فهرست

کل صفحات

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

نسخه های قبلی

4191

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

4190

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

4189

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

4188

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

4187

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

4186

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

4185

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

4184

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

4183

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

4182

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

جستجو

دوشنبه ، 16 بهمن 1396 : صفحه 7
7       دوشنبه 16 بهمن 1396     3905


matn
روابط نامتعارف دختر و پسر نتيجه کمرنگ شدن نقش خانواده در هويت‌بخشي
هگمتانه، گروه اجتماعي - زهره پوروهابي: وقتي وارد پارکها، مراکز گردشگري يا حتي همين مراکز خريد سطح شهر مي‌شويد نوع رفتار و منش برخي دختران و پسران جوان کاملا متفاوت است شوخي‌ها، سبک راه‌رفتن، خريدها و... همه و همه نشان‌دهنده ارتباطي خاص بين آنهاست؛ ارتباطي که در قالب هيچ تعامل خانوادگي نمي‌گنجد.
در چنين ارتباطاتي دختر و پسر جوان فقط براي گذران اوقات و پاسخگويي به نيازهاي زودگذر خود اقدام به برقراري ارتباط مي‌کنند. در گفتگو با برخي از اين افراد مواردي مطرح شد که جمع‌بندي آن بدين ترتيب است
برخي دخترها مي‌دانند که پسرها قصد ازدواج ندارند و پسرها نيز علناً به طرف مقابلشان مي‌گويند که قصدشان از اين دوستي براي شناخت و ازدواج نيست. آنها فقط براي خوش‌گذراني باهم شريک جنسي و دوست مي‌شوند و به‌ اين طريق مي‌خواهند از تنهايي دوران مجردي فرار کنند. بعضي از دخترها حاضر به دوستي با اين قبيل پسرها هستند و قصدشان را از اين رابطه، تخليه احساسات و ارضاي غيراخلاقي جنسي خودشان معرفي مي‌کنند. آنها گمان مي‌کنند هر‌کاري که غريزه‌شان بخواهد، مي‌توانند بکنند و مي‌گويند: شوهر آينده‌مان از کجا خواهد فهميد که ما در گذشته روابط جنسي داشته‌ايم؟
در بين دخترها کساني هستند که از سادگي و پاکي بعضي از پسرها سوء‌استفاده و آنها را در دام عشق پوشالي خودشان گرفتار مي‌کنند. هر روز به بهانه‌هاي مختلف از جمله سالگرد تولد، جشن تولد فلان دوست، خريد لوازم آرايشي ـ بهداشتي، خوش‌گذراني در کافي‌شاپ، خريد کارت شارژ موبايل و... شروع به خالي‌کردن جيب پسرها مي‌کنند. اين کار آنها هم بدون هزينه نيست و بايد در عوض نيازهاي جنسي پسر را برآورده کنند؛ که آن‌هم به قيمت از‌دست‌دادن نجابتشان تمام مي‌شود.
دختر خانم 20ساله‌اي؛ دختري است که اخيراً با پسري آشنا شده درباره رابطه دوستي خود گفت: من براي او خيلي احترام قائلم اولين پسري است از همان ابتداي دوستي براي من کاملا ايده‌آل بوده از همه نظر من بعد از 20سال تنهايي واقعا به اين دوستي نياز دارم.
او در ادامه افزود: همشهري هستيم اما در يک شهر ديگر دانشجوييم وقتي با هم آشنا شديم او درباره رابطه‌هايش گفت ولي براي من گذشته او مهم نيست ولي براي خودم اصلا اجازه نمي‌دهم به من دست بزند.
دختر نوجواني که در پايه يازدهم دبيرستان درس مي‌خواند درباره رابطه با جنس مخالف گفت: ديگر الان مثل قبل نيست که دختران و پسران به هم نامه بدهند الان تلگرام کار را راحت کرده است.
او که کاملا شيطنت نوجواني از چشمان آبي رنگش هويدا بود، بيان کرد: تا کنون با سه پسر دوست بودم ولي بيشتر توي تلگرام و اينستاگرام با پسرها دوست مي‌شوم با هم صحبت مي‌کنيم.
در ميان پسران اما تعداد اندکي با نشان‌دادن جسارت، محبت، عشق پاک و... همه عمرشان را به‌پاي معشوقشان مي‌گذارند. تعداد اين دسته از افراد، خيلي کم است، چون پسرها اگر واقعاً کسي را دوست داشته باشند، با او دوست نمي‌شوند، سعي مي‌ک��ند با آنکه دوستش دارند ازدواج کنند. در اين گروه هم آفاتي وجود دارد، در برخي از موارد دخترها با ديدن يک پسر خوش‌ تيپ‌تر، شيفته مي‌شوند و به پسر عاشق‌پيشه پشت مي‌کنند.
برخي از اين جوانان معتقدند دخترها و پسرها براي کسب تجربه و مهارت در زندگي باهم دوست مي‌شوند، ولي نمي‌دانند که هميشه اولين تجربه‌ها هستند که به ياد مي‌مانند. آنها تجربه‌هاي به يادماندني را با فرد بيگانه‌اي تجربه مي‌کنند نه با بهترين يارشان. و در عين حال پسراني هستند که هيچ‌چيز به جز ارضاي جنسي و خوش‌گذراني برايشان مهم نيست و اصلاً خودشان را در قيدوبند تشکيل خانواده نمي‌دانند. هر روز با يکي هستند و تا آخر عمر هم تنوع‌طلب باقي مي‌مانند. اين افراد، مشتريان زن خاص خودشان را دارند و هيچ‌وقت هم سير نمي‌شوند مگر در زير خروارها خاک.
زماني‌ که‌ خانواده‌ و جامعه‌ نقش‌ اساسي‌ خود را جهت‌ ياري ‌دادن‌ به‌ نسل‌ جوان‌ براي‌ يافتن‌ هويت‌ سالم، مثبت، پويا و سازنده‌ به‌ خوبي‌ ايفا نکنند، نسل‌ جوان‌ با آشفتگي‌ هويت‌ و خلأ وجودي‌ مواجه‌ مي‌‌شود و براي‌ کاهش‌ اضطراب‌ و رهايي‌ از بحران‌ هويت‌ و سرگشتگي، به‌ اين‌ دوستي‌ها تن‌ مي‌‌دهد. جوان‌ در تصور و توهم‌ خويش، از طريق‌ دوستي‌ با جنس‌ مخالف، مي‌‌خواهد به‌ آرامش‌ برسد. او لذت‌ اين‌ دوستي‌ را عامل‌ تسکين‌ براي‌ بحران‌ بي‌هويتي‌ خويش‌ مي‌‌داند.
ناتواني‌ خانواده‌ و جامعه‌ در پاسخگويي‌ صحيح‌ و به‌موقع‌ به‌ نيازهاي‌ اساسي‌ نسل‌ جوان‌ عامل‌ ديگري‌ جهت‌ شکل‌گيري‌ دوستي‌هاي‌ خياباني‌ است. امنيت، احترام، محبت‌ و دوست‌ داشته‌ شدن‌ از جمله‌ نيازهاي‌ رواني‌ انسان‌ است‌ که‌ متأسفانه‌ به‌ دليل‌ سرگرم ‌شدن‌ خانواده‌ها و جوامع‌ به‌ فراهم ‌ساختن‌ امکانات‌ اقتصادي، اين‌ دو نهاد انسان‌ساز از هنر عشق‌ ورزيدن‌ و احترام‌ گذاردن‌ به‌ نوجوانان‌ محروم‌ مي‌‌شوند.
عامل‌ ديگر، فقر فرهنگي‌ و نشناختن‌ هويت‌ واقعي‌ جنس‌ مخالف‌ است؛ و شايد اين‌ عامل‌ محصول‌ نشناختن‌ قدر خويشتن‌ توسط‌ دختران‌ جوان‌ باشد. اگر دختران‌ به‌ قداست، ارزش، اهميت‌ و کرامت‌ خويش‌ واقف‌ شوند و در مورد جنس‌ مخالف، رفتاري‌ توأم‌ با متانت‌ و بزرگ‌ منشي‌ و بي‌‌اعتنايي‌ داشته‌ باشند و به‌ سادگي‌ در برابر خواسته‌‌هاي‌ جنس‌ مخالف‌ تسليم‌ نشوند، فرصتي‌ براي‌ انحراف‌ به‌ وجود نمي‌‌آيد.
متأسفانه‌ عده‌اي‌ براي‌ دفاع‌ از حقوق‌ زنان‌ خياباني، اين‌ تفکر غلط‌ را تبليغ‌ مي‌‌کنند که‌ «فقر اقتصادي» ريشه‌ اين‌ معضل‌ اجتماعي‌ است؛ اما به‌ نظر مي‌‌رسد «فقر و ضعف‌ فرهنگي» بنياد اصلي‌ اين‌ معضل‌ باشد، زيرا برخي‌ از اين‌ عناصر اجتماعي‌ نه‌ تنها فقر اقتصادي‌ را لمس‌ نکرده‌اند، بلکه‌ کمابيش‌ از رفاه‌ اقتصادي‌ و امکانات‌ فراوان‌ برخوردار بوده‌اند، ولي‌ نگرش‌ آنها نسبت‌ به‌ وجود انساني‌ خود حقيرانه‌ و پست‌ بوده‌ است. در مقابل، بسياري‌ از زنان‌ پاک‌ و فرهيخته‌ ايراني‌ در نهايت‌ فقر اقتصادي، از نظر فرهنگي‌ کاملاً غني‌اند و با نهايت‌ عفاف‌ و نجابت، به‌ کارهاي‌ سازنده‌ و مثبت‌ مي‌پردازند. آنان‌ زندگي‌ خويش‌ را با تلاش‌ و پشتکار به‌ درستي‌ اداره‌ مي‌‌کنند و تن‌ به‌ پستي‌ نمي‌‌دهند. اما زناني‌ هستند که‌ در اثر فقر فرهنگي‌ و اخلاقي‌ شديد، خود را ارزان‌ مي‌ فروشند، آن‌ هم‌ در شرايطي‌ که‌ هيچ‌ گونه‌ کمبود اقتصادي‌ ندارند و حتي‌ از رفاه‌ بيش‌ از حد برخوردارند. نکته‌ درخور توجه‌ اين‌ است‌ که‌ اگر کسي‌ فقر فرهنگي، فکري‌ و اخلاقي‌ نداشته‌ باشد، به‌خوبي‌ مي‌‌تواند براي‌ رهايي‌ از چنگال‌ فقر اقتصادي، برنامه ‌ريزي‌ کند.
در اين ميان بايد به اين نکته نيز اشاره کرد که تعداد کمي‌ از اين‌ دوستي‌ها در شرايط‌ اضطراري‌ و اجباري‌ براي‌ خروج‌ از مرز روابط‌ نامشروع، به‌ اجراي‌ تشريفات‌ قانوني‌ ازدواج‌ منتهي‌ مي‌‌شود. اين‌ امر در وضعيتي‌ صورت‌ مي‌‌گيرد که‌ انتخاب‌ همسر و رعايت‌ معيارهاي‌ ضروري‌ براي‌ زندگي‌ مشترک، عملاً امکان‌ پذير نيست‌ و دو دوست‌ پس‌ از پشت‌ سر گذاشتن‌ تجربهِ روابط‌ نامشروع، ناگزيرند تن‌ به‌ قانون‌ ازدواج‌ بدهند تا به‌ خانواده‌ و جامعه‌ ثابت‌ کنند که‌ انسان‌هاي‌ ارزشمندي‌ هستند. ازدواج پيوند عميق‌ ميان‌ دو انسان‌ براساس‌ مودّت‌ و حُبّ شديد است. دو انساني‌ که‌ واقعيت‌هاي‌ وجودي‌ يکديگر را پذيرفته‌‌اند در برابر يکديگر مسؤوليت‌ و تعهد احساس‌ مي‌‌کنند و در حق‌ هم‌ دلسوزي، فداکاري‌ و ايثار روا مي‌‌دارند.
دوستي‌هاي‌ خياباني، عاري‌ از شکوفايي‌ محبت‌ و عشق‌ واقعي‌ است‌ و بيشتر يک‌ پيوند غريزي‌ است. اگر هم‌ به‌ ازدواج‌ منتهي‌ شود پشتوانه‌ عشق‌ و محبت‌ ندارد و چنين‌ ازدواجي‌ دوام‌ پيدا نمي‌‌کند؛ زيرا پسر و دختر جوان‌ بيشتر شريک‌ لذت‌هاي‌ جنسي‌ يکديگر بوده‌اند و زندگي‌ واقعي‌ پس‌ از ازدواج‌ امري‌ فراتر از ارضاي‌ غرايز جنسي‌ است. در تجربهِ اين‌ دوستي‌ها، فرصتي‌ براي‌ انتخاب‌ و شناخت‌ صحيح‌ يکديگر به‌ وجود نمي‌‌آيد، زيرا در اوج‌ هيجانات‌ ناشي‌ از غرايز جنسي، افراد نمي‌‌توانند عاقلانه‌ و آگاهانه‌ يکديگر را بشناسند و انتخاب‌ کنند. اگر هم‌ اجباراً ازدواجي‌ صورت‌ گيرد، پس‌ از مدتي‌ کوتاه‌ به‌ جدايي‌ و طلاق‌ منتهي‌ مي‌شود.
پيش‌ از هر چيز بايد خانواده‌ها به‌ نقش‌ حياتي‌ خود در برابر فرزندان‌ آگاه‌ شوند تا بتوانند الگوهاي‌ صحيح‌ رفتاري‌ را به‌ فرزندان‌ ارائه‌ دهند و هويتي‌ سالم‌ و پويا به‌ آنها هديه‌ کنند. والدين‌ بايد به‌ نيازهاي‌ عاطفي‌ و روحي‌ فرزندان‌ و شيوه‌هاي‌ صحيح‌ پاسخگويي‌ به‌ اين‌ نيازها واقف‌ شوند. از روش‌هاي‌ تربيتي‌ مؤثر در اين‌ زمينه‌ مي‌‌توان‌ به‌ اين‌ موارد اشاره‌ کرد: تقويت‌ ارزش‌هاي‌ اخلاقي، معنوي‌ و انساني‌ و سست‌ گردانيدن‌ معيارهاي‌ صرفاً مادي‌ در نظر جوانان، تقويت‌ و توسعه‌ مراکز ورزشي‌ و تفريحي‌ و برنامه ‌ريزي‌ صحيح‌ براي‌ اوقات‌ فراغت‌ جوانان، ارائه‌ خدمات‌ رفاهي‌ و اجتماعي‌ جهت‌ برطرف ‌کردن‌ کمبودهاي‌ عاطفي‌ کودکان‌ و نوجوانان، پرورش‌ احساس‌ عزت‌ نفس‌ و اعتماد به ‌نفس‌ کودک‌ و نوجوان‌ در خانواده‌ و مدرسه، بهسازي‌ وضع‌ خانواده‌ها از طريق‌ تماس‌ با کارشناسان‌ متخصص‌ در امور خانواده، استفاده‌ از فيلم‌‌ها و متون‌ تربيتي، سالم‌ سازي‌ محيط‌ اجتماعي‌ نوجوانان‌ و از بين ‌بردن‌ تبعيض‌ ميان‌ طبقات‌ جامعه، آموزش‌ مهارت‌هاي‌ حل‌ مسئله‌ به‌ نوجوانان‌ و نيز شيوه‌هاي‌ تصميم‌گيري، آموزش‌ اصول‌ بهداشت‌ رواني‌ به‌ خانواده‌ها و فرزندان، پرهيز از سختگيري‌ و تنبيه‌ و همچنين‌ اجتناب‌ از آسان‌‌گيري‌ در تربيت‌ فرزندان، تشويق‌ فرزندان‌ به‌ رعايت‌ تعادل‌ و دوري‌ از بي‌ بندوباري، برقراري‌ احساس‌ امنيت‌ در خانواده‌ و جامعه‌ و جلوگيري‌ از بروز اضطراب‌ در نوجوانان‌ و جوانان.
در پايان گفتني است نمي‌توان از نقش خانواده در هويت بخشي به فرزندان و قوام شخصيتي آنها چشم پوشيد؛ چراکه خانواده است که به فرزندان هويت داده چارچوبهاي ارزشي برايش فراهم مي‌کنند فرزندي که تصوير درستي از هنجارهاي جامعه نداشته باشد و از مناعت طبع کافي در مواجهه با مسائل غريزي نيز برخوردار نباشد به راحتي در اين امور لغزيده و براي تأمين علائقش دست به هر کاري مي‌زند.
_blank
matn
6 گام مؤثر براي مقابله با بي‌نظمي در کار
هگمتانه، گروه اجتماعي: شش گام مؤثر براي مقابله با بي‌نظمي در کارهيچ آدمي دوست ندارد در يک محيط بي‌نظم و آشفته کار کند. در اين نوشتار از شش گام مؤثر براي مقابله با بي‌نظمي در کار براي‌تان مي‌گوييم. پس همراه ما باشيد.
يک فضاي کار آشفته و بي‌نظم، دشمن شما است و مانع از بروز توانايي‌هاي شما خواهد شد. آشفتگي کارها باعث هدر رفتن انرژي و زمان شما خواهد شد؛ بنابراين بايد تلاش کنيد اين عامل مخرب را از زندگي‌تان، خصوصاً زندگي شغلي‌تان حذف کنيد.
در اين مطلب به بررسي دقيق و کامل اين مسئله مي‌پردازيم. هر وسيله و ابزاري حتي يک قلم، يک برگ کاغذ، تلفن همراه، برگه‌هاي يادداشت، مي‌توانند باعث آشفتگي فضاي فعاليت شما و در نتيجه آشفتگي ذهن شوند زيرا هرگاه به اين وسايل نگاه مي‌کنيد، ذهن شما به صورت غيرارادي به سمت آن‌ها منحرف خواهد شد و اگر اين مسئله را با دقت تجزيه و تحليل کنيد، خواهيد ديد که همه آن‌ها در کنار هم حجم بالايي از ذهن شما را اشغال خواهند کرد.
در واقع ذهن شما به عنوان يک ابر رايانه با اين اشيا به عنوان «داده» برخورد مي‌کند. اين تنها يک بُعد از بي‌نظمي و آشفتگي محيط است، دقيقاً مانند کامپيوتر، زماني که مغز شما با داده‌هاي زيادي مواجه مي‌شود، سرعت پردازش اطلاعاتش هم کم مي‌شود، پس نظم باعث مي‌شود که مغز شما فضاي بيشتري براي انجام عملکردش داشته باشد و اين باعث کارآيي بالاتر شما خواهد شد. کارآيي بالاتر مغز شما باعث مي‌شود که شما خلاقيت لازم را براي انجام کارهايتان پيدا کنيد. در ادامه به بررسي چگونگي انجام اين کار و گام‌هاي مؤثر در مقابله با بي‌نظمي در کار مي‌پردازيم.
*گام نخست: ذهنتان را خالي کنيد
نخستين گام مقابله با بي‌نظمي در کار داشتن آمادگي ذهني است. اگر فهرستي طولاني از کارها، براي انجام دادن داريد، بايد برخي از آن‌ها را شروع کنيد و اين فکر که ساير کارهايتان باقي مانده است، باعث کاهش سرعت شما خواهد شد. با اين حال، برخي از کارهايي که فهرست کرده‌ايد، فوريتي براي انجام آن وجود ندارد و مي‌توانيد براي مدتي آن‌ها را کنار بگذاريد و از سوي ديگر برخي کارهاي فوري هستند و بايد به سرعت آن‌ها را انجام دهيد و کنار بگذاريد تا ذهنتان خالي از دغدغه انجام کارهاي فوري شود.
بعد از اين که اين کارها را تمام کرديد، خواهيد ديد که ذهن شما فضاي بيشتري براي خلاقيت خواهد داشت و در صورتي که اين کارها ناتمام باقي بمانند، مانند تکه‌اي چربي که ورودي قلب را مسدود کند، ذهن شما را مسدود خواهند کرد.
*گام دوم: عوامل حواس پرتي را حذف کنيد
ديگر گام مؤثر در مقابله با بي‌نظمي در کار حذف کردن عوامل حواس پرتي است. تلويزيون و راديو را خاموش کنيد. در صورتي که واقعاً مي‌خواهيد روي نوشتن تمرکز کنيد، مودم اينترنت را نيز خاموش کنيد. فقط يک پنجره جديد روي کامپيوتر خود باز کنيد و فقط يک کار، يعني نوشتن را انجام دهيد. چندکارگي يکي از افت‌هاي خلاقيت است.
*گام سوم: مرتب کردن
پتسي کلرمونت زماني که حرفه خود را به عنوان يک نويسنده و سخنران حرفه‌اي آغاز کرد، از يک روش غيرمنتظره براي تمرکز روي کارش استفاده کرد. وي شروع به جستجوي مطلب، تمرين نوشتن، نوشيدن يک فنجان قهوه، راه رفتن و... نمي‌کرد. همه از رفتار وي شگفت زده بودند؛ او ظرف‌ها را مي‌شست.
حتماً سؤالات جدي در اين باره در ذهن شما شکل گرفته است. او براي جهانيان پيامي داشت و به دنبال بيان اين پيام بود. در آستانه شروع کار روي اين پيام، او کار متفاوتي انجام داد. به اتاقش رفت و شروع به مرتب کردن رختخوابش کرد. او به هم ريختگي‌هاي محيط اطرافش را مرتب کرد و اين طرز زندگي، در خلاقانه‌تر زندگي کردنش بسيار مؤثر بود.
من و شما بايد چنين کاري انجام دهيم، اين که پيام خود را به جهانيان برسانيد، از صحنه جهاني آغاز نمي‌شود، بلکه از خانه، دفتر کار يا ميز کارتان آغاز مي‌شود. همه اين به هم ريختگي‌ها را مرتب کنيد و اتاقي براي خلاقيت ايجاد کنيد.
*گام چهارم: اصل «کمتر، بيشتر است» را در زندگي‌تان اعمال کنيد
کارها را ساده کنيد و دستاوردهاي بيشتري کسب کنيد. زماني که کاري پراهميت انجام مي‌دهيد همواره مطمئن شويد که تنها روي ملزومات هدفتان تمرکز کرده‌ايد و از مطالب حاشيه‌اي عبور کرده‌ايد. اگر يک بار اين اصل را در زندگي‌تان اعمال کنيد، خواهيد ديد که کارآيي شما بيشتر خواهد شد.
براي توضيح بيشتر اين باور، يعني بهره‌وري بيشتر با ساده کردن يک کار، دقت کنيد که:
1. در سادگي، قدرت است؛ کارهاي ضروري و اصلي را انتخاب کرده و بقيه را کنار بزنيد. آنقدر کار را براي خودتان آسان کنيد که نتوانيد دست رد به آن بزنيد.
2. با تغيير عادت‌هاي کوچک شروع کنيد و گام‌هاي کودکانه برداريد.
3. هر کاري را در يک زمان انجام دهيد و از چندکارگي بپرهيزيد که اين کار، کارآيي شما را افزايش مي‌دهد.
لقمه‌اي بزرگ‌تر از دهانتان نگيريد و دست از حريص بودن برداريد. تکاليفي را بپذيريد که از عهده انجام آن برمي‌آييد. اگر بيشتر از ظرفيتتان کاري را بپذيريد، در نهايت عواقب بدي در انتظار شما خواهد بود.
براي اينکه واقعاً کارآيي بالايي داشته باشيد، هر گام را در يک زمان برداريد. يک توصيه ديگر اين که مواردي را مطالعه کنيد که به سلامت عقلي و قابليت‌هاي فکري شما کمک کند.
*گام پنجم: يادداشت‌برداري روزانه
گام بعدي در مقابله با بي‌نظمي در کار يادداشت‌برداري است. اين يک گزينه معروف است؛ چرا که اين گزينه جواب مي‌دهد. يادداشت کردن روزانه عواملي که شما را آزار مي‌دهند، به سازماندهي مجدد افکارتان براي مقابله با اين مشکلات کمک مي‌کند. حال اين عامل مي‌تواند از جنس جلسه، مشکلات زندگي شخصي، چالش‌هاي کاري و... باشد که نوشتن اين مشکلات مي‌تواند به شما در طراحي راهبردها و پاسخ‌هاي جديد کمک کند.
بنابراين اين مشکلات را روي يک تکه کاغذ يا به صورت رمز در کامپيوتر خود يادداشت کنيد. کارهايي را که هر روز بايد به اتمام برسانيد، به ترتيب بنويسيد و آن‌ها را انجام دهيد.
*گام ششم: شبکه ذخيره‌ساز خود را سازماندهي کنيد
راهي براي تنظيم محدوديت‌هاي کاري خود پيدا کنيد و در اين زمان از کارهاي غيرمربوط به کارتان، از جمله ارسال پيام‌هاي بي‌مورد و غيرضروري بپرهيزيد. زيرا به شدت به بهره‌وري شما آسيب خواهد زد. صرف نظر از کاري که مي‌کنيد، همواره شلوغي و در هم ريختگي‌هاي اجتناب ناپذيري در زندگي شخصي و شغلي‌تان وجود دارد. اين وضعيت، تمرکز روي يک کار را سخت مي‌کند.
بر اساس يافته‌هاي محققان موسسه علوم اعصاب دانشگاه پرينستون، مغز در زمان پردازش اطلاعات داراي محدوديت‌هايي است؛ بنابراين اگر شما فضا و حجم کارتان را زماني که آشفته و غيرسازماندهي شده است، مديريت نکنيد، مي‌تواند عملکرد کلي شما را کاهش دهد. شلوغي محيط مي‌تواند تمرکز انسان را از کار اصلي پرت کند و در بدترين حالت، فرد از کار اصلي خود غافل شود.
_blank
matn
چگونه زمان را مديريت کنيم
هگمتانه، گروه اجتماعي: مديريت زمان يکي از بخش‌هاي جدا نشدني هدف گذاري است، اگر ما هدفي انتخاب مي‌کنيم، مطمئنا دلمان مي‌خواهد در کمترين زمان ممکن به آن هدف دست پيدا کنيم، اينجاست که داشتن مهارت مديريت زمان به کمک ما مي‌آيد، بنابراين يکي از مهمترين مهارت‌هايي که براي يک مدير هدف لازم و ضروري است مهارت مديريت زمان است.
1. فلسفه مديريت زمان
وقتي ما هدفي انتخاب مي‌کنيم، اين هدف با توجه به کوچکي يا بزرگي آن مي‌تواند شامل ده ها، صدها و حتي هزاران کار و فعاليت باشد، که بعضي از اين کارها و فعاليت ها:
– از ارزش و اهميت بسيار زياد و کليدي برخوردارند.
– از ارزش و اهميت کمتري نسبت به گروه بالا دارند.
– براي رسيدن به هدف نه تنها ارزشي ندارند بلکه کاملا اشتباه و مضر هم هستند.
اين که از کجا بايد تشخيص دهيم کدام کار با ارزش است، کدام بي ارزش، کدام يکي را مي‌توانيم واگذار کنيم تا ديگران انجام دهند و کدام يکي را حتما بايد خودمان انجام دهيم، نيازمند مهارت مديريت زمان است.
فرض کنيد يک زمين هزار متري در اختيار داريم، ما که نمي‌توانيم اين زمين را کم و زياد کنيم، هر کاري هم کنيم زمين همان هزار متر است و بيشتر هم نمي‌شود ولي مي‌توانيم به جاي کاشتن يک بذر کم ارزش از يک بذر ارزشمند استفاده کنيم، مثلا به جاي کاشتن جو، بذر زعفران بکاريم يا هر محصولي که گران‌تر است.
هر کشاورزي سعي مي‌کند با استفاده از بذر مرغوب، آبياري، کود دهي و مراقبت صحيح و اصولي، فناوري روز و خيلي کارهاي ديگر از زمين محدود خود بيشترين محصول را به دست بياورد.
در مورد زمان هم همينطور است، واقعيت اين است که زمان هم مانند آن هزار متر زمين مي‌ماند، ما نمي‌توانيم زمان را کم و زياد کنيم، هر کاري هم کنيم مانند بقيه در يک شبانه و روز 24 ساعت زمان در اختيار داريم، اما مي‌توانيم با استفاده از فنون مديريت زمان که در اصل مديريت خودمان و عملکردمان است، بيشترين نتيجه را به دست بياوريم.
کار ما در مديريت زمان اين است که تا مي‌توانيم کارهاي بي‌ارزش يا کم ارزش را شناسايي و سپس آنها را حذف کنيم، بعضي از کارها را که مي‌توانيم به ديگران واگذار کنيم تا آنها انجام دهند و زمان صرفه‌جويي شده را به کارهاي باارزش و با اهميت اختصاص دهيم.
مديريت زمان يعني شناسايي کارهاي درست و با اولويت بالا و اختصاص زمان به آنها
2. شناسايي کار درست
تشخيص کار درست خيلي هم راحت نيست، گاهي اوقات نياز به تجربه دارد تا بتوانيم آن را شناسايي کنيم، البته بعضي از کارها، کاملا مشخص است که درست هستند و بايد انجام شوند، در اين حالت به منطق خود اعتماد کنيد و آنها را انجام دهيد ولي در مورد باقي کارهايي که تشخيص درست بودنشان سخت است مي‌توانيم از راهنمايي و تجربيات ديگران استفاده کنيم، اينکه:
– آيا قبلا کسي آن کار را انجام داده است؟
– آيا به نتيجه هم رسيده است؟
– آيا اين کار درستي است که ما هم انجام دهيم؟
– مزايا و معايبش چيست؟
– و...
اما اگر نتوانستيم از تجربيات ديگران استفاده کنيم از اين فن استفاده مي‌کنيم:
– ابتدا بايد هدفمان را کاملا واضح و روشن، مشخص کنيم.
– کل کارهايي که براي رسيدن به هدف لازم است و به ذهنمان مي‌رسد را فهرست کنم.
– کل کارها را به دو گروه تقسيم کنيم، با پرسيدن اين سوال: آيا اين کار مرا به هدفم نزديک مي‌کند يا دور؟
o گروه اول) کارهايي هستند که ما را به اهدافمان نزديک‌تر مي‌کنند.
o گروه دوم) کارهايي هستند که ما را از اهدافمان دور مي‌کنند.
– کارهاي گروه دوم را کنار مي‌گذاريم.
در اين حالت فهرستي از کارهاي درست در اختيار داريم که بايد آنها را اولويت بندي کنيم، البته تضميني وجود ندارد که همه کارهايي که درست تشخيص داديم، درست باشند، فقط زماني که به مرحله اجرا در بيايند، درست و غلط بودنشان مشخص مي‌شود، بنابراين بايد يک درصدي براي احتمال خطا و اشتباه در نظر بگيريد.
همانطور که گفتيم مديريت زمان يعني شناسايي کارهاي درست و با اولويت بالا و اختصاص زمان به آنها، در اين قسمت کار درست را شناسايي کرديم، حالا بايد به اولويت‌بندي آن بپردازيم.
3. اولويت‌بندي کارها
کارها و فعاليت‌ها را مي‌توان از چندين روش اولويت‌بندي کرد که در اينجا به يکي از آنها مي‌پردازيم.
– قانون 80/20 يا پارتو
قانون 80/20 مي‌گويد که 20 درصد کارها و فعاليت‌هاي ما، 80 درصد نتيجه را به وجود مي‌آورند و آن 80 درصد کارها و فعاليت‌هاي باقيمانده، 20 درصد نتايج را ايجاد مي‌کنند.
مثلا اگر 10 تا کار در فهرست‌مان داريم که بايد اولويت‌بندي شوند، دو تا از آن کارها بسيار مهم و حياتي هستند که حدود 80 درصد نتيجه را به وجود مي‌آورند و آن 8 کار ديگر که اولويت کمتري دارند در کل 20 درصد نتيجه را به وجود مي‌آورند، بنابراين بايد ابتدا به آن دو کار که 80 درصد نتيجه را عايدمان مي‌کند، بپردازيم.
توجه کنيد: منظور اين نيست که آن 8 کار با اولويت پايين اصلا نبايد انجام شوند، بلکه بايد ابتدا آن دو کار که بيشترين نتيجه را دارند اول انجام شوند و سپس آن 8 کار باقي مانده.
_blank

عناوین این صفحه

  •  
    مشاهده
  •  
    مشاهده
  •  
    مشاهده

تبلیغات


  • حقوق سایت محفوظ و متعلق به روزنامه هگمتانه می باشد©
  • ارتباط با ما
  • درباره ما
  • آرشیو
  • گالری
  • صفحه اول
  • صفحه اول
  • گالری تصاویر
  • آرشیو
  • درباره ما

  • یکشنبه 28 بهمن 1397ساعت