۳۰
فروردین
۱۴۰۳
شماره
۵۵۹۳
عناوین صفحه
هگمتانه، گروه شهرستان: آیین عزاداری محرم در شهرستان نهاوند، دروازه ورود اسلام به ایران، از گذشته تاکنون از شور و هیجان معنوی خاص و عشق و ارادت به سید و سالار شهیدان برخوردار بوده و همه ساله دلهای مشتاقان امام حسین(ع) را بیشتر از قبل به خود جلب میکند.
به گزارش هگمتانه، امام حسین (ع) بزرگترین، عزیزترین و متعالیترین انسان در تاریخ بشر است. فداکاری بیمانند، استقامت، حقپرستی، توکل، قدرت اراده، شجاعت و پایداری او در واقعه جانسوز کربلا، فقط بخشی از حقیقت وجودی آن بزرگوار را نشان داده است..
واقعه عاشورای حسین (ع) قرنهاست در جان و دل شیعیان و آزادیخواهان جهان سینه به سینه منتقل میشود، در همین چارچوب آئینهای عزاداری در جای جای میهن اسلامی نیز با شیوههایی خاص و با عظمت برگزار میشود، شیوههایی که هر یک برگرفته از مکتب عاشورا و سنتهای هر دیار و منطقه است و فصل مشترک آنها زنده نگه داشتن واقعه کربلاست.
در این میان آئینهای عزاداری ماه محرم، در شهرستان نهاوند که مهد عالمان دینی است از گذشتههای دور براساس آداب و سنن حسینی بوده و هست و همه ساله با شور و حال خاصی برگزار میشود که گویای ارادت خاص مردم این دیار به سید و سالار شهیدان است، در این مجال به بررسی برخی از آیینهای عزاداری این منطقه از سالهای دور میپردازیم.
نهاوند از نظر فرهنگ و آداب و سنن در ماه محرم دارای جایگاه خاصی است و مردم این شهرستان بر این باورند که یکی از همسران امام حسین(ع) به نام بی بی شهربانو از این دیار است. آن گونه که گفته میشود پیش از تشکیل هیأتهای حسینی در نهاوند، عزاداریها به صورت صنفی برگزار میشد و کاسبان هر صنف در دستههای عزاداری جمع شده و در محلات مخصوص عزاداری میکردند.
در این خصوص محمدجعفر شهبازی از فعالان فرهنگی و عضو هیأت امناء هیأت حسینی «دوخواهران» میگوید: تا قبل از تشکیل هیأتهای حسینی گلشن، میدان و دوخواهران به عنوان قدیمیترین هیاتهای نهاوند، عزاداریها به صورت صنفی برگزار میشد به گونهای که در محلههایی که اصناف مختلف حضور داشتند دستههای سینه زنی تشکیل و اقدام به عزاداری میکردند.
برای مثال آنگونه که من به یاد دارم و بزرگان ما نقل کرده اند هیأتهای عزاداری در محلات قدیمی شهر تشکیل میشد که بر گرفته از نام صنف مشخصی مانند هیأت «گیوهکشها»، هیأت «خیاطان»، هیأت «لحافدوزان» و سایر صنوف بود که با شروع ماه محرم در محلات مختلف عزاداری و سینهزنی میکردند.
علاوه بر این در گذشته هیأتی هم به نام هیأت «کودکان» وجود داشت که همه آنها سنی حدود 10 سال داشتند که در یک محله قدیمی تشکیل شده و روزها در ساعت خاصی عزاداری میکردند.
یکی دیگر از سنتهای عزاداری در این شهرستان سنت بازارخوانی بود بدینگونه که با شروع ماه محرم چندین نفر با در دست داشتن بلندگوهای سیار در بازار نهاوند به راه میافتادند و روضهخوانی میکردند و همین مساله مردم را برای شروع ماه محرم آماده میکرد.
در این منطقه همانند دیگر مناطق کشور آئینهایی عزاداری برگزار میشود که برخی آنها همانند سایر شهرهای ایران دارای مشابهتهایی بوده و برخی از سنتهای دیگر نیز خاص این منطقه است، البته طی سالیان اخیر و به مرور زمان برخی از سنتهای عزاداری نیز دستخوش تغییرات و یا فراموشی شدهاند، اگرچه طی چند سال گذشته با شیوع بیماری کرونا شاهد بودیم این مساله بسیاری از مناسبتها را کمفروغ و حتی به تعطیلی کشاند اما عاشقان حسینی در شهرستان در این سالها نیز با رعایت شیوهنامههای بهداشتی و برگزاری مجالس عزای حسینی در مدارس و فضای باز نگذاشتند مجالس عزای امام حسین(ع) کم فروغ و یا تعطیل شوند و فراتر از آن اعلام شد که دوستداران اباعبدالله الحسین(ع) هر خانه را به یک حسینیه تبدیل میکنند و اینگونه بود که نشان داده شد نور حسینی هرگز به تاریکی نخواهد گرائید.
در اینجا به مهمترین آئینهای ماه محرم در شهرستان نهاوند که برخی از آنها حتی قبل از ماه محرم شروع میشوند اشاره میکنیم.
مراسم شالاندازی و «رخصت یا مولا»
در شب اول ماه محرم در نهاوند مراسم سنتی سیاه پوشی «رخصت یا مولا» که همراه با شالاندازی و پوشیدن عبای مشکی برای بزرگان و پهلوانان و مرشدان است هرساله با حضور صدها نفر همراه با مراسم قرائت قرآن، مداحی، سخنرانی و به صدا در آوردن زنگ عزا توسط پیرترین مرشد نهاوند در گود زورخانه پوریای ولی در نهاوند اجرا میشود.
در این مراسم به هر نفر میهمانی که از در وارد سالن و گود زورخانه میشود همراه با نواختن نوای نی و ضرب زنگ عزا یک عدد شال سیاه رنگ اهدا میشود و در مرحله بعد به مداحان، پهلوانان و مرشدان قدیمی نیز یک دست عبای مشکی رنگ همراه با شال سیاه داده میشود.
محمدتقی شهبازی از محققین و جامعهشناسان شهرستان در رابطه با فلسفه برگزاری این مراسم در زورخانه میگوید: از آنجاییکه زورخانهها با نام مولای متقیان عجین شده، عزاداران حسینی و ورزشکاران پهلوانی برای رخصت از امام علی(ع) به منظور اذن ورود به ایام محرم و عزاداری فرزندش در شب اول محرم در زورخانه نهاوند جمع میشوند و با خواندن اشعار مذهبی و اجرای آئین ورزشی به صورت نمادین خود را برای عزاداری آماده میکنند.
در این مراسم تمام گود زورخانه با پارچه مشکی سیاهپوش میشود و پیشکسوتان با بستن شال و لباس سیاه به نشانه عزا به اجرای بخشی از ورزش زورخانهای میپردازند.
در این مراسم علاوه بر پیشکسوتان محلی از پیشکسوتان و نامآوران باستانیکار دیگر شهرهای کشور دعوت میشود و ذاکران اهل بیت(ع) همراه با ضرب زورخانه اشعاری را در رثای امام حسین(ع) سر میخوانند.
برگزاری این مراسم در گذشته در بین ورزشکاران پهلوانی مرسوم بود که طی سالیانی به فراموشی سپرده شد که با تلاشهای صورت گرفته چند سال است مراسم اذن دخول به ماه محرم تحت عنوان رخصت یا مولا در نهاوند برگزار شده و میهمانانی از فدراسیون ورزشهای زورخانهای و پهلوانی در این مراسم شرکت میکنند.
چمری زدن
یکی از آیینها و رسومی که هر ساله در ایام محرم در هیأتهای عزاداری قدیمی که هنوز سنتهای گذشته را تا حدودی حفظ کرده و از شکوه و جلوه خاصی برخوردار است مراسم چمری زدن است. موسیقی چمر از آیینهای سوگواری با قدمتی است که با سرنا و دهل اجرا میشود و عمدتا در استانهای زاگرسنشین به صورت کم و بیش رواج دارد.
این مراسم معمولا در رثای عزیزان از دست رفته از سالیان دور در نهاوند برگزار میشده است و اگرچه در حال حاضر این سنت کمرنگتر شده اما تا حال زنده نگاه داشته شده است.
مراسم چمری زدن که در حال حاضر در هیأتهای میدان، دوخواهران و گلشن اجرا میشود بدین گونه است که افرادی با دهل و سرنا در جلو هیأت حرکت و به صورت سوزناکی شروع به نواختن دهل و سرنا میکردند که بسیار حزنانگیز بوده و اشک بر چشمان همه جاری میساخت.
به همراه چمریزنها پیرمردان و ریشسفیدان با توجه به حرمتی که برای آنها قائل میشدند به شکلی مغموم و نواهای را زمزمه کرده و حرکت میکردند. پشت سر مردان زنان نیز با چادرهای پوشیده و برخی با گرفتن گل بر روی سر خود با در دست داشتن منقل کوچکی برای دود کردن اسپند نیز حرکت کرده و برخی از آنها حامل مقداری کاه در دامان خود بودند که به یاد اسرای کربلا آن را بر سر کودکان و نوجوانانی که به همراه داشتند میریختند. از جمله رسوماتی که در این آئین وجود داشت حمل علمهایی چوبی بود که به کتل معروف بود و از یک چوب چندین متری که لباسهای رنگارنگ بر آن آویخته میشد تشکیل شده بود و با توجه به سنگینی وزن توسط علمکشهایی حمل میشد که البته در حال حاضر این سنت و آئین فقط در هیأت میدان وجود دارد.
با توجه به شکوه خاصی که نواختن دهل و سرنا (چمری) به عزاداری میداد لذا جمعیت زیادی پشت سر آنها حرکت میکردند از جمله دستهای به نام عربها که نماد لشکریان یزید بوده با به تن کردن لباسهای عربی با چوب بلندی که بر زمین میکوبیدند و طفلی را بر سر دست به هوا بلند کرده و مایع رنگی بر صورت او میریختند و سرانجام به شکل نمایی با خنجری که در دست داشتن به شکل نمادین سر او را میبریدند و صحنهای از قسیالقلب بودن لشکر سعد را در اذهان زنده میکردند به گونهای که همه مردان و زنانی که در کنار خیابان شاهد این صحنهها بودند فریاد ضجه و ناله شان به هوا بلند میشد و در سوگ مصائب خاندان امام حسین گریه میکردند.
آئین چهل منبران
«چهل منبر» نام مراسمی است که غروب روز تاسوعا و شب عاشورا در یکی از محلات قدیمی نهاوند که به «کوچه سیدان» معروف است و قبلا محل زندگی سادات شهر بوده، اجرا میشود و پس از گذشت یک قرن هنوز از طرفداران بسیاری برخوردار است به طوری که نه تنها ساکنان شهر که آنها نیز که کوچیدهاند؛ هر سال در چنین روزی به نهاوند آمده و بیرق عزا برمیافرازند.
و اما پیشینه این مراسم مذهبی برمیگردد به اینکه در سالیان دور به دلیل کوچکی شهر و کم بودن جمعیت، دستههای عزاداری نهاوند در سه دسته خلاصه میشدند که از مسجد میدان و درب سرداب و حسینیه گلشن حرکت کرده و در طول مسیر بر سر و سینه میزدند.
این دستهها بیشتر از خانههای معتمدان، خانها و سادات شهر حرکت کرده و سپس به سمت کوچه سیدان روانه میشدند، این مراسم ابتدا از مسجد حاجآقا تراب آغاز میشود و در داخل مسجد، سینیهایی گذاشته شده که مردم در داخل آن، شمع روشن میکنند و این کار در خانههای اطراف مسجد که هنوز معماری سنتی خود را حفظ کردهاند نیز انجام میشود.
آیین چهل منبر، یکی از آیینهای عاشورایی منحصر به نهاوند است که سکوت شرکتکنندگان، فضای حزنانگیز و بافت کهن کوچه سیدان از ویژگیهای آن به شمار میآید.
عصر تاسوعا، آن هنگام که شهر از تردد دستههای عزاداری خلوت شود، مردم نهاوند، شمع به دست گرفته و در سکوت به سمت کوچه سیدان حرکت میکنند.
در گذشته این محله که شامل چندین کوچه تو در تو و باریک و محل زندگی سادات شهر بود؛ بین مردم از تقدس و احترام خاصی برخوردار بود. از همینرو غروب روز تاسوعا پس از انجام عزاداری در هریک از این خانهها، جایی را برای روشن کردن شمع اختصاص میدادند؛ تعداد این خانهها 40 تا بود و به همین دلیل هم، این مراسم «چهل منبر» نامیده شد.
هنوز هم با وجود آنکه تعداد زیادی از سادات شهر از این محله رفتهاند؛ بسیاری با اعتقاد به برآوردهشدن نذرشان در این آیین حضور یافته و چهل شمع در چهل خانه روشن میکنند با این نیت که سال بعد در صورت برآوردهشدن حاجت با چهل شمع نذر خود را ادا کنند.
مردم بر مبنای اعتقادات خود، شمع را کلید حل مشکلاتشان میدانند و بر مبنای همین اعتقاد به مراسم «چهل منبر» و یا «سقاخانه» اعتقاد میورزند. مردمان نهاوند به قول خودشان حاجت زیاد گرفتهاند از چهل منبری که عصرهای تاسوعا، لبالب میشود از شمع و کوچه سیدان را لبالب میکنند از چهرههایی محزون و امیدوار که شمع به دست در سکوت راه میپیمایند.
ساکنان چهل خانه(البته حالا کمتر از چهل خانه منبر دارد) در این کوچه سیدنشین قدیمی و خاننشین قدیمی، عصرهای تاسوعا در خانهشان را باز میگذارند و با روی باز، غریبهها و گاه آشنایانی که شمع به دست، دور منبرهای چوبی حلقه میزنند را به شربتی میهمان میکنند.
آئین تعزیهخوانی
تعزیهخوانی یا شبیهخوانی، نوعی نمایش مذهبی برگرفته از رویدادهای تاریخی و حماسی حزنانگیز درباره واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و اهل بیت و یاران او و مصایب خاندان پیامبر(ص) است که در بین مردم ما جایگاه خاصی دارد. این سنت مذهبی در شهرستان نهاوند از گذشته از رونق و شکوه خاصی برخوردار بوده و تا کنون نیز ادامه دارد.
رواج تعزیهخوانی در نهاوند آنگونه که بزرگان میگویند از مربوط به هیأت حسینی میدان بوده و در سالهای گذشته با توجه به استقبال مردم گروه تعزیهخوان هر چند روز یک بار طی ماه محرم در یکی از محلات و یا روستاها برنامه اجرا میکردند که تا پایان ماه صفر نیز ادامه داشت. در گذشتههای چندان دور تعزیهخوانی این هیأت در بیابانهای اطراف شهر اجرا میشد و مردم علاقمند و دلباخته خاندان نبوت به خاطر عشق به امام حسین(ع) در این مراسم حضور پیدا میکردند.
میزان اثرگذاری این سنت بر مردم بسیار زیاد بوده به گونهای که نقل میشود هنگام برپایی مراسم تعزیه مردم به دور آنها حلقه میزدند در بین آنها پیرمردی وجود داشته که با تماشای صحنههای شبیه نبرد یاران امام حسین با لشکریان یزید احساسی و ناراحت میشده که به سمت شمر حمله میکرد لذا دو نفر مأمور گرفتن او بودهاند که مبادا آسیبی به شبیهخوانها بزند اما در یکی از روزهای اجرای تعزیه با وجود کنترل وی، آن مرد به علت شدت خشم از یاران یزید در هنگام تیر زدن به امام حسین(ع)، کنترل خود را از دست داده و با رهایی از دست دو نفری که او را گرفته بودند به طرف شمر حرکت کرده و با زمین زدن وی مانع از به شهادت رسیدن شبیه حضرت اباعبدالله(ع) شده است و مرد شبیه شمر هم از ترس وی به بیابان فرار کرده و گریخته بود که این مساله به عنوان خاطرهای در اذهان شاهدان باقی مانده است.
مراسم آتش زدن خیمهها
در میان روزهای ماه محرم عصر عاشورا انگار روز دیگری است زمانی که آتش در خیمهها شعلهور میشود انگار داغی بر تمام دلها مینهند داغی که مانند گلولههای آتشین از دیدگان جاری میشود تا شاید آتش خیمه دل را فرونشاند، روزی عجیب که هرساله محشر را در مقابل دیدگان به نمایش میگذارد.
در شهرستان نهاوند آتش زدن خیمهها که همزمان با خاتمه یافتن عزاداریها در عصر عاشورا به وقوع میپیوندد یکی از حزنانگیزترین صحنههای عزاداری است که اشک از دیدهها جاری ساخته و فریاد یا حسین را به آسمان میبرد.
در این مراسم اغلب خیمهها با فرم چهار گوش و تعدادی نیز به فرم گنبدی و مخروطی و اغلب به رنگهای سفید، سبز و سیاه ساخته میشوند و در اطراف آنها خارهایی نیز قرار میدهند خیمه سبزرنگ به نیت امام حسین(ع) و فرزندانش و حضرت ابوالفضل(ع) برپا میشود و خیمه سفید نیز متعلق به جوانان خاندان امام حسین(ع) و دیگر یاران او است. عدهای که مسؤول برپایی این خیمهها هستند با ریختن نفت روی آنها آماده آتش زدن آن میشوند. در این هنگام جمعی از افراد با لباسهای قرمز رنگ سوار بر اسب در هیأت سپاهیان کوفه در میان خیمههای برپا شده شماری از نوجوانان و جوانان را که پوشش سبز رنگ بر تن دارند تعقیب میکنند و سپس خیمههای برپا شده، به آتش کشیده میشوند.
با آتش زدن خیمهها و برخاستن دود غلیظ بر آسمان یکی از درناکترین صحنهها واقعه عاشورا خلق میشود و گویی یک بار دیگر حادثه کربلا در جلوی چشم مردم ظاهر میشود. مردم هم با فریاد یا حسین(ع) و یا زینب(س) عصر عاشورا را در ذهن خود تجسم کرده و نوحه و زاری سر میدهند. عدهای از زنان و مردان به نیت تیمم و تبرک با هجوم به سمت خیمه پارهای از پارچههای نیمسوخته را برداشته و نزد خود نگهداری میکنند تا جان خود را با آن آرامش دهند.
عاشقان حسینی در هنگام اجرای این آیین چنان غرق در این مراسم میشوند که گویی آن روز عصر عاشورا و آن مکان دشت کربلاست و اشکهایی که از دیدگان سوگواران جاری میشود گویی مرهمی است بر دل زخم خورده مردمی که در سال 61 هجری نبودند تا امام عزیز و اهل بیتش را یاری کنند.