کد خبر : 10868
تاریخ : 1399/3/6
گروه خبری : خبر همدان

حکم آبادی مدرس دانشگاه در گفتگو با هگمتانه

علت‌های لجام گسیختگی نوشتاری

هگمتانه، گروه خبر همدان - صفورا کاظمیان: زبان فارسی از پس سده‌ها کش و قوس‌های فراوان را پشت سر گذاشته و با وجود ضربات مختلف که بر پیکره آن فرود آمده از مهلکه‌ها جان به در برده و همچنان آواز خوشش به گوش می‌رسد. در گذر سال‌ها اندیشمندان زبان و ادب فارسی کوشیده‌اند برای ابعاد و ساحت‌های زبان مرجع تهیه کنند تا از تشتت در حوزه ادب و زبان فارسی بکاهند. در مقوله دستور زبان شاهد این دست کوشش‌ها بوده‌ایم همچنین در حوزه علوم و فنون بلاغت. اما گویی در سبک نوشتار چندان موفق به ایجاد رسم‌الخط واحد که همه ادیبان بر سر آن توافق داشته باشند نشده‌ایم. سبک نوشتار، املا یا رسم‌الخط فارسی یکی از دشواری‌های زبان ماست که چندگونگی آن و تبعیت نکردن از یک مرجع برای دست‌یابی به سبک نوشتاری واحد موجب شکل‌گیری کلمات چند املایی در زبان شده است. اخیرا فضای مجازی نیز به این چند املایی شدن‌ها دامن زده و تلاش برای نوشتن ( تایپ کردن ) در فضای مجازی در کمترین زمان سبب بلبشویی در سبک نوشتار گردیده است. در این مورد با طرح چند سؤال پای صحبت‌ها و پاسخ‌های دکتر محمود حکم‌آبادی عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تویسرکان نشستیم.

1. سبک نوشتار فارسی دشواری‌های خاص خود را دارد از جدانویسی یا سرهم نویسی گرفته تا چگونگی نگارش پایه همزه که حتی این نوشتار از مجله و فصل‌نامه و روزنامه‌ای به دیگری تفاوت‌هایی دارد به نظر می‌رسد موفقیت‌هایی در وحدت سبک نوشتار به دست نیامده. اما این اواخر با همه‌گیری استفاده از فضای مجازی گویی بلبشویی در سبک نوشتار ایجاد شده، شرایط فعلی سبک نوشتاری را چطور ارزیابی می‌کنید؟

* حکم‌آبادی: باید مقدّمتاًً عرض کنم که نه فقط زبان فارسی مشکلاتی در حوزه نگارش و خوانش دارد که زبان‌های دیگر نیز اگر بیشتر نداشته باشند، کمتر ندارند. بنده در این خصوص دو سه سالی است در زبان انگلیسی مطالعه می‌کنم و شخصا در مقایسه‌ی فارسی با انگلیسی به این نتیجه رسیده‌ام که زبان انگلیسی در این مورد (تفاوت نوشته با خوانش) بیشتر از زبان فارسی دارای چنین چالش‌هایی است. کافی است فقط و فقط یک بند از یک نوشته‌ی انگلیسی را با یک بند از نوشته‌ای فارسی مقایسه کنید. یعنی تلفظ حروف انگلیسی به تنهایی و بیرون از بافت جمله با تلفظ آن‌ها در ساختار کلام بسیار متفاوت و تعجب‌برانگیز است و در این مورد، تفاوت‌ها در زبان فارسی کمتر از انگلیسی است. اگر در مقام فکاهه و شاید تخریب زبان ترکی، شنیده‌ایم که می‌گفتند: در ترکی چندین «خ» داریم و...، حال این شوخی نسبتا فراموش‌شده - که جای بسی شکر است - درباره زبان انگلیسی هم صدق می‌کند. درباره بحث جدانویسی یا پیوسته‌نویسی واژه‌های مشتق، و مرکب، و مشتق-مرکب در زبان فارسی، به نظر بنده نباید سریع، نتیجه‌گیری کنیم که این ویژگی، ایراد است و نقصی در زبان. به باور بنده، بزرگانی که استادان نام‌آشنای دهه‌های سی تا شصت قرن حاضر را شامل می‌شوند، و بسیاری از آن‌ها وزنه‌های وزین و معتبر ملی و فراملی بوده‌اند و سکّان‌دار زبان فارسی، در این زمینه با همدیگر مشکلی نداشته‌اند و بحثی یا مناظره‌ای و احیانا مجادله‌ای بین آن‌ها شکل نگرفته. چرا؟ چون این بزرگان، اولا این مباحث را فرع زبان می‌دانستند نه اصل؛ ثانیا به این نکته واقف بودند که روش فلان همتای صاحب‌نام در جدانویسی یا پیوسته‌نویسی همراه با آگاهی و برخوردار از یک تفکر قبلی است نه حادثه‌ای که بدون اندیشه و دفعتا شکل گرفته باشد؛ لذا به تفاوت نگارش‌ها احترام می‌گذاشتند. این مساله به علایم نگارشی هم قابل تسرّی است. بگذریم از تعصّبات و تندروی‌های بعضی افراد خاص که در جنب این بزرگان به مثابه شنیدن یک لطیفه و شوخی و زنگ تفریح و نمک بحث‌ها در عوالم نظر و اندیشه بود و به همین خاطر به چنین موج‌های کوچکِ لحظه‌ای - مرّوا کراما - نگاه می‌کردند و از آن می‌گذشتند. بنده خوانده‌ام که در دهه‌های چهل و پنجاه شمسی رسم‌الخط مرحوم دکتر جعفر شعار و یکی دو استاد دیگر مرسوم بوده که چندان تفاوتی بین آن‌ها نبوده و کتب درسی از این شیوه تبعیّت می‌کرده‌اند. تا این‌که فرهنگستان زبان شیوه‌نامه‌ای ترتیب داد و اکنون نیز در نگارش متون علمی و مقالات دانشگاهی توصیه می‌شود و دست‌کم در دستورالعمل‌ها مطرح می‌شود، اما این که چقدر رعایت می‌شود، به خُلقیّات ما ایرانی‌ها مربوط است که قبول داشتن خود و ردکردن دیگران از صفات نهادینه‌شده‌ی ماست و دیگر این که قانون‌گریزیم و فرد‌گرا هستیم نه جمع‌گرا. و اگر معدود بزرگان بجامانده از نسل‌های آن چهار دهه داد بزنند و خود را بکشند، قانون‌گریزی ما و عدم رعایت صفت برجسته ادب درس و ادب نفس که مدت‌هاست کم‌رنگ شده و در میان بعضی‌ها فراموش، مانع پیروی و قبول و رعایت توصیه‌های استادان محترم و دلسوز زبان فارسی شده و می‌شود. اما علت دیگری هم به این لجام‌گسیختگی در نوشتن اضافه کنم که نبودِ یک مرجع قانونی محکم و بازدارنده در هنگام چاپ کتاب‌ها و نوشته‌های علمی به این تشتّت بیشتر دامن می‌زند. یعنی وقتی ضرورت ویرایش کم‌رنگ می‌شود یا ندیده گرفته می‌شود یا بحث داغ تجارت کتاب - بویژه برای کتب آموزشی و کمک آموزشی - در میان می‌آید، این نقیصه بیشتر نمود پیدا می‌کند. باید کار دست کارآمدان باتجربه باشد. نگاه کنید به مجلات معتبر دانشگاهی. اختلاف و تفاوت در شیوه‌نامه‌ها چقدر زیاد و فاحش است! عدم رعایت شیوه‌نامه نگارش و رسم‌الخط، حتی در مقالاتی که در یک شماره از مجله چاپ می‌شود مایه بسی تعجب است. بنده مقاله‌ای در نقد این موضوع در یکی از همایش‌های ملّی داشته‌ام که چون می‌دانستم مجلات آن را چاپ نخواهند کرد، به همایش ارسال کردم. این ضعف و این تشتّت برمی‌گردد به همان روحیّات ما ایرانیان که به آن اشاره کردم و بر عهده گذاشتن کارها به کم‌مایگان و از سوی دیگر عدم توجه و اهمیتی که نسل تازه به دوران رسیده‌ی به قدرت رسیده از خود نشان می‌دهند.

2. آیا بی‌سوادی املایی بر مردم حاکم شده است؟

*حکم‌آبادی: نپرسید که دلم خون است. از زمانی که دو درس مهم و تأثیرگذارِ املا و انشا و نوشتن مشق شب کم‌رنگ شد و کم‌کم از مدارس رخت بربست، نغمه‌ کم‌سوادی و بی‌سوادی کوک شد. در کنار این عامل، عوامل دیگری هم نقشی پررنگ در بروز این معضل دارند: فقر اقتصادی علت دیگری است که به کم‌سوادی یا بی‌سوادی دامن زده است. می‌پرسید چگونه؟ می‌گویم. وقتی من و شما نتوانیم خرج زندگی خود را تأمین کنیم، آیا سراغ خریدن و خواندن کتاب و مجله و... می‌رویم؟ خیر. میزان خرید کتاب و مجله و آبونمان شدن محصولات علمی حتی برای قشر تحصیل‌کرده‌ سطوح عالی نیز کم شده، تا چه برسد به طبقه دانشجو و دانش‌آموز و دیگر آحاد جامعه. عامل بی‌حس‌و حالی مردم و کمبود روح شادی و نشاط اجتماعی نیز مزید بر علت شده و میزان مطالعه را کم و کمتر می‌کند.

3. تأثیر مدارس و برنامه‌ریزی‌های آموزشی بر سواد املایی دانش‌آموزان چقدر است؟ *حکم‌آبادی: استخدام دبیران و استادان درس ادبیات و نگارش، بدون بررسی‌های اولیه و بایسته، عامل دیگری است در شدت بخشیدن به این نقیصه؛ بویژه در میان دبیران آموزش و پرورش که بسیار شدیدتر است تا استادان دانشگاه. آموزش و پرورش اصل است و اساس؛ اما حیف که در این حیطه رها شده است.

4. موجی که فضای مجازی در سبک نوشتاری ایجاد کرده بر آموزش‌های مدارس غلبه می‌کند؟

*حکم‌آبادی: گسترش جذاب و پررنگ و لعاب و مسحور‌کننده‌ فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت و سینما و تلویزیون نقشی بسیار تأثیرگذار در این زمینه دارد و اگر خانواده‌ها هم به این قضیه دامن بزنند و به فرزندان خود اهمیتی ندهند و مسؤولان جامعه هم به شکلی هدفمند و با برنامه‌ریزی اصولی به کمک بزرگان صاحب‌نظر که دغدغه زبان فارسی از نان شب برایشان مهم‌تر است، نروند، نتیجه‌ای جز این انتظار نمی‌رود. در چنین فضایی و با چنین مولّفه‌هایی بعید است که جامعه در این زمینه بهبود پیدا کند.

5. و پرسش آخر اینکه آیا عمر قلم در دست گرفتن به سر رسیده است؟

*حکم‌آبادی: هرگز عمر قلم و نوشتن و آفریدن تمام نشده و نمی‌شود. شاید کم‌رنگ و شاید نهفته و پنهان و شاید با زبانی دیگر و در جایی دیگر، دارد به وظیفه‌ خود عمل می‌کند. این‌ها را نباید ندیده گرفت.

در ابتدای امر به نظر می‌رسد تعیین‌کننده سبک نوشتار قشر دانشگاهی باشند اما در کف جامعه می‌بینیم که گرایش عامه مردم آنقدر پرقدرت است که به قشر دانشگاهی می‌چربد. در خاطر دارم که در زمان تحصیلم استاد میرجلال‌الدین کزازی بیان می‌کرد که در نهایت مردم تصمیم می‌گیرند با چه تلفظی کلمات را ادا کنند. اگر سطح سواد جامعه بالاتر نرود و اگر بی‌توجهی‌ها به زبان فارسی ادامه داشته باشد بعید است در مقابله با جذابیت‌ها و لجام‌گسیختگی‌ها و بلبشوی فضای مجازی توفیقی در محافظت از زبان شکرین فارسی به دست آوریم. راهکاری جز این نداریم که عامه مردم را به سمت انتخاب درست هدایت کنیم مسؤولان باید در این زمینه به کمک عامه مردم بیایند تا آنها بتوانند برای سبک نوشتاری راه درست را برگزینند لازم است برای تهیه اقلام فرهنگی و آموزشی، کتاب و مجله و روزنامه به مردم کمک شود و موازنه آموزشی برقرار گردد تا مردم در همه سطوح بتوانند از فرصت برابر برای مطالعه بهره‌مند شوند تا همین مردم به عنوان تعیین‌کنندگان سرنوشت زبان بتوانند از همه ظرفیت‌های زبان فارسی بهره‌مند شوند. بی‌تردید اگر خانواده‌ها فرزندانشان را در فضای مجازی خوش رنگ و لعاب رها کنند و مسوولان نیز مددرسانی نداشته باشند اتفاق خوشی برای زبان فارسی نخواهد افتاد

  لینک
https://hegmataneh-news.ir/sl/10868