تئاتر یا نمایش به عنوان هنر ششم شناخته میشود. هنری بر مبنای ارتباط مستقیم با مخاطب. قدمت این هنر به چندین قرن قبل از میلاد برمیگردد و برخی مورخان پیداش آن را اندکی بعد از اختراع خط میدانند. به اعتقاد بسیاری، خاستگاه تئاتر مناسک و آئینهای مذهبی قدیم هستند و هدف آن را نشان دادن باورها و ارتباط با مخاطب از طریق رفتارها و حرکات خاص و زبان بدن بیان میکنند و بعدها اضافه شدن دیالوگها و گفتوگوهایی بین بازیگران، انتقال مفاهیم اجتماعی و فلسفی نیز به مضامین هنر نمایش اضافه شد. در ابتدا تماشاچیان بر فراز تپههایی مینشستند و به حرکات بازیگران در صحنهای در پایین تپه چشم میدوختند. ریشه لغت تئاتر نیز از زبان یونانی به معنی "چیزی که تماشا میشود" گرفته شده است، در واقع این هنر با بهرهگیری از داستان و شعر در کنار بازیگری و صحنهپردازی و نور و جلوههای صوتی و بصری در قرن اخیر توان تأثیرگذاری بالایی بر مخاطبان داشته است. امروز علیرغم تأثیرگذاریهای شدید سینما، ابزارهای چند رسانهای فضای مجازی بر میزان مخاطبان نمایش و از دست رفتن کمی مخاطبان این هنر قدیمی، اما اثربخشی کیفی هنر نمایش بر مخاطبان همچنان وجود دارد. مطمئناً در شرایط مناسب و در صورت ایجاد محتوای جذاب و کارهای حرفهای و قابل قبول هنوز هم میتواند در جذب مخاطبان موفق باشند. به ویژه که در کشور ما به واسطه پیشینه و قدمت بسیار زیاد هنرهای نمایشی در ایران چه در مناسک مذهبی و چه ملی و حتی طنز و سرگرمی ظرفیتهای بسیاری در فرهنگ ایرانزمین از دیرباز وجود داشته و دارد. هنر نمایشی تعزیه در روزگارانی نه چندان دور در مناسبتها و مراسم مذهبی در جای جای مساجد و تکیهها و کوچه و بازار، زینتبخش مراسم عزاداریهای مردم بود. در روزگارانی که هنوز جوانان و نوجوانان و کودکان مسخر فضای مجازی نشده بودند و در کنار بزرگترها پای تماشای تعزیه مینشستند، شاهد اجراهای شبیهخوانان با صداهای گرم و ریتمی حماسی به اشعار و مرثیههای نسخ تعزیهخوانان گوش میدادند و معارف دینی را با لحنی زیبا و اشعاری نغز در کنار تجسم عینی وقایع عاشورا و مصائب امامان شیعه به ویژه ابا عبدالله الحسین میشنیدند و درک میکردند و با چشمانی اشکبار جلوههایی زیبا از ادغام هنر و مذهب را شاهد بودند و در دل، مناجاتها و دعاهای آرامشبخش را در آن حال و هوای معنوی زیر لب تکرار میکردند و در تمام زندگیشان جاری مینمودند و اینگونه بود که نسلی با همین هنر آئینی تعزیه خو میگرفت، سرگرم میشد و میآموخت. در دیگر عرصههای ملی نیز هنر نمایش در شاهنامهخوانی و پردهخوانی که نقل و روایت داستانهای فردوسی بزرگ در شاهنامه است نقل محافل در قهوهخانهها و میادین بود و حتی در جشنها نیز نمایشهای سیاهبازی عروسکی و غیره جزئی از فرهنگ ایرانیان بود. در مجموع این نمایشهای آئینی و ملی بودند که درسهای عمیقی از زندگی، خردمندی، جوانمردی و ایثار، از خودگذشتگی، ایمان، توحید، صبوری و توکل به خداوند را همچون مشقی و کلاسی عینی با زبانی قابل فهم و مأنوس با فرهنگ و آموزههای دینی و ملی خود به آنها میآموخت و برای روبهرو شدن و آموختن مهارتهای زندگی اجتماعی کودکان و نوجوانان و جوانان نقشی تعیینکننده داشت و مشقی میشد برای امتحانهای زندگی که در آینده با آن مواجه میشدند. یکی از اصلیترین دلایل تأثیرگذاری هنر تئاتر نسبت به فیلم و سینما زنده بودن اجرا و نفس به نفس بودن هنرمند و مخاطب است و این زنده بودن و پویا بودن و فضای احساسی موجود تأثیرگذاری خاصی به نمایش میدهد. هنرهای نمایشی به ویژه برای مخاطبان کودک و نوجوان میتواند ابزاری قوی برای ایجاد رابطهای مؤثر و با نفوذ در اذهان پریشان شده این روزهای آنها باشد. اذهانی که متأثر از محتواهای نامأنوس با فرهنگ و باورهای آنها ایجاد شده. باور کنیم در بین هنرمندان ما بسیار هستند کسانی که اگر باورشان کنیم، امکانات لازم را در اختیارشان بگذاریم و حمایتشان کنیم میتوانند گرههای کور و معضلات فرهنگی و تربیتی که امروزه همگی با آنها روبهرو هستیم را باز کنند. به امید روزی که بار دیگر شاهد اثرگذاری و رونق هنرهای نمایشی در این سرزمین باشیم و این هنر زیبا را فقط در جشنوارههای چند روزه خلاصه نکنیم.
|