هگمتانه، گروه کتاب: اگر شما از آن دسته افرادی هستید که سرانه مطالعهتان زیر خط فقر است ولی دوست دارید بالاخره یک روزی کتابخوان شوید، یاحتی اگر کتابخوان و چه بسا کتابخوار هستید اما کتابخوانی شما منجر به اقدام و حرکت نمیشود قطعا خواندن نکات زیر میتواند به شما کمک کند. به گزارش هگمتانه، در این بخش نکاتی از سید مهدی سیدی (نویسنده و پژوهشگر،مدرس نویسندگی، فعال رسانهای و کارشناس سواد رسانهای) راهکارهایی را پیش پایتان میگذارد که برایتان کارگشاست.
فرار از بمب و مین مراقب باشیم محتوای ضاله ما را نابود نکند. نهتنها محتوای گمراهکننده که محتوای زرد هم همین طور. بعضی کتابها بازاری است و با ما بازی میکند اما چیزی عایدمان نمیکند؛ مثل لُپلُپ. بعضی کتابهای روانشناسی و موفقیت از این جنس است. در لحظه حال ما را خوب میکند اما بعد از آنکه جیبمان را خالی کرد و نویسندهاش را میلیونر، هیچ تأثیر مثبتی در زندگیمان به جا نمیگذارد. حتی در این مواقع فریب کامنتهای مخاطبان را نخوریم که بهبه و چهچه میکنند. خیلی از این کامنتها ناشی از احساس و جوزدگی است. پس بیاموزیم با هر کتاب نقادانه مواجه شویم. در مصاف با هر کتاب یک سؤال محوری داشته باشیم و تلاش کنیم پاسخ سؤالمان را از آن پیدا کنیم. قرار نیست هر حرفی که در کتاب زده شده، به صرف اینکه چاپ شده و ارشاد مجوز داده درست و صحیح باشد. چه بسیار حرفهای بیمایه و بیپایه که در همین کتابهای خوش رنگولعاب هست ولی انسان را سمی میکند.
کشف نیاز برای آن که بتوانیم کتاب را نقادانه بخوانیم باید سؤال داشته باشیم و برای آن که سؤال داشته باشیم باید در وجود خود نیازی پیدا کنیم. از زمین نیاز است که سؤال میروید. پس گاهی خودمان را نیازشناسانه، کندوکاو کنیم. آنوقت است که بذرهای دانایی در ذهنمان رشد میکند. اجمالا بپذیریم بزرگترین درد بشر معاصر، آن است که با نیازهای واقعی خود آشنا نیست و متأسفانه رسانه هم به جای آشکارسازی نیازهای ما، خواستههای ثانویه را به ما تحمیل کرده است. بین نیاز و خواسته فرقی مبنایی است.
چندتا کتاب بخوانیم همه ما غیر از دانشجو و طلبه و دانشآموز باید سالانه دستکم 50 عنوان کتاب بخوانیم. یعنی هفتهای تقریبا یک جلد کتاب 200 صفحهای. با فاکتور گرفتن از جمعه، هر روز باید حدودا 30 صفحه بخوانیم که البته زمان زیادی هم از ما نمیگیرد. اما این 50 عنوان را به سه قسمت تقسیم کنیم: 30درصد از مطالعات ما، پایهای و مبنایی باشد؛ مثل کتابهای دینی، فکری، فلسفی و اخلاقی. 40درصد از آن تخصصی باشد؛ حالا هرکس در زمینه تخصص و مهارت و کسبوکارش. 30درصد هم عمومی باشد؛ به منزله اطلاعات عمومی که به ما مجال بیشتری برای مانور موفق در جامعه میدهد. دانشجوها و طلبهها و دانشآموزان باید سالی 100 عنوان کتاب بخوانند. چون شغل آنان کتابخواندن است.
|