الهی از کجا بازیابم من آن روز که تو مرا بودی و من نبودم؟ تا باز بدان روز نرسم میان آتش و دودم اگر به دو گیتی آن روز من یابم، پر سودم ور بود خود را دریابم به نبود خود خشنودم! الهی ای داننده هرچیز و سازنده هر کار و دارنده هر کس نه کس را با تو انبازی و نه کس را از تو بینیازی کار به حکمت میاندازی و به لطف میسازی نه بیداد است و نه بازی الهی نه به چرایی کار تو، بنده را علم و نه به تو کس را حکم سزاها تو ساختی و نواها تو ساختی نه از کسی به تو، نه از تو به کس همه از تو به تو، همه تویی بس. برگرفته از مناجات نامه خواجه عبداله انصاری
|