۲۷
اسفند
۱۴۰۲
شماره
۵۵۸۱
عناوین صفحه
کتاب «این موسیقی قطعی نیست» را چگونه تعریف میکنید؟ از مسیر خلق کتاب برایمان بگویید. و این که در این شرایط کرونایی چه حال و هوایی داشته است؟
«این موسیقی قطعی نیست» برای من به مثابه یک موجود زنده است. مجموعه شعری که از سختی کشیدن برایش خوشحالم. از اینکه پروسه جمعآوری تا چاپ اشعارش نسبتا طولانی بود و ابدا تصمیم یک شبه نبود.
«این موسیقی قطعی نیست» در زمانی چاپ شد که به بلوغ رسیده بود. به میزانی که از این به بعد راه را به خودش بسپارم. اینکه چگونه لب به سخن بگشاید و چگونه جایی در کتابخانه کوچکت داشته باشد. عزیز باشد... همراه باشد و نه رفیق نیمه راه.
شاید سرنوشت «این موسیقی قطعی نیست» این بوده که خبر انتشارش هم در اوضاع متفاوتی باشد و در دفاع از خود هم خواه ناخواه مسیر سختگیرانهای داشته باشد. مثل همه مسیر جمعآوری، پروسه آماده سازی و چاپش. و باید این سختگیری را به فال نیک بگیرد...
سپاس دارم از نشر شانی که با صبر و حوصله در جهت رضایتم گام برداشتند. هنوز تصویری از جلد را منتشر نمیکنم چون کتاب فعلاً رونمایی نشده است و من با چشم پوشی از «به شرط عمر» این را به بعد موکول میکنم.
شاید لازم باشد تشکر جداگانهای هم داشته باشم از نشر شانی به خاطر رفتار حرفهای اش در مورد طرح جلد.
آیا مخاطبان ما میتوانند کتاب را تهیه کنند؟
«این موسیقی قطعی نیست» را مخاطبان میتوانند مستقیماً از انتشارات شانی خریداری کنند همچنین کتاب هم اکنون بر روی فروشگاه اینترنتی سی بوک نیز قابل خریداری است. و به امید خدا وعده دیدارش در نمایشگاه بینالمللی کتاب خواهد بود.
از حال و هوای مجموعه بگویید و اینکه چه مضامینی را در بر میگیرد؟
حال و هوای مجموعه جوری هست که فکر میکنم هر خوانندهای بتواند با آن ارتباط بگیرد. از عاشقانه، اجتماعی، مفاهیم انسانی، و به نوعی گاهاً عرفانی، مضامین اشعار را تشکیل میدهد.
تقریباً همه شعرها از فیلتر نقد و بررسی اساتید خوب ادبیات عبور کردند. فکر میکنم به اندازه کافی در جمعآوری مجموعه صبوری داشتم و همان طور که گفتم تصمیم چاپ تصمیمی یک شبه نبوده است.
برای شعرهای مجموعه زحمت کشیدهام و پیش از چاپ کتاب هم بیش از بیست تقدیرنامه در شعر دریافت کردم.
نگاهتان نسبت به احساسات و عواطف انسانی در کتاب چگونه است؟
به نظرم کتاب از احساسات انسانی کاملاً غنی و سرشار است و اساساً بدون عاطفه شکلگیری و خلق یک کتاب شعر امکانپذیر نیست.
شعرها تا چه اندازه با زندگی مدرن در تناسب است؟
«این موسیقی قطعی نیست» با زیست انسان امروز گره خورده است. با دردها، لبخندها، دغدغهها و داشته و نداشته هایش. و این در اشعار باعث نشده که کار دارای تاریخ مصرف شوند.
به نظر من شعر باید بتواند هم انسان امروز را به لحاظ هنری اغنا کند و هم انسان سالهای بعد را.
به نظر شما شعر تا چه حد میتواند یاریگر بشر امروز باشد در مواجهه با زندگی؟
شاید ادبیات وظیفه نداشته باشد یا اساسا قادر نباشد رفاه را برای یک جامعه فراهم کند، بیماری را از تخت بیمارستان نجات بخشد، کودکی را به دبستان بفرستد، یا جنگ را از لغتنامهها پاک کند. اما میتواند با درون انسانها کاری کند که تنها به خویشتن نیندیشند.
هنر حرفها را میتواند طوری به زبان بیاورد که در کلام عادی آن تأثیرگذاری را نداشته باشند. چون روح آدمی به زیبایی کشش دارد و هنر زیباست.
این زیبایی با قلب ما پیوند دارد. ما را مهربانتر میکند، نرمتر میکند، حتی حقپذیرتر میکند. پس شعر به عنوان یک هنر این ویژگی را دارد و «این موسیقی قطعی نیست» به عنوان یک مجموعه شعر از این قضیه مستثنی نیست.
شاعر چطور میتواند با مخاطب همراه شود و با شعرش احساسی مشترک ایجاد نماید؟
اگر شاعر در زمان سرایش شعر به آنچه مینویسد ایمان داشته باشد و کلامش تقلیدی و تصنعی نباشد تأثیرگذار هم خواهد بود. چون برای مخاطب باور پذیر است و بیشتر در ذهنش ماندگار میشود و دوست دارد هر از چند گاهی به سراغ آن شعر برود. همان گونه که گفتهاند؛ هرآنچه از دل برآید/ لاجرم بر دل نشیند.
بخشی از ماجرا هم بستگی به چگونه بیان کردن موضوع و هنرمندانه کردن کلام دارد. مخاطب ناخودآگاه طراوت و تازگی را دوست دارد و به این خاطر است که از کشفها و زوایای تازه نگاه به موضوعی در شعر لذت میبرد.
اگر شاعر در وهله اول با مخاطب همراه باشد مخاطب هم با شاعر همراه خواهد شد.