۱
اردیبهشت
۱۴۰۳
شماره
۵۵۹۴
عناوین صفحه
چندی پیش نوجوان 12 سالهای در برنامه عصر جدید ترانهای اجرا کرد که مورد توجه داوران به ویژه آریا عظیمینژاد قرار گرفت و هنوز این خواننده نوجوان وارد بند سوم ترانه نشده بود که موفق شد رأی سفید عظیمینژاد را بگیرد. در اینکه این اجرا با توجه به سن پایین خواننده، حرفهای و جذاب محسوب میشد تردیدی نیست اما با توجه به مضمون اندوهناک ترانه انتخاب آن برای یک نوجوان سؤالبرانگیز است.
در قسمتهای دیگر برنامه عصر جدید اجراهایی از ادبیات عامیانه یا فولکلور را هم شاهد بودهایم که در مقایسه با اجراهای غیر عامیانه بسیار شاد بودهاند. حال سؤالی که پیش میآید این است که چرا اندوه در اشعار و ترانههای کنونی رسوخ فزاینده دارد؟
با نگاهی به مضامین ترانههایی که به عنوان تیتراژ پایانی سریالها انتخاب میشود نیز به این نتیجه میرسیم که اندوه، حس یا تم غالب در ترانههای امروز است.
حتی سالار عقیلی اخیراً تصنیف بسیار غمگین « خاطرات عمر رفته» را بازخوانی کرد در حالیکه میتوانست تصنیفهای شاد یادگار گذشتگان را بازخوانی کند. همین روند را در ترانه «کاشکی» محمد معتمدی که جزو آخرین اجراهای این خواننده محسوب میشود نیز میبینیم. این گرایش فزاینده به اندوه باید برای مسؤولان یک هشدار تلقی شود؛ نباید اجازه داد غم اینچنین بتازد.
مسؤولان باید به این مهم توجه داشته باشند که هنر هر جامعه برآیند جو حاکم بر آن است که هنرمند را برآن میدارد با بزرگنمایی آن، اثر هنری خود را به واقعیتها نزدیک کند و همچون آینه پیش روی وقایع اجتماع باشد.
سریالها تبدیل شده به جولانگاه انواع تخلفات، خیانتها و غمهای جانکاه و ترانهها به تبعیت از آنها سروده میشود.
نمیتوانیم هنرمندان را واداریم آینه جامعه نباشند؛ غلبه یک احساس بر دیگر احساسات در آثار هنری باید مثل یک نمودار واقعی از کلیت جامعه محسوب شود و وقتی اندوه غلبه مییابد باید مسؤولان نسبت به این امر حساس شوند و شرایط را برای بازگرداندن شادی به مردم فراهم کنند.
امیدواریم آیندگان وقتی به رمانها، ترانهها و آثار سینمایی و نقاشی ما مینگرند ما را مردمانی شادکام و پیروز قلمداد کنند، همانطور که وقتی ما در تاریخ بیهقی به شهری به نام «شادی آباد» برمیخوریم- که ظاهراً محلهای بوده است در غزنین و «طرب آباد» دهلی به تقلید از آن نامگذاری شده است- ناگزیر به دلیل انتخاب چنین نامی برای یک شهر میاندیشیم.
به یقین آیندگان به این حجم از اندوه در آثار هنری ما خواهند اندیشید و ما را قضاوت خواهند کرد.