالی افتاد که هر چیزی را به‌حکم کالا خریدوفروش می‌کرد حتی اخلاق را و این همان نظام سرمایه‌داری کازینویی است که «شهر-دلال» را در کشور ما ساحت داد. اشاره شد که شهر-دلال شهری است که تفکر دلالی و کالایی بالاترین مقام را دارد و تفکر تولیدی و دانش در آن تقلیل‌یافته‌ترین جایگاه و مقام را دارد (دلال بازار هر‌روز سرمایه‌دارتر و معتبرتر و معلم یا استاد دانشگاه هر‌روز ضعیف‌تر و تنزل‌یافته‌تر)، هرکسی در این شهر تفکر تولید داشته باشد از تولید دانش تا تولید یک دکمه لباس محکوم‌به شکست و تقلیل است و تنها کسی که در دایره مبادله و خریدوفروش کالا بدون دخالت در فرآیند تولید و صرفا در دست به دست کردن کالا قرار دارد، موفق خواهد بود. برای همین است که دانشجوی دکتری ما که امروز زمان ثمره دادن آن‌همه وقت و سرمایه‌گذاری در حوزه کسب دانش و معرفت است تبدیل به شاگرد پادو در مغازه‌ای در بازار می‌شود و یا در بهترین حالت صاحب مغازه‌ای اجاره‌ای و یا راننده تاکسی در کف خیابان، البته غرض این نیست که این مشاغل شریف را زیر سؤال ببریم، چراکه کار آدمی عزت آدمی است اما موضوع زیر پا گذاشتن سرمایه‌ای عظیم از دانش است.
شهر-‌دلال که در آن هر چیزی حکم کالا و ارزش مبادله را دارد بدون تردید محفل رشد و بالندگی و در یک‌کلام راه‌یابی به توسعه نیست، چراکه مفهوم توسعه از تفکری تولیدی و ظرفیت‌محور نشاءت می‌گیرد که دقیقاً مخالف نگاهی کازینو مآب است. امروز شهرهای ما مسحور و غرق در این تفکر دلالی و کازینویی شده‌اند، چنین مسحورشدگی را با کمی درنگ در فضای شهری می‌توان دید، هر‌روز که می‌گذرد بر تعداد فضاهای تجاری افزوده و از فضاهای عمومی و اجتماعی کاسته می‌شود، هر‌روز فروش شهر به ساختمان‌های بلندمرتبه و تغییر کاربری‌ها از باغ و فضای سبز به کاربری‌های تجاری و مسکونی و یا صنعتی دامنه‌دار‌تر می‌شود و کمیسیون‌های تخلفات شهری چون کمیسیون ماده 5 بجای جلوگیری از تخلفات شهری، محفلی برای درآمدزایی شهرداری‌ها و دریافت وجه به ازای مشروع و قانونی کردن تخلفات شهری شده‌اند و برخوردهای کالایی با شهر هرروز دامن‌گیرتر می‌شود. ما امروز شهر-دلال داریم و هر تصمیم‌گیری که شهر را بهتر به فروش رساند موفق‌تر است، پروژه‌هایی کازینومحور، بی‌ثمر و ویرانگری چون اسکای مال، ساخت مهمانسرای چند‌عملکردی در قلب محله‌ای تاریخی و با هویت، تالار قرآنی در منطقه‌ای برخوردار، احداث ساختمان نهادی قانونی در منطقه‌ای برخوردار، فروش تراکم به برجی چندین طبقه باوجود شکست فاحش خط آسمان ساختمان‌ها و اشرافیت به منطقه مسکونی جبهه جنوبی آن به نام برج زاگرس و چندین نمونه دیگر که شما مخاطب عزیز از من دانش‌آموز به آن‌ها آگاه‌تر هستید همگی نشان از آن دارد که شهر ما امروز مسحور و غرق در نظام کالایی و کازینویی شده است و عاقبت آن نیز چیزی جز نابودی شهر نیست؛ اما شاید سؤالی در ذهن ایجاد شود که چرا چنین شهری به نابودی خواهد رسید؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که نباید موضوع را تنها در بعد کالبد شهر محصور کرد و بحث را تنها به ابعاد کالبدی تقلیل داد، بلکه شهر-دلال شدن ابعاد بسیار کلان‌تری از شهر را نابود می‌کند که کالبد بخش کوچکی از آن است. درواقع شهر-دلال در ابتدا جامعه را مورد هدف قرار می‌دهد و از طریق آن شهر را به انحطاط می‌کشاند، جایی که با درگیر کردن جامعه و مردم در نیازهای کاذب با انواع شگردهایی چون مدگرایی، تبلیغات و غیره و همچنین ایجاد تفکر دلال‌محور با طمع کسب سود بیشتر و بیشتر به‌تدریج فرهنگ غنی یک جامعه را تغییر می‌دهد و فرهنگی پوشالی را جایگزین آن می‌کند که ارزش‌هایی چون اخلاق، مسؤولیت‌پذیری، قانون‌مداری و دیگر مؤلفه‌های دایره ارزش که متصل به فرهنگ غنی یک جامعه است را از بین می‌برد و هر آنچه مترادف و همسو با نظام کازینویی و مبادله‌ای است را جایگزین آن می‌کند. مخاطبان عزیز اگر کمی به شهرهای خود تأمل‌کنیم متوجه تغییرات تدریجی این ویرانگری می‌شویم، حادثه‌ای چون ریزش ساختمان تجاری در حال احداث متروپل که به اعتقاد من «نماد ریزش اخلاق در یک جامعه» بود نمونه بارز آن است که انواع قانون و مسؤولیت‌گریزی‌ها و از همه مهم‌تر زیر پا گذاشتن اخلاق در آن دیده می‌شود و زنگ خطری است برای بیدار شدن ما از این‌همه مسحور‌شدگی در نظام کالایی و کازینویی که درگیر آن هستیم؛ اما برای برون‌رفت از شرایط حاکم باید چه کنیم؟ پاسخ زبان‌شهر به این مهم، نگرشی است که نام «شهر خِرَد» را بر آن نهاده‌اند، شهری که دقیقاً در تقابل با شهر-دلال این روزهای ما است. در نوشتار آتی در خصوص شهر خرد صحبت خواهیم کرد تا بیشتر با این مفهوم آشنا شویم؛ شهر خرد رهیافتی در تقابل با شهر-دلال.



ارسال ديدگاه

نام:
پست الکترونیکی:
کد امنیتی:
ديدگاه: