|
نسخه های قبلی |
![]() matn
براي مهمترين انتخاب زندگيآمادهايد؟
هگمتانه- سرويس اجتماعي: ازدواج امري مقدس و الهي است که بين دو نفر صورت ميگيرد، ولي همين امر براي افرادي که آمادگي آن را ندارند، چندان شايسته و مناسب نيست. آمادگي مناسب لازمه ازدواج است. بسياري از جوانان و حتي بزرگترهايشان بيشتر از آن که خود يا جوانانشان را براي ازدواج آماده کنند، براي برپايي مراسم عروسي مهيا ميشوند!
آمادگي براي ازدواج فرآيندي است که لازمه زندگي زناشويي موفق و تضمينکننده خوشبختي زوج در زندگي مشترک خواهد بود. جوانان بايد اين فرآيند را با اميد و توکل به خدا آغاز کنند، اما براي مسؤوليت بزرگي چون ازدواج نيز خود را آماده کنند.
ازدواج مهمترين انتخاب و بزرگترين مسؤوليت هر فرد در طول زندگياش است، به همين دليل دختر و پسر بايد از نظر ذهني آمادهتر، صبورتر و آرامتر باشند؛ چراکه ازدواجي که بعد از آمادگي صورت گيرد، بيترديد ازدواجي موفق و بهتر خواهد شد.
تحقيقات روانشناختي و تجارب باليني متخصصان نيز نشان داده است که شرکت در کلاسها يا جلسات مشاورههاي قبل از ازدواج، درصد موفقيت ازدواج را بالا ميبرد و همسران شرکتکننده در اين کلاسها، با آگاهي و شناخت بيشتر از يکديگر خطرپذيري کمتري را براي مواجهه با مشکلات زناشويي داشتهاند.
يکي از مهمترين مباحث مورد بحث در اين جلسات، شناخت دلايل مبادرت افراد به ازدواج است، چهبسا آمادگيهاي لازم براي ازدواج از جمله عوامل مؤثر و ضروري در برقراري ارتباطات صميمانه و عاطفي و تداوم آنها قلمداد ميشود، به همين دليل بديهي است که کسب آمادگي براي ازدواج از شرايط لازم ازدواج است.
در اين نوشتار نکاتي ذکر ميشود که لازم است پيش از ازدواج آنها را به دقت بخوانيد تا بعدها بتوانيد با استناد به آنها بهخوبي دست به انتخاب بزنيد:
* رسيدن به بلوغ رواني و اجتماعي
هر فردي سه مرحله از بلوغ را طي ميکند؛ بلوغ جسماني، رواني و اجتماعي. بلوغ جسماني، آغاز تغيير در سطح هورمونهاي جنسي است که باعث تغييرات جسمي و رواني در فرد ميشود و بلوغ رواني معمولاً 3 تا 4 سال پس از بلوغ جسماني اتفاق ميافتد. نوجوانان در اين مرحله به ثبات و آرامش نسبي رواني ميرسند و با تسلط روان بر جسم است که حالت خودشيفتگي و بروز عشقهاي رمانتيک افزايش مييابد، بلوغ اجتماعي آخرين مرحله بلوغ است که حدود 3 تا 4 سال پس از بلوغ رواني ايجاد ميشود. در اين مرحله از بلوغ، احساس مسؤوليت نسبت به ديگران، غلبه بر احساس، علاقه به ازدواج و برقراري روابط عميق و پايدار در فرد به وجود ميآيد. بلوغ رواني و اجتماعي بيش از بلوغ جسماني در امر ازدواج داراي اهميت است، چهبسا بسياري از جوانان به صرف رسيدن به بلوغ جسماني تن به ازدواج ميدهند، در حالي که هرگز از شايستگيهاي بلوغ رواني و اجتماعي که براي موفقيت زناشويي لازم و ضروري است، برخوردار نيستند.
* ثبات و قرار
ازدواج در سن تحول هرگز شايسته نيست. دخ��ر و پسر بايد در اصول و جنبههاي اصلي زندگي، تغييرات و دگرگونيهاي کلي آن به يک ثبات و قرار رسيده باشند تا بتوانند براي ازدواج اقدام کنند. به بيان ديگر بايد هويتيابي کرده باشند تا بتوانند به عنوان يک بزرگسال به زندگي نگاه کنند و براي يک عمر زندگي تصميم بگيرند، يعني حداقل يک يا دو سال به يک سبک و روش مشخص و پايدار فکر و رفتار کنند. شايد در نظر نگرفتن همين عامل مهم است که باعث ميشود ازدواج دختر و پسر در دوران نوجواني و سنين پايين معمولاً با شکست همراه باشد؛ چراکه هر دو مدام در حال تغيير هستند، آنچه را امروز دوست دارند، فردا دوست نخواهند داشت و آنچه را تاکنون ميپذيرفتند و ميپسنديدند، در آينده نميپذيرند و نميخواهند. به همين جهت رسيدن به مرحله ثبات و قرار اهميت ويژهاي در امر ازدواج دارد. آنهايي که به قرار واقعي نرسيدهاند، اگر به قرار موقت بسنده کنند، بيشک پس از مدتي از نقطه قرار ميگذرند و آن رابه فرار تبديل ميکنند و اين همان چيزي است که در برخي از زندگي زوجهاي جوان به کرات قابل مشاهده است، افراد به جاي اينکه به قرارشان بروند به دنبال فرارشان هستند. بنابراين فرد تا زماني که در مسير تغيير حرکت ميکند، هرگز آمادگي لازم براي درگيري با يک تعهد بلندمدت چون ازدواج را ندارد.
* داشتن هدف و معنا در زندگي
شما روزي براي ازدواج آماده هستيد که جهت، هدف و معناي زندگي خود را تا حدودي يافته باشيد و از اين پس نيز بخواهيد با همسر آيندهتان آن را پيگيري کنيد. افرادي که معمولاً راه و هدفي ندارند و زندگي برايشان بيمعناست، ازدواج هم برايشان معني ندارد. شما و فردي که ميخواهيد با او ازدواج کنيد بايد اهداف و جهت و معناي اصلي مشترک و واحدي را در زندگي داشته باشيد، چهبسا اگر شما در راهي باشيد بايد بتوانيد در اين مسير همراهي را پيدا کنيد که همگامتان باشد نه اينکه رفيق نيمه راهتان شود يا راه ديگري را براي عبور انتخاب کند. اگر سرگردان و حيران ماندهايد و منتظر هستيد کسي بيايد و شما را نجات دهد، بايد بگوييم براي ازدواج تعلل کنيد، هيچکس نميتواند در زندگي به شما کمک کند جز خودتان. ديگران شايد انگيزه حرکتتان باشند، اما انتخاب مسير و چگونگي حرکت در آن بهعهده شماست.
* سلامت فيزيکي و رواني
يکي از باورهاي اشتباه رايج در فرهنگ ما اين است که درمان هر درد بيدرمان جوان را ازدواج ميدانند، مثلاً به والدين افراد مبتلا به بيماران رواني ميگويند اگر زنش يا شوهرش بدهيد خوب ميشود! اين در حالي است که ازدواج، راهحل مناسبي براي درمان هيچ بيماري نيست. به هوش باشيد و تا از سلامت جسماني و رواني خود اطمينان حاصل نکردهايد، هرگز ازدواج نکنيد. يک مورد بسيار مهم ديگر اين که مطمئن شويد به لحاظ جنسي مشکلي نداريد، يعني براي يک ازدواج موفق، سلامت فيزيکي و رواني بهخصوص سلامت جنسي مهم است.
* مسؤوليت و تعهد
اولين گام ورود به عرصه زندگي زناشويي، پذيرش احساس مسؤوليت و تعهد است، اگر فرد متعهد و مسؤولي نيستيد، بپذيريد که امروز وقت ازدواج شما نيست. براي سنجش ميزان مسؤوليت، بهتر است برخي سؤالات را از خود بپرسيد از جمله: چقدر براي موفقيت و خوشبختي خود تلاش کردهايد؟ تا چه حد موفق بودهايد؟ چقدر در قبال خود و سرنوشتتان احساس تعهد ميکنيد؟ هنگام مواجهه با مشکلات زندگي چگونه رفتار ميکنيد؟ سهم ديگران در تصميمات مهم زندگي شما چقدر است؟ و...
اگر با ارزيابي پاسخهاي خود، متوجه حس مسؤوليت در خود شديد، ميتوانيد آمادگي خود را براي ازدواج اعلام کنيد، چهبسا وقتي شما مسؤوليت خود در زندگي را پذيرفته باشيد، ميتوانيد مسؤوليت حضور ديگري در کنارتان را هم بپذيريد. مسأله تعهد در ازدواج به اين معناست که من با ديگري قراري ميگذارم که خوب است و پاي آن ميمانم وقتي که بد است. بنابراين در بحث ازدواج، اگر خود را فردي بياراده ميبينيد يا مسؤوليت آن را به دوش والدينتان مياندازيد، بايد بپذيريد اهل تعهد نيستيد و به درد ازدواج نميخوريد.
* اعتماد و امنيت
هرگز نميتوانيد وارد ازدواج شويد اگر به مرحله امنيت و اطمينان نرسيده باشيد. مسأله امنيت خاطر و اعتماد به نفس، اطمينان و اعتماد مسألهاي اصلي و اساسي است، اگر برايش احساس آمادگي نميکنيد، بيشک بپذيريد زندگي زناشويي ميتواند براي شما بسان يک جهنم باشد. هر حرفي، نگاهي، خندهاي، جملهاي، ميهماني ناخوشايندي، رفتار نامطلوبي و... شما را ميتواند از پا دربياورد. اگر اعتمادتان مخدوش است در جهت بهسازي آن تلاش کنيد. اعتماد و امنيت کمترين حق زن و شوهر بر يکديگر است و اين شايسته نيست چه شما و چه همسر آيندهتان، براي اين حق مسلمتان هميشه در عذاب باشيد و بابت آن متحمل پرداخت هزينههاي سنگين روحي و رواني شويد.
* صميميت
صميميت چيزي نيست جز آنکه شما بدانيد نه چيزي را ميخواهيد ثابت کنيد و نه چيزي را رد کنيد. نه ميخواهيد ثابت کنيد مهربان، باهوش و خوب هستيد و نه ميخواهيد حمايت و دفاعي داشته باشيد. در صميميت شما بايد بتوانيد بگوييد من ميتوانم با تو، خودم باشم، خود خودم و از اين وضعيت راحت و آسودهام. حرفم را ميزنم و بعد راجع به حرفم فکر ميکنم و هيچ ناراحت هم نميشوم که اگر اشتباهي را مرتکب شوم آن را تصحيح کنم؛ چون با تو راحتم و ميدانم تو هم با من راحتي و ميان ما چيزي جز ما ��ودن نيست. اگر چنين الفت و صميميتي را در خود يا فرد مورد منتخبتان نميبينيد، دست نگه داريد، نياز به وارسي مجدد است. به کمک يک فرد مجرب علت عدم احساس صميميت خود را رديابي کنيد تا با شناخت دلايل، درصدد رفع مشکل يا تجديدنظر در انتخابتان برآييد.
* حل مسائل خانوادگي و کودکي
برخي از جوانان مسائل بسيار جدي خانوادگي دارند، خشمي پنهان با پدر، مشکلي حلناشدني با مادر، گرفتاري با خواهر و برادر و... اينها چاههاي رواني هستند که ممکن است جوان با بروز يک اتفاق بسيار کوچک در آن قرار گيرد و مشکلات متعددي را براي خود پيش آورد. شما اگر به عنوان يک پسر يا دختر از دست پدر و مادر يا خواهر و برادرتان بسيار آسيبديده باشيد بايد پيش از ازدواج براي حل مسائل کودکي، خانوادگي و زندگي خود اقدام کنيد. چهبسا اگر چنين نکنيد اين مشکل را در رابطه با جنس مخالفتان، پيش خواهيد برد و هميشه بهخاطر آن نيز احساس خشم و انتقام خواهيد داشت، تنها به اين دليل که چون من تمام عمرم را با مادر و پدر يا خواهر و برادرم جنگيدهام پس از اين به بعد نيز لازم است براي پرهيز از تجربه مشکلات قبل، با ديگران بجنگم و اين حالت، گاه در ارتباط با جنس مخالف شدت بسيار ميگيرد، چهبسا بسياري از اوقات افراد با انگارههاي نادرست خود از جنس مخالف وارد رابطه با جنس مخالف ميشوند، اگر شما هم چنين برداشت و تفاسير نادرستي از جنس مخالفتان در ذهن داريد، بهتر است تا اصلاح ديدگاه خود نسبت به ديگري، از اقدام براي ازدواج بهشدت پرهيز کنيد.
* تمام کردن روابط گذشته
روزي که رابطهتان با کسي نزديک و جدي ميشود، اگر قبلاً گزينههاي ديگري داشتهايد، خاطرات، عکسها و فيلمهاي آنها را دور بريزيد. بسياري از جوانان حرفشان اين است که ميگويند: آن افراد اگرچه شايد در روح و دلشان مرده باشند، اما جزيي از گذشتهشان هستند که هرگز نميتوانند آنان را انکار کنند. اگرچه چنين تصوري شايد درست باشد، اما هر آنچه که گذشته است را نميتوان يک عمر بر گردن افکند و آن را با خود حمل کرد؛ گذشتههاي خوب و بد خود را بپذيريد، اما همزمان با آن نيز به اين يقين برسيد که آن گذشته به هر دليلي به سامان نرسيده و امروز شما به خواسته خود، خواهان برقراري رابطه جديد هستيد و حق فرد موردنظرتان نيز نيست که درگير رابطههاي ناتمام شما شود. پس پيش از هر اقدام جدي براي ازدواج توصيه ميکنيم پروندههاي روابط گذشته خود را نيمه تمام نگذاريد و آنها را براي هميشه ببنديد.
* ديگري، نفر اول زندگيتان باشد
وقتي براي ازدواج آماده هستيد که بتوانيد فردي ديگر را نفر اول زندگيتان کنيد، يعني يک نفر براي شما نفر اول شود و شما هم براي او نفر اول باشيد. اين مهمترين و تنها معنايش بهترين براي شما و ديگري است. اگر اين آمادگي را در خود نميبينيد يا در فرد مقابلتان چنين امري را احساس نميکنيد، ادامه ندهيد. اقدام به ازدواج در اين مرحله عين گرفتاري است. وقتي ندانيد چه ميخواهيد يا حواستان همه جا باشد جز به آنجا که بايد باشد، دست نگه داريد و بپذيريد آمادگي براي ازدواج نداريد.
* شناخت خود و جنس مخالف
بسياري از جوانان فقط دوست دارند ازدواج کنند، اما هرگز به اين مهم نينديشيدهاند که چه کسي هستند و چقدر از خودشان شناخت دارند، اگرچه اين تنها يک روي سکه است در روي ديگر آن که بيگمان مهمترين است، همين جوانان اصلاً جنس مخالفشان را هم نميشناسند بهخصوص آنهايي که در خانه فقط از يک جنس هستند و نميدانند جنس مخالفشان چه ويژگي و چگونه رفتار و منشي دارد. از زبان دختران و پسران کم نديده و نشنيدهايم که تصوير و تجسمشان از جنس مخالف از ظاهر گرفته تا باطن بسيار حيرتانگيز است. بنابراين پيش از ازدواج، مسأله شناخت و آگاهي از خود و جنس مخالف بسيار ضرورت دارد و کسب آن نيز بايد از طريق علمي و روشمند انجام شود، به همين دليل توصيه ميکنيم پيش از تصميم جدي براي ازدواج در جهت شناخت عميق خود و جنس مخالفتان گام برداريد.
_blank
matn
اصولي براي تربيت بهتر فرزند
هگمتانه- سرويس اجتماعي: آيا براي تربيت کودکان اصول يکساني وجود دارد که والدين با رعايت آن اصول بتوانند به نحو مطلوبي عمل کنند؟ هر چند که شايد نتوان اصول کاملاً روشني را براي تربيت بيان کرد، ولي ميتوان به چند اصل کلي اشاره کرد که فرآيند تربيت را آسانتر ميکند. در زير به برخي از مهارتها و اصول مهم اشاره ميشود:
* خودتان الگوي حرفهايتان باشيد
يادتان باشد «براي پيدا کردن اعتماد هرگز دير نيست.» منابع پشتيباني را قبل از اينکه به آنها نيازمند شويد، پيدا کنيد. «آمادگي قبلي در مواجهه با مسائل يکي از مهارتهاي شناخته نشده افراد مطمئن به نفس است.» به طور منظم با والدين ساير نوجوانها ملاقات داشته باشيد. دانش يا هنر جديدي بياموزيد.
رنجشهاي هيجاني خود را ناديده نگيريد. وقتي را براي ادامه فعاليتي که در آن مهارت داريد، اختصاص دهيد. به کلاس افزايش اعتماد به نفس برويد. سعي کنيد سطح آگاهي خود را در مورد رشد و حتي فرهنگ نوجوانان بالا ببريد. هرچه بيشتر با والدين نوجوانان در تماس باشيد، بهتر ميتوانيد نوجوان خود را ارزيابي کنيد.
* تهديد نکنيد
ميخواهيد کاري کنيد که فرزندتان هيچوقت به حرفهاي شما گوش نکند؟ تهديد کنيد اما عمل نکنيد! ميخواهيد با شما لجبازي کند و هر وقت که ميخواهد از شما انتقام بگيرد آن کار را تکرار کند؟ تهديدش کنيد! بچههاي والديني که بيش از اندازه از قوه قهريه استفاده ميکنند و به خيال خودشان با اقتدار کودکشان را تربيت ميکنند، کمتر از ديگر والدين به حرف آنها گوش ميدهند. اينکه شما مدام با خشم و اخم و تهديد با رفتارهاي بد کودکتان مقابله کنيد، او را از انجام اين کارها نميترساند بلکه انگيزهاش را براي اثبات اينکه از شما قويتر است و ميتواند حرف خودش را به کرسي بنشاند، بيشتر ميکند.
* خودتان را کنار نکشيد
تا به حال چند بار هنگام مقابله با رفتارهاي بد کودکتان به او گفتهايد «بذار بابات بياد بهش ميگم چکار ميکني!» شايد اين راهکار، کودک شما را بترساند و از ادامه دادن اشتباهش لااقل تا مدتي منصرفش کند، اما ميدانيد پشت اين پيام چه حرفهايي پنهان شده؟ «من مادر بيعرضهاي هستم که خودم نميتوانم درست و غلط را به تو ياد دهم و پدرت مرد خشني است که به محض آمدنش به دلايل بيشماري ميتواند تو را تنبيه کند!»
* رشوه ميدهيد
رشوه دادن به بچهها يکي از آسانترين کارها براي کنترل رفتار آنهاست. والدين با کمک اين رشوهها ميتوانند هر زمان که رفتار کودک و نوجوان شان را دوست نداشتند، او را بدون گريه و دلخوري متوقف کنند. اما حاصل چنين روشي چيست؟ شما با انتخاب اين راه چه پيامي را به نوجوان و کودکتان ميدهيد؟ در واقع به او ميگوييد «هر زمان که اشتباه کني، يک جايزه خوب پيش من داري.»
* بيشتر گوش دهيد
«اگر فقط ميتوانستم يک پيشنهاد براي بهبود بخشيدن به رابطه و حل مسائل خانوادگي ارائه دهم، آن پيشنهاد اين بود که سعي کنيم شنونده خوبتري باشيم... شنونده خوب بودن، يک هنر است اگرچه به هيچ وجه کار غامض و پيچيدهاي نيست.»
با دقت و توجه گوش کردن، روش مؤثر براي نشان دادن احترام شما نسبت به کودک و نوجوان و تغذيه اصلي عزت نفس او است. در چند دقيقه اول صحبت، سعي کنيد خود را کنترل کنيد و ميان صحبت او ندويد، حتي با حرکت دست و صورت. سعي کنيد خود را با حرکات بدن او هماهنگ کنيد. به راحتي سکوت کنيد.
* قانونهايتان را مرور کنيد
ارزشهاي خود را روشن کنيد. به طور غيرمستقيم عمل نکنيد. قبلاً بازبيني کنيد که هر دو شما ميدانيد جرم شکستن قانون يعني چه؟ آن زماني را که هر دو روحيه خوب و آرام داريد، براي بازبينيها انتخاب کنيد. گهگاه تمايل خود را به شکستن مقررات نشان دهيد.
* در مجادلات دنبال راه حل باشيد
قبل از شروع بحث در مورد موضع خود تصميم بگيريد، خوب فکر و تأکيد کنيد منظور از گفتگو، دستيابي به راه حل است. آرامش خود را حفظ کنيد و زماني که شروع به بحث ميکنيد طرز برخورد شما نبايد تهديدکننده باشد. خواستهتان را روشن بيان کنيد. سعي کنيد نيازهاي آنها را حدس بزنيد. مطمئن باشيد اگر جايي خطا کنيد آنها به شما گوشزد خواهند کرد.
* کدام شيوه تربيتي؟
- شما از کدام يک از شيوههاي تربيتي پيروي ميکنيد؟ آيا در يکي از اين تلهها افتادهايد؟ يا شايد خطر را به موقع شناختهايد؟
- در دوران کودکي از چه چيزي بيشتر رنج ميبرديد؟ چه کاري را نميخواهيد به هيچ وجه در مورد فرزند خود انجام دهيد؟ در چه موردي ميخواهيد بهتر از والدين خود باشيد؟
- چرا قبلاً احساس بهتري داشتيد؟ فکر ميکنيد ترجيح ميدهيد به چه زماني برگرديد؟
- حد و مرز زمان کودکي شما چگونه بود؟ بسيار محدود، نامحدود، ناراحت کننده؟ حمايت کننده؟
- آرزو داريد که زندگي مشترک شما و روابط اعضاي خانواده خودتان چگونه باشد؟
- در دوران کودکي، وقتي غمگين بوديد يا مشکلي داشتيد، چه چيزي به شما کمک ميکرد که خواستههاي پدر و مادر خود را برآورده کنيد؟
- به نظر شما بايد همه چيز کامل و بهترين باشد يا گاهي ميتوانيد يک چشم خود را ببنديد و از يک کمبود يا ضعف چشمپوشي کنيد؟
نکته آخر
يادتان باشد، بچهها دوربينهاي فيلمبرداري متحرکي هستند که همه حرفها و حرکات ما را ضبط ميکنند و حتي واکنشهاي ما را در شرايط حساس در حافظهشان نگه ميدارند تا در اولين فرصت از آنها استفاده کنند.
_blank
matn
گام اول
امنيت اقتصادي خانواده
هگمتانه- سرويس اجتماعي، زهره پوروهابي: خانواده به جز تعامل و ارتباط عاطفي بين افراد بخشي اقتصادي نيز دارد که ميتواند بر جوانب ديگر حيات خانواده تأثيرگذار باشد. برخورداري از يک توان مالي مناسب براي خانواده به معني برخورداري از امکانات بيشتر و در نتيجه تأمين امنيت اقتصادي آن است اما در فضاي واقعي جامعه هميشه شرايط آنگونه که ما ميخواهيم نيست پس اين اعضا خانواده هستند که بايد با مديريت داشتهها، نيازها و خواستهها امنيت اقتصادي خانواده خود را تأمين کنند. براي تحقق اين امر بايد به نکات زير توجه کنيم.
هدف کلي در برنامهريزي اقتصادي داشتن خانوادهاي سالم و موفق از نظر جسمي- رواني است؛ خانوادهاي که اعضاي آن از نظر بهداشت و سلامت جسمي و روحي در حد طبيعي و متعادل باشند و از نظر رفتار اقتصادي عاقلانه و سنجيده و با حفظ تعادل بين دخل و خرج با آبرومندي و دور از افراط و تفريط، عمل کنند.
گام اول جمعآوري اطلاعات است و براي اين امر هم مهمترين کار يادداشت کردن هزينهها و درآمد خانواده است. با اينکار علاوه بر مشخص شدن هزينههاي انجام شده، امکان تحليل و بررسي آنها فراهم ميشود. تعيين اينکه مهمترين رقم مخارج مربوط به کدام خريد و تا چه اندازه ضروري و حياتي بوده، کمک بزرگي براي برنامهريزي بودجه خانواده است.
چنانچه درآمد خانواده با مخارج موازنه ندارد، نحوه خرج کردن درآمد بايستي تغيير کند، تا با تغيير هزينه و ايجاد کمترين فشار به خانواده، کمترين احساس محروميت از مصرف کالاها و خدمات فراهم شود. علاوه بر اين از حسابها ميتوان به عنوان اسنادي براي قانع کردن افراد مخالف در خانواده استفاده کرد تا مانعي براي زيادهروي آنها باشد.
اگر خانواده داراي اضافه درآمد باشد بهتر است که آن را پسانداز کند و يا با روش صحيح سرمايهگذاري کند تا سود بازگشتي بيشتري را نصيب خانواده کند و يا در مسير سالمي به ديگران کمک شود. به هر حال اضافه درآمد صرف ريخت و پاش و اسراف نشود.
گام بعدي پيشبيني و تنظيم بودجه است که درباره آن به سه اصل بايد توجه کرد:
اصل اول: تعادل
يعني بايد درآمدها با مخارج موازنه داشته باشد. بايد بودجه خانواده با کسري مواجه نشود، بلکه پسانداز هم به وجود آيد تا خانواده بتواند از اين پسانداز براي مصارفي مثل حوادث ناگهاني که هزينه زيادي را تحميل ميکند يا خريد کالاهاي عمده مثل خانه، خودرو يا وسايل آينده فرزندان و... استفاده کند. اين هنر خانمهاي خانه است که طوري با قناعت و صرفهجويي دخل و خرج خانواده را تنظيم و اجرا کنند که مواجه با کسري نشوند.
اصل دوم: تخصيص بودجه
مديريت خانواده با دريافت درآمد بايد هزينه امور ضروري را جدا و منظور کند. مثلاً پول برق و تلفن و اجاره هر کدام جداگانه محاسبه شده و کنار گذاشته شود. وقتي بودجه خانواده مشخص باشد ديگر هزينه خوراک صرف کرايه مسکن يا کرايه رفت و آمد نخواهد شد. اين امر تأثير بسيار مهمي در ايجاد نظم در اقتصاد خانواده دارد.
اصل سوم: کارآمد کردن بودجه
طبق تحقيقاتي که در کتاب اقتصاد در خانواده منتشر شده است با توجه به اين اصل، با کمترين هزينه و مخارج بيشترين بازده به دست ميآيد. مثلاً اگر قرار باشد هزينهاي براي تفريح و سرگرمي خانواده اختصاص يابد، اين کار ميتواند صورتهاي مختلفي داشته باشد مثل پيادهروي و قدم زدن در بوستان و يا رفتن به سينما و... ميتوان با انتخاب کمخرجترين راهها، بيشترين بازدهي را به خانواده داد.
_blank
matn
نگهداري گل حسن يوسف
نام علمي: coleus
نام فارسي: حسن يوسف
اين گياه به شكلهاي مختلفي وجود دارد كه ممكن است از نگاه اول گياهان متفاوتي به نظر آيند ولي تمامي آنها داراي نام واحد و نيازمند شرايط يكساني هستند با اين تفاوت كه داراي پسوندهايي نيز ميباشند مانند: حسن يوسف معمولي و حسن يوسف رنيلت. حسن يوسفها به خاطر زيبايي رنگ برگهايشان هم درون آپارتمان و هم در بيرون در رديف گياهان پرارزش و دوست داشتني هستند. انواعي از آنها با رنگهاي صورتي و قرمز و رنگ ارغواني، قرمز و سبز با عنوان ملكه دنباله قرمز وجود دارند. تمام انواع حسن يوسف به راحتي در آب ريشهدار ميشوند و ميتوانند در آب خالص هم به خوبي رشد كنند.
طريقه پرورش:
1- ميزان نور مورد نياز: از لحاظ نياز نوري اين گياه روزانه چهار ساعت و بيشتر به نور مستقيم خورشيد نياز دارد و از لحاظ نور مصنوعي به ميزان 800 شمع در مدت 12 ساعت در روز به نور نياز دارد. لازم به ذكر است كه در صورت فراهم نبودن شرايط نوري اين گياه به حالت علفي يا سبز كامل درميآيد كه در اين صورت از جذابيت و زيبايي آن كاسته ميشود.
2- ميزان درجه حرارت مورد نياز: اين ميزان در روز 30-25 درجه سانتيگراد و در شب 25-20 درجه سانتيگراد است.
3- ميزان آبياري: آبياري به صورت دائمي و خاك بايد هميشه مرطوب باشد.
4- نوع خاك: خاک مورد نياز اين گياه، نصف پيمانه خاك رس و يك پيمانه خاك برگ ويك پيمانه ماسه شكسته است.
5- هرس: چون گياه حسن يوسف سريع رشد ميکند براي جلوگيري از بيقواره شدن آن بايد جوانه انتهاي نوك ساقه را هر زمان كه لازم شد قيچي كنيد.
6- روش تكثير: اين گياه را ميتوان در تمام فصلها به روش قلمهزني ساقه در محيط كنترل شده تكثير کرد. در ضمن قلمههاي اين گياه در بهار و تابستان به راحتي در آب ريشهدار ميشود.
_blank
|