۴
اردیبهشت
۱۴۰۳
شماره
۵۵۹۷
عناوین صفحه
هگمتانه، گروه فرهنگی: همدان شهری با گذشتهای زیبا و دلنواز؛ شهری پر از یادهای مهربان؛ پر از واژههای کهن و سالخورده است. این روزها در پس گذر زمان و ایجاد زندگی مدرن، خیلی وقتها یادمان میرود پدربزرگها و مادربزگهایمان چگونه زندگی میکردند. خیلی از نوجوانان و جوانان امروز کلمات متداول در همدان قدیم حتی به گوششان نرسیده است.و باز هم این کلمات و واژههای قدیمی هستند که میتوانند خاطرات گذشته را زنده کنند برایمان و به کمک جوانتر هایمان بیایند تا بشناسند راه و رسم زندگی را در گذشته شهرشان.
در این بخش به معرفی برخی کنایات و ضرب المثلها که در همدان قدیم مصطلح بوده است و پرکاربرد پرداخته میشود.
آس و پاسه: آس و پاس است. بی چیز و تهی دست است. در اصطلاح مشابه گفته میشود؛ آسمان جُله، یِی لاقِواس، خاکِسَر نشینه.
آسوده کِسی که خر نِداره، اَ کا و جِواِش خِوَر نِداره: آسوده کسی است که خر ندارد، از کاه و جو اَش خبر ندارد. یعنی هرچه تجملات زندگی کمتر باشد زندگی بی دردسرتر و لذت بخشتر است.
آسیاوِ پاینِ بِرفوشَم یا آسیاوِ بالا رِ؟: آسیاب پایین را بفروشم یا آسیاب بالا را؟ یعنی پولی ندارم و نمیتوانم تهیه کنم. هر گاه از کسی پولی بخواهند که پرداخت آن در توانش نباشد این عبارت را به کار میبرد. در اصطلاح مشابه گفته میشود؛ باغ بالا رِ برفوشم یا باغِ پاینِ؟ اَ کِفِ دِسُم مو بکن.
آشِ دَن سوزیَم نیس: آش دهان سوزی هم نیست. یعنی چندان مورد پسند و مطلوب نیست.
آشدیانِه اِودِه بِرام: برایم آشتیانه آورده است. یعنی هدیهای برای آشتی کنان برایم آورده است.
*در ارائه این مطالب از کتاب فرهنگ اصطلاحات عامیانه همدانی تالیف محمدعلی نوریون- انتشارات سوره مهر بهره گرفته شده است.