کد خبر : 46772
تاریخ : 1401/12/13
گروه خبری : خبر همدان

خدماتی کردن شهر و رشد شهر مصرفی


در ادامه سلسله نوشتارهای پاسخ زبان‌ شهر به ظرفیت‌ها و چالش‌های شهری، به پدیده خدماتی شدن شهر و رشد شهرهای مصرفی رسیدیم که امروزه بیشتر در کشورهای درحال توسعه دیده می‌شود؛ شهرهایی که بیش از آنکه تولید‌کننده باشند مصرف‌کننده منابع و کالاها هستند. ریشه اصلی موضوع خدماتی شدن و مصرفی شدن شهرها به انقلاب صنعتی و نظام سرمایه‌داری باز‌می‌گردد، در این دوران و پس از دستیابی به تولید انبوه در شهرهای اروپایی، بحث بازار مصرف اهمیت بسیاری یافت. به عبارتی دیگر، پیش از انقلاب صنعتی و رشد نظام سرمایه‌داری، تولید در شهرها به اندازه مصرف بود و خبری از تولید بیش از مصرف و انباشت نبود. کارگاه‌های تولید محصولات قبل از مکانیزه شدن توسط انقلاب صنعتی توان تولید پایینی داشتند چراکه توان تولید محصولات وابسته به تعداد نیروی کار و تأمین منابع مورد نیاز برای تولید نیز وابسته به توان نیروی کار بود، اما به‌تدریج و با ظهور انقلاب صنعتی در شهرهای بریتانیا و جهان غرب ماشین جای نیروی کار را گرفت و تولیدات دستی جای خود را به تولیدات ماشینی دادند و سرعت استفاده از منابع به‌شدت فزونی یافت و از طرف دیگر میزان تولیدات نیز چند‌صد برابر افزایش یافت.
در نهایت دایره تولیدات ماشینی آنقدر افزایش یافت که موضوع مازاد مصرف در شهرهای اروپا شکل گرفت برای همین نظام سرمایه‌داری به پرورش ایده ایجاد بازار مصرف برای فروش مازاد محصولات تولید‌شده توسط جهان شمال (کشورهای توسعه یافته) در شهرهای جهان جنوب و یا به تعبیری کشورهای در‌حال‌توسعه با شعار جهانی‌سازی «globalization» پرداخت. بطور خلاصه جهانی‌سازی به منظور رساندن جهان درحال‌توسعه به سطحی مشابه تجربه اروپا بود. درواقع جهانی‌سازی فرایندی بود که براساس آن مردم جهان در یک جامعه واحد و فراگیر جهانی به یکدیگر می‌پیوستند و قرار بر این بود تا توازن جهانی در جهت توسعه رقم خورد. باید توجه داشت که در این زمینه پیشرفت‌هایی نیز رقم خورد و شهرهای جهان جنوب به‌تدریج در حوزه‌های متفاوتی بویژه بهداشت و پزشکی پیشرفت‌هایی را شاهد بودند. اما با این حال هدف اصلی جهانی‌سازی نظام سرمایه‌داری ایجاد بازارهای هدف برای مازاد محصولاتی بود که برای شهرهای غربی تبدیل به بحران شده و می‌بایست هرچه زودتر به فروش می‌رسیدند؛ به همین علت بود که شهرهای جهان جنوب مورد هدف قرار گرفتند و با شعار جهانی‌سازی تمام داشته‌های آن‌ها را تحت تأثیر قرار دادند و در‌نتیجه شهرهای مقصد از فرهنگ تا سیاست و اقتصاد دچار تحول شدند و به خواست نظام سرمایه‌داری با پیروی از یک نسخه و آن هم نسخه مصرفی جهانی‌سازی تغییر کردند. شهرهایی که اصلاً آمادگی لازم برای دریافت کالاهای پیشرفته نظام سرمایه‌داری غرب را نداشتند به یکباره با انبوه چنین کالاهایی مواجه شدند و جامعه دچار شوک و سپس تفکر کالایی شد. در کشور ما چنین تجربه‌ای را می‌توان در واکنش‌هایی که مردم نسبت به ورود اولین خودرو و یا تلویزیون به کشور داشتند ملاحظه کرد؛ بطور مثال مردم به اتومبیل مظفرالدین شاه «کالسکه آتشی» می‌گفتند و خانم‌ها در مقابل تلویزیون روسری و چادر می‌پوشیدند و به آن «جعبه جادویی» لقب می‌دادند.
ورود اولین خودرو در ایران
به هر حال جامعه دچار شوک و مسحورشدگی از ورود کالاهای جدیدی شد که حتی نحوه استفاده از آن‌ها را هم نمی‌دانست، کالاهایی که در فرآیندی تدریجی و با آموزش در اروپا طی چندین سال به ظهور رسیده بودند، به یکباره و بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای وارد شهرهای ما و جهان جنوب می‌شدند و گستره مصرف کالا روز‌‌به‌روز در حال بزرگ‌تر شدن بو؛. نظام اقتصادی شهرهای کشور که بر پایه کشاورزی و نظام تیول‌داری تعریف شده بود با سرعت بالایی با خدماتی شدن شهرها روبه فروپاشی رفت؛ شهرها با ظهور کالاهای متنوع اروپایی به‌سرعت در حال رنگ عوض کردن بودند و شهر تبدیل به محلی برای فروش کالا شد و استقبال عمومی از محصولات سنتی که حاصل ارزش کار شهر و روستا بود بسیار پایین آمد و خرید کالاهای برند و لوکس اروپایی در دستور کار عموم قرار گرفت. نظام سرمایه‌داری بر شهرها سوار شده بود و کالاهای خود را به آن‌ها تحمیل می‌کرد. با این روند روستاییان و کشاورزان نیز فاصله زیاد خدمات و امکانات بین شهر و روستا را بیش از پیش لمس کردند و مهاجرت‌های بزرگی از روستاها به‌سوی شهرها شروع شد و با سرعت سرسام‌آوری روستاها خالی از سکنه شدند و شهرها به انفجار جمعیت رسیدند. در چنین شرایطی بود که شهر از ارزش «تولید- مصرف» به ارزش «مبادله» رسید و بازارهای دلالی شکل گرفتند. دلال‌های زمین، مسکن، ارز، کالا و غیره هر‌روز بیشتر شدند و شهر را به تسلط خود درآوردند. حال شهر به خواست دلال رشد می‌کند و به خواست دلال رشدش متوقف می‌شود، جریانی که تا به امروز ادامه یافته و «شهر-دلال» را شکل دادیم. شهر-دلال، شهری است که دقیقاً به خواست دلال حرکت می‌کند و زادگاه و تولید‌کننده دلالی و دلال است، در چنین شهری همه چیز بر مبنای قمار و دلالی تعریف می‌شود و دانش تولید در پست‌ترین و حقیرترین جای ممکن قرار دارد؛ شهری که هر‌روز در آن دلال رشد می‌کند و طبقه دارای تفکر ضعیف و ضعیف‌تر می‌شوند؛ شهری که در آن هر روز تفکر تولید و توسعه می‌میرد و تفکر دلالی و قمار رشد می‌کند؛ شهری که در آن به‌جای سرمایه‌گذاری در حوزه علم و دانش، سرمایه‌گذاری در احتکار و سرعت در خرید و فروش می‌شود؛ ‌شهری که معلم، دانشجو و استاد دانشگاه که محور توسعه را تعریف می‌کنند در تقلیل‌یافته‌ترین جای ممکن و قشر دلال‌مآب و قمار‌محور در راس امور قرار دارند.
به هر حال با چنین فرآیندی است که شهرها تفکر تولیدی خود را از دست می‌دهند و به سمت خدماتی شدن و مصرفی شدن میل می‌کنند و با نگاهی به شهرهای امروز ما، این موضوع بسیار مشهود و قابل لمس است؛ رشد بی‌حد‌و‌حصر کاربری‌های تجاری و فروشگاه‌های زنجیره‌ای که دیوار‌به‌دیوار هم تمام فضاهای شهری را اشغال کرده تا جایی که کل شهر تبدیل به شهر خدماتی شده و سرعت تجاری‌سازی در آن طوری است که مهلت برنامه‌ریزی برای ایجاد فضاهای اجتماعی و فرهنگی و عمومی را نمی‌دهد. در نوشتار آتی در خصوص تبعات سرعت تجاری‌سازی و مصرفی شدن فضا صحبت خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که چگونه نظام کالایی شهر را مسحور خود می‌کند. مسحور‌شدگی شهر و غرق شدن در نظام کالایی...

  لینک
https://hegmataneh-news.ir/sl/46772