کد خبر : 22421
تاریخ : 1400/1/18
گروه خبری : فرهنگی

همدان، غرق عطر بهار

اعظم مهری

اسفند که می‌شد همدان، این شهر سالخورده، با آن زمستان‌های سختش،را شادی دوچندانی فرا می‌گرفت. شهر شور و حالی داشت، عطر عید که می‌آمد. شب عید که می‌شد این زیبای بی همتا، همدان سربلند، غرق شادی می‌شدو سرور. شوقی از جنس شکوفه‌های بهار دل مردم را پر می‌کرد. خانه‌ها برق می‌زد از تمیزی. هیچ غباری و گردی بر سرو روی دیوار‌های کاهگلی و آجرهای خشتی شهر نمی‌ماند. شهر در انتظار سال نو بود و دلها در تپش.

بهار با آمدنش جانی دوباره می‌داد به مردم. مردمی که زمستانی سخت را پشت سر گذاشته بودند. زمستانی سرد و طولانی که حالا دیگر رمقی نداشت برای ماندن. زمین دوباره نفس می‌کشید و گرمای رستن در وجودش جاری می‌شد. درختان بیدار می‌شدند و طراوت و شادابی می‌آوردند در حیاط خانه ها. هوای بهار، کوچه‌ها را پر می‌کرد و صدای خنده کودکان دل از دیوار‌های کاهگلی شهر می‌برد. آری روزی نو بر می‌آمد از پس شادباش بهار، نوروز می‌آمد و همین بس بود برای شاد بودن. نوروز می‌آمد و آوای دل انگیزش زمین و زمان را در بر می‌گرفت.نوروز می‌آمد و به یمن آمدنش در تمام شهر صدای یا مقلب القلوب و الابصار می‌آمد، صدایی که در دل تمامی مردم شهر جاری می‌شد و با هر کلمه اش عشق می‌آورد و ایمان می‌کاشت در قلوب مؤمنین. آری بهار می‌آمد...

  لینک
http://hegmataneh-news.ir/sl/22421