کد خبر : 69619
تاریخ : 1403/11/20
گروه خبری : ایران و جهان

تله مذاکره


هگمتانه، گروه ایران و جهان: مذاکره در قاموس فکری رئیس‌جمهور آمریکا دونالد ترامپ معنای خاصی دارد و او از پیشنهاد دادن آن اهداف خاصی را دنبال می‌کند.
ترامپ هنگام امضای یک یادداشت اجرایی برای اجرای سیاست «فشار حداکثری ایران» تلاش کرد تصویر فردی بسیار مشتاق به گفت‌وگو و بیزار از توسل به تدابیر قهری از خودش به نمایش بگذارد. او هنگام امضای این بخشنامه در روز سه‌شنبه آن را سندی بسیار سخت‌گیرانه توصیف کرد و مدعی شد که برای برداشتن این گام علیه ایران مردد بوده است.
ترامپ در پیام‌های دیگری که در آن جلسه و در روزهای بعدتر ارسال کرد گفت که آماده است با همتای ایرانی‌اش گفت‌وگو کند و برایش مهم نیست که نخستین طرفی باشد که در جهت این هدف تماس برقرار می‌کند. محور دیگری که ترامپ بر روی آن مانور داد این بود که تنها خواسته او این است که از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای جلوگیری کند و خواسته دیگری ندارد.
او گفت: از طرف من ماجرا بسیبار ساده است، ایران نمی‌تواند سلاح هسته‌ای داشته باشد. این اظهار نظر در راستای سیگنال‌های متعدد دیگری است که ترامپ از چند ماه پیش با این مضمون ارسال کرده که حاضر است مسأله تعامل با ایران را به مسأله هسته‌ای محدود کرده و به دنبال پیگیری اهداف دیگر نباشد. او در مجموع در این مدت تلاش کرده این برداشت را ایجاد کند که گویی با دیدگاهی نو در قبال ایران نسبت به دور نخست ریاست‌جمهوری‌اش پا به کاخ سفید گذاشته و آماده گفت‌وگویی واقعی، با منافع دوجانبه و از موضعی هم‌سطح با ایران صرفاً بر سر موضوع هسته‌ای است. با این حال، از طریق بررسی ذهنیت ترامپ نسبت به مقوله معامله و توافق، اسناد منتشر شده توسط کاخ سفید در خصوص یادداشت اجرایی اخیر و همچنین تحلیل دیدگاه صاحب نظران در خصوص نحوه اثرگذاری تحریم‌ها می‌توان گفت که او منظور خاصی از مذاکره دارد و دنبال استفاده از آن در جهت اهداف خاصی است.

ترامپ و مذاکره
در سال‌هایی که از حضور ترامپ در عرصه سیاست می‌گذرد چه از اظهاراتی که او به صراحت بر سر زبان می‌آورد و چه از اخباری که درباره او منتشر می‌شود مشخص است که اصلی‌ترین روشی که او در معامله با هر طرفی به آن قائل است روش «مرد دیوانه» است. این تئوری که استفاده از آن در عرصه سیاست معمولاً به ریچاد نیکسون، سی و هفتمین رئیس‌جمهور آمریکا نسبت داده می‌شود بر این اصل استوار است که در صورتی که یک سیاستمدار بتواند خودش را دیوانه‌ای غیرمنطقی و غیرقابل پیش‌بینی نشان دهد، طرف مقابل عقب خواهد نشست و حاضر به اعطای بیشترین امتیاز خواهد شد. ترامپ نیز از همین رویکرد برای وادار کردن طرف‌های مقابلش به تسلیم در برابر خواسته‌هایش استفاده می‌کند. او در مدت اندکی که از حضورش در کاخ سفید می‌گذرد افراطی‌ترین پیشنهادها از الحاق کانادا به سرزمین آمریکا گرفته تا تصرف کانال پاناما و گرینلند از جمله از طریق توسل به زور نظامی، تغییر نام خلیج مکزیک و کوچاندن ساکنان غزه به اردن و مصر را مطرح کرده است.
در دور اول ریاست‌جمهوری ترامپ پایگاه آکسیوس گزارش داده بود او به مذاکره‌کننده‌های تجاری آمریکا که در حال مذاکره با نمایندگان کره‌جنوبی بر سر یک توافق تجاری بودند گفته که او را آدمی دیوانه و غیرقابل پیش‌بینی معرفی کنند. طبق گزارش پایگاه آکسیوس ترامپ گفته است: «به آنها بگویید اگر همین حالا آن امتیازها را ندهید این آدم دیوانه توافق را به هم می‌زند و از آن خارج می‌شود.»
در بحث ایران، نخستین نکته حائز اهمیت این است که ترامپ با چنین ذهنیتی است که از فضای مذاکره سخن می‌گوید.
به زبان اصطلاحات روابط بین‌الملل رویکرد ترامپ به مسأله «مذاکرات حاصل جمع صفر» است و او خواستار وادار کردن ایران به تسلیم است نه فراهم کردن شرایط یک گفت‌وگوی متوازن. شواهد این را می‌توان در اسنادی که کاخ سفید درباره یادداشت اجرایی‌اش منتشر کرده به وضوح مشاهده کرد.

ترامپ چه سندی را امضا کرد؟
بر خلاف ژستی که ترامپ درباره این گرفت که خواستار محدود کردن مذاکره با ایران تنها به موضوع هسته‌ای است بررسی سندی که او روز سه‌شنبه امضا کرد نشان می‌دهد که او اهدافش در قبال ایران را همان 12 شرط دور اول ریاست‌جمهوری‌اش که مایک پامپئو اعلام کرد قرار داده است. ترامپ در این سند به وضوح هدفش از سیاست خود در قبال ایران را محدود کردن برنامه هسته‌ای، برنامه موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران و جلوگیری از تقویت توانمندی‌های دفاعی ایران عنوان کرده است. در بند 1 این سند که به تشریح سیاست دولت ترامپ در قبال ایران می‌پردازد چنین آمده است: این سیاست ایالات متحده است که بایستی از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای و موشک‌های بالیستیک قاره‌پیما جلوگیری شود؛ بایستی شبکه منطقه‌ای ایران خنثی شود؛ بایستی سپاه پاسداران و نائبانش مختل و تضعیف شوند و از دستیابی آنها به منابع لازم برای حفظ فعالیت‌ها جلوگیری شود؛ به علاوه بایستی با سیاست‌های ایران در ساخت موشک و دیگر توانمندی‌های تسلیحاتی نامتقارن و متعارف جلوگیری به عمل آورد.
بنابراین ترامپ بر خلاف چهره‌ای که طی روزهای گذشته سعی کرده در انظار عموم به نمایش بگذارد به هیچ عنوان به دنبال قرار گرفتن در یک شرایط مذاکره‌ای متوازن نیست.
ژست انعطاف
اگر ترامپ سیاستمداری است که تمام خواسته‌هایش را قلدرمآبانه و از موضع تحمیل پیش می‌برد دلیل اینکه او در برابر ایران با این ژست نرم و از سر انعطاف ظاهر شده چیست؟
به نظر می‌رسد رویکرد اخیر ترامپ در قبال ایران دست‌کم دو دلیل می‌تواند داشته باشد. نخستین دلیل این است که او واقعاً به ظاهر شدن ایران پای میز مذاکره نیاز دارد. البته که در آن مذاکره او به دنبال تحمیل حداکثری خواسته‌های خود خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران به یک معنا تنها کشوری است که در مقابل سیاست‌های زورگویانه ترامپ از نخستین دور ریاست‌جمهوری او تاکنون هیچ نرمشی نشان نداده است.
بسیاری از کشورهایی که ترامپ در سال‌های گذشته آنها را هدف قرار داده از کره شمالی گرفته تا کانادا، دانمارک، پاناما، مکزیک و متحدان اروپایی آمریکا به نوعی مجبور به نشان دادن نرمش‌هایی برای کنترل آثار سیاست‌های مخرب افراطی او شده‌اند. بنابراین صرف حضور ایران در پای میز مذاکره برای ترامپ امتیازی بزرگ محسوب می‌شود که او، به عنوان رهبری با شخصیت نارسیسیتیک برای ترسیم چهره مد نظرش نزد طرفدارانش بسیار به آن نیاز دارد. البته به تازگی به نظر می‌رسد که این درک در میان کشورهای دیگر حاصل شده که همسو شدن با ترامپ و بازی کردن در میدانی که او ترسیم می‌کند چندان مطلوب نیست و او به جای عقب‌نشینی گام‌های محکم‌تری به جلو برمی‌دارد. به عنوان مثال همین چند روز پیش«فرانسوا بایرو»، نخست‌وزیر فرانسه به اروپا پیشنهاد کرد مقابل ترامپ مقاومت به‌ خرج دهند وگرنه ترامپ آنها را در هم خواهد شکست.
او روز سوم بهمن‌ماه گفت: «ایالات متحده تصمیم گرفته است از طریق دلار، از طریق سیاست صنعتی خود، از طریق این واقعیت که می‌تواند سرمایه‌گذاری‌های جهان و تحقیقات جهان را به دست آورد، یک شکل بسیار سلطه‌گرانه از سیاست را آغاز کند. اگر ما کاری انجام ندهیم، سرنوشت روشن است؛ ما تحت سلطه خواهیم بود، ما خرد خواهیم شد، ما به حاشیه رانده خواهیم شد.» یا همین امروز پایگاه گلوب‌اندمیل در یادداشتی درباره اینکه کانادا بایستی چه سیاستی در قبال ترامپ اتخاذ کند نوشته است: «در جنگ تجاری با مرد دیوانه، محکم بایستید، سخت ضربه بزنید و با او مقابله به مثل کنید.»
دومین دلیل برای ژست نرمش ترامپ را بایستی در بستر استفاده‌ای که او قصد دارد از شیرینی این انعطاف‌پذیری در جهت زهردار کردن فشار حداکثری بکند دید. این رویکردی است که اکثر معماران تحریم از جمله «ریچارد نفیو» در کتاب «هنر تحریم‌ها: نگاهی از درون میدان» پیشنهاد می‌کنند.
نوش و نیش مذاکره و تحریم
یکی از نکات محوری در کتاب هنر تحریم‌ها این است که تحریم‌های اقتصادی به خودی خود به مرور زمان اثرات فرسایشی دارند و لازم است به مرور از طریق اقداماتی تیغ آنها را تیز و گزندگی‌شان را ادراک‌پذیر کرده و از خوگیر شدن اقتصاد کشورهای هدف به آن جلوگیری کرد.
تحریم‌، از نگاه نفیو، در اصل ابزاری برای ایجاد شکاف میان حاکمیت و مردم است و لذا قبل از هدف گرفتن اقتصادد باید ذهن و شناخت مردم کشورهای هدف را مورد تهاجم قرار دهد. او خود اذعان می‌کند که چنانچه حاکمیت‌ها روایت‌ها یا فرهنگ‌هایی داشته باشند که بتوانند فشارها را برای مردم توضیح دهند یا اصطلاحاً تحریم‌ها را در درون خود «جذب کنند» این تدابیر تنبیهی اثرگذاری مطلوب را برای ایالات متحده نخواهند داشت. لذا نفیو که از او به عنوان یکی از اصلی‌ترین معماران شبکه تحریم‌ها علیه ایران یاد می‌شود در جای جای این کتاب تدابیری برای حمله به ذهن و شناخت جامعه‌های هدف تحریم ارائه می‌کند. به عنوان مثال، از جمله توصیه‌های تلویحی او در این کتاب این است که کالاهای لوکس نباید تحریم شوند زیرا به مرور تنها عده‌ای از مردم توان خرید آن را دارند و این احساس شکاف طبقاتی و نارضایتی را در جامعه افزایش می‌دهد.
از جمله توصیه‌های دیگری که می‌توان از کتاب «هنر تحریم‌ها» استنباط کرد این است که تحمیل درد تحریم بدون پیشنهاد مذاکره یا راه‌هایی برای رفع تحریم نه‌تنها اثرات مطلوب واشنگتن را نخواهد داشت بلکه اتفاقاً به عکس عمل خواهد کرد زیرا بیشتر از آنکه خشم مردم کشور هدف را متوجه مسؤولیت حکومت خود برای رفع تحریم کند آن را معطوف انگیزه‌های خصمانه طرف تحریم‌کننده خواهد کرد.
به نظر می‌رسد پیشنهادات مقام‌های هیأت حاکمه آمریکا از جمله ترامپ برای مذاکره هم بیشتر از آنکه ناظر به فراهم کردن بستری واقعی برای گفت‌وگوهای واقعی باشند به دنبال نیش‌دار کردن تحریم‌ها و افزودن بر اثرات گزنده آنها است.
در واقع، از نگاه سیاست‌گذاران در آمریکا طرح پیشنهاد مذاکره علاوه بر اینکه اقتصاد ایران را به موضوع مذاکره شرطی می‌کند باعث ایجاد فضای دو قطبی در داخل ایران شده و فشار افکار عمومی را بر حاکمیت برای تن دادن به گفت‌وگو (حتی گفت‌وگوهایی که بستر لازم برای آنها فراهم نیست) مضاعف می‌کند. البته دونالد ترامپ، چنان که کارشناسان در داخل خود آمریکا هم می‌گویند اگر واقعاً به دنبال حل و فصل مسائل مربوط به برنامه هسته‌ای ایران باشد چاره‌ای جز مذاکره و گفت‌وگو با ایران ندارد. با این حال، به نظر می‌رسد از نگاه ایران گفت‌وگو با دولت او تنها زمانی می‌تواند مفید فایده باشد که او ذهنیت خود درباره مذاکره را از «بازی حاصل جمع صفر» به سناریوی «برنده-برنده» تغییر داده باشد.

  لینک
https://hegmataneh-news.ir/sl/69619